افسردگی 14 سالگی و بی توجهی آموزش و پرورش / روانشناس اجتماعی: ریشه بسیاری از اختلالات بزرگسالی به سن بلوغ برمی گردد
رکنا: افسردگی 14 سالگی، موضوعی است که می بایست دستگاه تعلیم و تربیت به طور ویژه به آن بپردازد؛ اما سوال اینجاست که آیا این وزارت آموزش و پرورش به این سن خاص، توجهی می کند یا نه؟
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، دانشمندان دریافته اند که «14 سالگی» سنی مهم در نوجوانی است؛ اما چرا؟
آنها دریافته بودند «حس خطرپذیری» در این سن بیش از پیش می شود. نوجوانان به این دلیل به سمت مصرف مواد مخدر ، مشروبات الکلی و حتی روابط جنسی می روند که برای خطرپذیری و ریسک کردن برنامه ریزی شده اند.
دانشمندان همچنین متوجه شدند این نوجوانان بر خلاف کودکان می توانند خوب و بد کارهای خود را سبک و سنگین کنند و با این حال باز هم معتقدند پذیرفتن خطر لذت بیشتری از رعایت اصول ایمنی دارد. آنها متوجه شدند نوجوانان بعد از آن که دست به خطر می زنند و می توانند با موفقیت از این موقعیت خطرناک فرار کنند احساس لذت زیادی را تجربه می کنند. همچنین بخش زیادی از اختلالات بزرگسالی، ریشه در بحران های روانی 14 سالگی دارد. حال سوال اینجاست؛ در این شرایط، دستگاه تعلیم و تربیت برای دانش آموزان در این سن چه برنامه ای دارد؟ به نظر می رسد که «هیچ» واژه مناسبی برای این مورد خاص باشد.
علیرضا شریفی یزدی ، روانشناس اجتماعی در گفت و گو با رکنا با اشاره به اینکه اختلالات روانی ورود به دوران بلوغ یا همان بحران 14 سالگی است، گفت: در گذار از دوران دوم کودکی که از 12 سالگی شروع می شود، بلوغ و تغییرات هورمونی در نوجوانان شکل می گیرد که تظاهرات روانی در آنها از جمله افسردگی، بی قراری، خشم، اضطراب و... دیده می شود.
وی افزود: اختلالات شخصیتی در دوران نوجوانی شروع می شوند؛ مثلا اختلالی همچون دوقطبی، کاملا به دوران نوجوانی باز می گردد؛ در واقع بخش اعظمی از اختلالاتی که افراد در بزرگسالی تجربه می کنند به دوران نوجوانی باز می گردد. در دوره های بعد، بر اساس شرایط محیطی افراد و اینکه آیا مورد درمان قرار گرفته است یا خیر، کم و زیاد می شود، در نتیجه باید به این دوره توجه ویژه ای داشت. در دوران بلوغ، همانطور که تغییرات جسمی سنگین داریم؛ افراد از نظر روانی نیز تغییرات پیچیده ای را تجربه می کنند.
این روانشناس اجتماعی تاکید کرد: مشکل اینجاست که بسیاری از خانواده ها، بلد نیستند که چطور در چنین شرایطی با فرزند نوجوان خود برخورد کنند و از رفتارهای جدید آنها، تعجب می کنند. اگر در این دوره، نوجوان زیرنظر یک متخصص روانشناس کودک و نوجوان قرار گیرد، بسیاری از این اختلالات به دوره بزرگسالی نخواهد رسید و همانجا درمان خواهد شد.
او با ارزیابی عملکرد وزارت آموزش و پرورش در پیشگیری از رشد بیش از پیش این اختلالات گفت: چرخ های دستگاه تعلیم و تربیت، در همه ابعاد زمین گیر شده است. سالهاست کارشناسان از این دستگاه توقعاتشان را بریده اند؛ ولی باید گفت که در حوزه مشاوره، امکانات خوبی در این وزارتخانه وجود دارد. در واقع نیروی انسانی متخصص و متبحر در حوزه مشاوره در دستگاه تعلیم و تربیت حاضر است.
شریفی یزدی با اشاره به دو نکته در این خصوص که چرا آموزش و پرورش به خوبی نتوانسته است به موضوع اختلالات دوران بلوغ رسیدگی کند، گفت: نکته نخست این است که به نسبت جمعیت چند میلیونی دانش آموزان، این تعداد از نیروی انسانی و مراکز مشاوره کافی نیست. دوم اینکه غربالگری دقیقی در آموزش و پرورش برای شناسایی دانش آموزانی که دچار اختلالات روانی هستند وجود ندارد.
این روانشناس گفت: مراکز مشاوره ای که الان فعالیت می کنند، در دوره اول متوسطه که دقیقا در آغاز سن بلوغ است؛ عمدتا به هدایت تحصیلی ختم می شود. توزیع امکانات نیز کافی نیست و در مناطق دورافتاده و روستایی و شهرهای کوچک و کم برخوردار، این امکانات بسیار کمتر است.
علیرضا شریفی یزدی در ادامه افزود: در همه جای دنیا، یکی از کارکردهای مهم دستگاه تعلیم و تربیت، غربالگری های روانی به موقع و هدایت دانش آموزان به مراکز درمانی به منظور جلوگیری از آلوده شدن به انواع آسیب های اجتماعی است. در ایران، به این دلیل که غربالگری ها خیلی ناقص انجام می شود، بسیاری از موارد اصلا انجام نمی شود، نشان می دهد دستگاه تعلیم و تربیت، به اندازه کافی نتوانسته است نیروی انسانی کافی تربیت کند. متاسفانه سرمنشاء بسیاری از آسیب های کشور به آموزش و پرورش باز می گردد؛ لذا اگر لازم باشد یک کار اصولی انجام شود، حتما می بایست دستگاه تعلیم و تربیت به عنوان هدف اول در نظر گرفته شود؛ چراکه هیچ دستگاه دیگری از دولتی گرفته تا خصوصی، با این حجم در این مدت زمان در اختیار می گیرد و به همین دلیل آموزش و پرورش خیلی می تواند در این زمینه نقش آفرین باشد اگر خودش را برای این مسئله آماده کند.
این روانشناس اجتماعی در پایان گفت: دستگاه تعلیم و تربیت دغدغه های تربیتی و پرورشی بسیار ضعیفی دارد و بعید می دانم این سیستم با این امکانات و مدیریت هایی که الان دارد، بتواند تا سالهای نزدیک در این زمینه، کار مهم و تاثیرگذاری انجام دهد.