عیدوک بامری کیست و ماجرای ارتباطش با حاج قاسم سلیمانی چیست؟
عیدوک بامری از اشرار شناختهشده جنوب شرق کشور و منطقه سیستان و بلوچستان بود که توسط سردار سلیمانی بخشیده شد و به او اماننامه داده شد. با اینحال او همچنان اسلحه را زمین نگذاشت و سال ۱۳۹۰ در درگیری با سپاه قدس در بلوچستان کشته شد.
عیدوک بامری سرکرده اشرار جنوب شرق کشور در منطقهای بین کهنوج و ایرانشهر بود. او بیش از ۱۰۰ نفر را به شهادت رسانده و درگیر گروگانگیری، نزاع، توزع مواد مخدر و سلاح بود. سال ۱۳۷۲-۷۳ سردار سلیمانی که فرمانده قرارگاه قدس منطقه جنوب شرق بوده، تصمیم به انهدام این باند میگیرد.
ماجرای امان نامه سردار سلیمانی به عیدوک بامری
یکی از رسانههای سپاه ماجرای دیدار سردار سلیمانی و عیدوک بامری را چنین نقل کرده که وقتی عیدوک به کرمان میآید، سردار سلیمانی حال مادر عیدوک را جویا میشود و به او تبریک میگوید که «بالاخره نترسیدی و تا کرمان آمدی!»
سردار سلیمانی در آن جلسه به عیدوک گفته «از نظر قانون شرع اسلام وقتی فردی برای امان آمد، دیگر کسی نمیتواند کاریش بکند، ولو اینکه بخواهد با دندان هم پارهپارهاش بکند. از نظر شرعی و طبق قانون اسلام نمیتواند آسیبی به او بزند. اگر گذشتهات را جبران نکنی، قطعا جهنمی هستی. این تعارف ندارد اما وقتی آمدی به سمت ما، هیچ کاری باهات نداریم. نهایتا همین که میگویم؛ حتی اگر آزاد باشی، هر جا بروی بنشینی و زندگی عادی خودت را بکنی، ۱۰۰ سال هم عمر بکنی یک چیزی همیشه تو را عذاب خواهدداد. همیشه برای اون افراد مظلومی که کشتی و گناهی نداشتند، دچار عذاب وجدان هستی. این را صراحتا بهت میگویم.»
عملیات آورتین
عملیات آورتین عملیاتی بوده که سپاه در دهه هفتاد برای مبارزه با اشرار مسلح در سیستان و بلوچستان و منطقه قلعه گنج انجام داده است و اماننامه به عیدوک هم ماجرایی در پی این عملیات است. البته اماننامه مختص «عیدوک بامری» نبوده و معمولا حاکمیت در دورههای مختلف برای پایان دادن به درگیریهای مستمر و پرخون بریا حذف گروههای اشرار، به سرکرده این گروهها «تامین» میداده تا از این طریق به درگیری پایان دهد.
ماجرا از این قرار است که با ابلاغ شورای عالی امنیت ملی و موافقت فرمانده وقت سپاه پاسداران، لشکر ۴۱ ثارالله مأمور میشود برای امنیت جنوب شرق کشور اقدام کنند. در آن دوره بخشدار نصرتآباد نیز گروگان گرفته شده بود. سردار محمد مطهری که در آن عملیات حاضر بوده، گفته «زمانی که ما مستقر شدیم، اشرار سربازانی که از مرکز آموزشی زابل به سمت زاهدان میآمدند را در ۱۵ کیلومتری شهر زاهدان به گروگان گرفتند و تعدادی از آنان را به شهادت رساندند؛ اشرار در تلاش بودند که به سمت افغانستان بروند و همان بلای را که بر سر بخشدار نصرتآباد آورده بودند، بیاورند. حاج قاسم در این راستا یگانهایی را به کار گرفت و با استفاده از افراد بومی و محلی اتفاقات خوبی در این زمینه انجام شد و برخورد آنچنان محکم بود که در این مسئله تعداد زیادی از اشرار کشته و سربازان آزاد شدند.زمانی که سربازان به شهرهای خود رفتند، خبری به ما رسید که آنان بالای منازل خود دو پرچم زده اند؛ یکی پرچم جمهوری اسلامی ایران و دیگری پرچم سپاه و افراد آزاد شده عنوان میکردند که ما آزاد شده سپاه هستیم.»
پس از ترور سردار سلیمانی مستندهای متعددی از زندگی او ساخته شد. بخشی از این مستندها به فعالیتهای وی در دهه هفتاد اشاره داشته که مربوط به مقابله قاسم سلیمانی با گروههای اشرار در جنوب شرق ایران به ویژه گروه بامری تحت عنوان طرحی به نام طرح «احرار» بود.
احمد یوسفزاده با استفاده از خاطرات سردار سلیمانی در دومین سالگرد ترور او کتاب «پیش از اذان صبح» را درباره زندگی او نوشته و در این کتاب به ماجرای حمله سردار سلیمانی به گروه اشرار به سرکردگی عیدوک بامری اشاره کرده است. در بخشی از کتاب به مبارزه سردار سلیمانی با اشرار در ابتدای دهه ۷۰ اشاره شده و آمده «عیدوک بامری و عباس نارویی رودبار و قلعهگنج را تا مرز ایرانشهر و برو تا میرجاوه ناامن کرده بودند. کاروانهای مواد مخدر به راحتی از مرزهای شرقی کشور به سمت کرمان روانه میشدند و از میان کوههای جوپار به سمت شیراز میرفتند. جوانهای مثل دستهی گل توی درگیری با اشرار پرپر میشدند.»
نویسنده کتاب گفته لشکر ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی در منطقه جنوب کرمان مستقر شد و بیانیه تامین به دست اشرار رسید. سلیمانی در این بیانیه نوشته بود «هر کس دست از شرارت بردارد و تفنگ خودش را زمین بگذارد، نه تنها بخشیده میشود بلکه برای ادامه معاش آب و زمین هم دریافت میکند تا به زندگی شرافتمندانه برگردد.»
به گفته نویسنده «طولی نکشید که از تلویزیون، اشرار سبیل تابدادهای دیدیم که موهایشان از زیر کلاههای پوست برهای تا کمرگاهشان میرسید و سالها یاغیگری و زندگی در کوه و بیابان چهرههایشان را وحشتناک کرده بود، جلو میآمدند، تفنگهایشان را زمین میگذاشتند، قطارهایشان را باز میکردند و روی انبوهی از فشنگ و تفنگ میانداختند» و میگفتند «ما تسلیم کاسُم سلیمانی هستیم، ما تسلیم جَمهوری اسلامی هستیم.»
برخی رسانههای نزدیک به سپاه ماجرای اماننامه به اشرار را اینگونه بازگو کردهاند که سال ۱۳۷۳ حاج قاسم به عنوان فرمانده قرارگاه قدس سپاه در جنوبشرق کشور، مسئولیت تامین امنیت در این خطه را برعهده داشت و بخشی از آن توسط خود اشرار تامین میشد. در همان زمان عیدوک بامری شخصا نزد سردار سلیمانی ۳۹ ساله میآید تا از تامین نظام اسلامی که ابتکاری از سوی سلیمانی بود، استفاده کند.
محمدجعفر اسدی فرمانده پیشین مستشاران نظامی ایران در سوریه و فرمانده پیشین نیروی زمینی سپاه در دومین سالگرد شهادت سلیمانی با خبرآنلاین گفتگو کرده و خاطرات سلیمانی در ارتباط با اماننامه به عیدوک بامری را بازگو کرده و گفته «در آن زمان عیدوک بامری شروری بالاتر از ریگی بود.»
او به نقل از سلیمانی گفته وقتی عیدوک بامری را دستگیر کرد خیلی خوشحال شد و به تهران آمد و محضر آقا رفت. اسدی گفته «آقا خیلی خوشحال شدند و گفتند بارکالله چهجور ایشان را گرفتی، گفتم ما توانستیم به ایشان امان بدهیم بیاید و بعد دستگیرش کنیم، آقا فرمودند امان دادید و گرفتید و من عرض کردم بله راهی نبود. فرمودند حق نداشتید بگیرید. وقتی یک پاسدار به کسی امان میدهد دیگر حق ندارد او را بگیرد، بروید همین امروز او را آزاد کنید. گفتم عیدوک بامری این همه جنایت و بچههای را شهید کرده است. فرمودند، ولی شما به ایشان امان دادهاید. ایشان تعریف کردند که در نهایت رفتم کرمان و گفتم آقای بامری، دستور حضرت آقا این است که شما را آزاد کنیم و بروید. بامری گفت یعنی چه میخواهید من بروم و بعد از پشت من را با تیر بزنید؟ گفتم نه ما مقلد مقام معظم رهبری هستیم و مرجع تقلید ما گفتند شما حق نداشتید این گونه آقای بامری را دستگیر کنید، بگذارید برود. ولی بدان اگر بروی و شرارت کنی بعد از این سرو کارت با من است و اگر شرارت نکردی بعد از این دیگر شما عفو شده آقا هستید.»
ظاهرا در جلسهای که سردار سلیمانی با عیدوک بامری داشته، به او توصیه کرده راه پدرش را که او هم سرکرده گروه اشرار بوده ادامه ندهد و بعد خطاب به او میگوید «صد درصد برگردی... صد درصد جهت تو عوض بشود. یعنی اینطوری که به سمت قهقرای جهنم میروی یکمرتبه برگردی، صددرصد به سمت بهشت میروی. این کار را انجام بدهی، بعد بتوانی خانوادهات را کنترل کنی، بچههایت، برادرت و همه اقوامت را کنترل کنی.»
عیدوک پاسخ میدهد: «صادقانه... همه فکرها را کردم که آمدم اینجا. روزی که از پاکستان آمدم فکرهایم را کردم، ما هم در اختیار شما... هرچی شما بگویید. من میدانم اشتباه کردم، ما به اشتباه خودمان پی بردهایم.»
حجتالاسلام علی شیرازی رئیس سازمان عقیدتی وزارت دفاع و از نزدیکان قاسمی سلیمانی درباره این ماجرا گفته زمانی که سردار به عیدوک گفته به دستور رهبری آزاد است، او باور نمیکرده و بعد از آن از «مریدان آقا» شده و «همکاری موثری» با آنها داشته است.
ظاهرا فاطمه سلیمانی دختر سردار سلیمانی درباره دوران همین همکاری موثر صحبت میکند که میگوید مدت دو یا سه ماه هر روز نهار را با عیدوک بامری میخوردیم و خانه ما استراحت میکرد. فاطمه سلیمانی زمان این خاطره را سال ۱۳۷۴ عنوان کرده است.
سرنوشت عیدوک بامری چه شد؟
در نهایت عیدوک بامری سال ۱۳۹۰ در درگیری با سپاه قدس در بلوچستان کشته شد. جالب اینجاست که با وجود پادرمیانی سردار سلیمانی برای بخشش «عیدمحمد بامری» معروف به «عیدوک» او همچنان به شرارت و ارتباط با قاچاقچیان بینالمللی و انتقال محمولههای سنگین مواد مخدر به داخل کشور و توزیع اسلحه ادامه داد.
یک منبع آگاه سال ۱۴۰۰ به «جهان آنلاین» رسانه نزدیک به سپاه درباره سرنوشت عیدوک گفته او جز کسانی بود که عهد اماننامه با حاج قاسم را شکست. «عیدوک هم مجدداً وارد کار قاچاق شد؛ مواد مخدر یا قاچاق ماشینهایی که ورودشان ممنوع بود. لندکروزر و بهترین ماشینهایی که ممکن بود، از مناطق آزاد برای خودش آورده بود. با حکم اماننامهای که از حاج قاسم گرفته بود، هر جا میخواست میرفت. سردار نیروهایی را فرستاد و عیدوک را آوردند و با او صحبت کرد. گفت تو که حکم اماننامه از رهبر داری، نباید باز چنین کارهایی بکنی. آنجا به حاج قاسم دروغ گفت و گفت من به سیرجان میروم و چنین کارهایی نمیکنم، اما از سمت دیگری رفت و در مسیر به نیروهای سپاه صحابه برخورد کرده بود. آنها فکر میکردند عیدوک تسلیم سپاه شده و علیه آنهاست و عیدوک را کشتند.»
در بخشی از مستند «قاسم» گفته شده که قاسم سلیمانی بعد از هلاکت «شرور معروف جنوب شرق کشور» برای همسران و فرزندانش حقوق تعیین کرده بود. منظور از شرور معروف جنوب شرق، عیدوک بامری بوده است.