علم رویا را چگونه توصیف میکند ؟ تفسیر معنوی آن چیست ؟
به گزارش میگنا رسانه روانشناسی و تاب آوری ایران علم رویا را چگونه توصیف میکند ؟ تفسیر معنوی آن چیست ؟ رویا با توجه به تصویرسازی منحصر به فردی که در آن مشاهده می گردد از دیرباز مورد توجه بسیار بوده است....
درسال ۱۹۷۷ آلن هابسون با انتشار نظریه فعال سازی سنتز فضای علمی بررسی رویا را از سیطره روانکاوی خارج کرده و فیزیولوژی رویا را مورد ارزیابی قرار داد.
دکتر زهرا محبوبی نیه در ادامه اضافه میکند تاکنون پژوهش های بسیاری جهت شناخت بیشتر رویا، مکانیسم ایجاد آن و نقش رویا در فرایندهای شناختی صورت گرفته است. بر طبق این نگاه، رویا حاصل ایمپالس های عصبی بوده و فاقد هرگونه معنای مذهبی یا روانشناختی است و به طبع آن سایر مکانیسم های مغزی، میتواند از عوامل مختلفی اثر پذیرد. تحقیقات نشان می دهند که محتوای رویای هر فرد، نه تنها می تواند تحت تاثیر محرک های درونی و خاطرات روزمره قرار گیرد، بلکه محرکهای بیرونی ارائه شده در هنگام خواب نیز میتواند در تغییر محتوای رویا تاثیر گذار باشد.
اعتقاد به الهی بودن رویا نه تنها در نوشتههای باستانی چندین تمدن تکرار شده است بلکه تاریخچهای همگانی دارد. بر طبق گفته های”دادز” , ( Doods).
یونانیان قدیم هرگز از داشتن رویا حرفی نمی زدند بلکه همیشه از دیدن رویا صحبت میکردند؛ به عبارت دیگر کسی که رویا میبیند یک دریافت منفعلانه از خارج دارد. این دیدگاهی راسخ در مورد الهی بودن رویا بود که از طریق دنیای رومیان و یونانیان گسترش یافته بود.
تحلیل محتوا رویا یکی از اساسی ترین روش های کاربردی در تحقیقات روانشناسی در ارتباط با رویا می باشد. این روش دارای حوزه های رایج علمی و متقاعد کننده ای مانند اعتبار و روایی ابزار سنجش و به حداقل رساندن سوگیری آزمونگر میباشد در ادامه گامهای چگونگی تحلیل محتوای رویا آورده شده است. تحلیل محتوا توسط روانشناسی به نام کالوین اس هال در سال ۱۹۴۰ براساس هزاران گزارش رویا که توسط خودش در دانشگاه کلولند گردآوری شده بود ساخته شد پس از مطالعه گزارش رویا و بحث و بررسی فراوان آنها در سمینارهای تحصیلی، هال به تدریج طبقهبندیهای تجربی خودش را به وجود آورد، همانند شخصیت ها و تعاملات اجتماعی که بعدها توسط خود هال و ون دی کسل به صورت دقیق و رسمی توسعه یافت.
دسته بندی هایی که توسط آنها به وجود آمد و باید کد می شدند، تحت عنوان تحلیل محتوا ی رویا منتشر شد، بعد از انتشار، این سیستم توسط بسیاری از پژوهشگران در امریکا، کانادا، اروپا، هند و ژاپن مورد استفاده قرار گرفت.
همه این پژوهش از سرتاسر دنیا به طور ضمنی نشان دادند که در رویاها، پرخاشگری بیشتر از روابط دوستانه، بدشانسی بیشتر از خوش شانسی و هیجانات منفی بیشتر از هیجانات مثبت گزارش می شوند.
به طور خلاصه سیستم هال و ون دی کسل، را می توان اینگونه بیان کرد که از نظر میزان دیده شدن هر موضوعی که قرار است مورد مطالعه قرار گیرد (هر احساسی مانند شرمندگی یا خشم، هر موقعیت مکانی یا زمانی و یا هر شخصی مانند آشنایان و یا غریبه ها) را بصورت کمی گزارش می کند. در این سیستم محتوای خواب طبقه بندی شده و اجزای مختلف آن از قبیل شخصیتها، روابط اشیاء، محیط، افعال، حوادث و غیره …..و همچنین میزان حضور آنها بر طبق قانون مشخص، به زبان کد بیان می شود سپس به منظور مقایسه، به صورت درصد بیان می گردند. بدین صورت بعد از کدگذاری به راحتی میتوان محتوای رویاها را با هم مقایسه نمود.
مقوله رویا
مقوله رویا با توجه به تصویر سازی منحصر به فردی که در آن مشاهده می گردد از دیرباز مورد توجه بسیار بوده است. این تصویر سازی منحصر به فرد سبب نگاه معنوی به آن در طول تاریخ شده و همواره از آن بعنوان ابزاری جهت ارتباط با جهان دیگر( و یاهر مقوله ناشناختهای )استفاده میشده است. خواب و رویا دو مقوله پیچیدهای هستند که در عین مجزا بودن، در هم تنیدگی خاصی با یکدیگر دارند.
نظریه های مربوط به چگونگی و عملکرد رویا و خواب از آغاز تاریخ تا به اکنون با ما بوده و ثبت شدهاند. بیتردید مرموز ترین جنبه خواب، رویا است. با توجه به کتیبه های به دست آمده از نخستین مراکز تمدن بشری می توان قضاوت کرد که این پدیده در طول هزاره های چندی که بر تمدن بشری گذشته، همواره مورد توجه و کنجکاوی بوده است.
از الهی بودن منشا رویا در یونان، بین النهرین و روم باستان شروع شد و با کارهای ساختار یافته تر فیلسوفان یونانی از جمله هراکلیتوس، دموکریتوس، افلاطون، ارسطو و سیسرو در متون فارسی به ویژه شاعرانی همچون فردوسی، مولانا، نظامی از خواب و خواب دیدن به عنوان پدیدهای بس شگرف، استفاده های بسیاری شده است.
در قرون جدید نظریات مربوط به خواب و رویا با کارهای فروید، آدلر و یونگ ادامه یافت. به نظر فروید خواب دیدن ضامن حفظ تعادل روانی انسان بود از دید وی رویا عبارت بود از بازنمایی انگیزههای واپس رانده شده جنسی و تهاجمی که به دلیل فشارهای محیطی و تابو های اجتماعی و فرصت ظهور در زمان بیداری را نداشتند و در زمان خواب که این فشارها در خلوت درون ذهن برداشته می شد سرریز می شدن و ظاهر می گشتند.
مهمترین دیدگاه های فیلسوفان یونان باستان در مورد رویا:
۱. هراکلیتوس(۵۳۵-۴۷۵ پیش از میلاد)
او بر ماهیت ذهنی رویا تاکید داشت او میگفت: برای کسانی که در بیداری به سر می برند. تنها یک جهان وجود دارد، یک جهان مشترک در حالی که در خواب، هر فرد یک دنیای خصوصی برای خود دارند.
۲. دموکریتوس(۴۶۰-۳۷۰ پیش از میلاد)
اولین نظریه سیستماتیک قابل توجه درباره رویاها توسط وی ارائه شد. دموکریتوس به خاطر ذره گرایی شناخته شده است. بر اساس این نظریه اعتقاد بر این است که جهان شامل ذره های بی نهایت و اتمهای تغییر ناپذیر است که به صورت همیشگی مسئول گوناگونی و هر تغییری در این جهان می باشند. برای دموکریتوس، رویاها به طرز گستردهای نتیجه خلق پدیده های نشأت گرفته از ماده که بر روح تاثیرگذار است، بود. او اولین نظریه طبیعت گرایانه در مورد رویاها را ارائه داد.
۳.افلاطون (۴۲۷-۳۴۷ پیش از میلاد)
افلاطون توضیحی طبیعت گرایانه بر اساس نظریه بینش خود می دهد. بر طبق گفتههای او بینش محصول خدادادی، دهنده نور و آتش خالص است که از چشمها خارج میشود و به دنیای بیرون می ریزد. افلاطون همچنین برای رویا عناصری روانشناسانه را نیز در نظر گرفته است. او می گفت در خواب، امیال حیوانی مانند زنا با محارم (مثلاً مادر) خود را نشان می دهد که به صورت طبیعی و در مواقع بیداری واپس رانده میشود؛ بنابراین میتوان افلاطون را راهگشای نظریه فروید در مورد رویا دانست.
۴. ارسطو(۳۸۴-۳۲۲ پیش از میلاد)
ارسطو یکی از سیستماتیک ترین مطالعه ها را در مورد خواب رویا در دنیای قدیم انجام داد که نتیجه آن در سه مقاله کامل تحت عناوین: در ارتباط با خواب و بیداری، در ارتباط با رویاها و پیشگویی از طریق خواب انتشار یافت؛ که در آخرین مقاله اش (پیشگویی از طریق خواب). قاطعانه دیدگاه سنتی در مورد قدرت رویاها، جهت پیشگویی را رد می کند. برای ارسطو، رویاها نتیجه پایدار حرکت جریان خون و فعال نمودن قلب است. این فعالیت در طول بیداری اتفاق میافتد؛ اما این امر بیشتر در خواب، به علت به تعلیق درآمدن ادراک و قضاوت طبیعی در خواب ظاهر می گردد.
۵.سیسرو(۱۰۶-۴۳ پیش از میلاد)
او به شدت با نظریه فیزیکی دموکریتوس مخالفت میکند. در عوض در دیدگاهی درباره رویا، آن را نتیجه انرژی درونی و ذاتی میداند. در این دیدگاه که با دیدگاه ارسطو در مورد پدیده رویا مطابقت بیشتری دارد. مولفه شناخت را هم به عنوان یادآوری در طول روز اضافه می کند.شناخت شامل جنبه مهمی از تجربه رویا است که در برگیرنده فعالیت های مصنوعی ذهنی است و بیشتر با هوشیاری در طول روز در ارتباط است.
علم رویا را فراگرفتن به ما در درک بهتر خواب و بیخوابی آدمی بر اساس موازین علمی و یافته های دانشگاهی روانشناسی کمک میکند .