قتل عجیب زیر پل خیابان مدنی تهران
به گزارش رکنا، 24 مهر امسال، رهگذران در حال عبور از خیابان آیتالله مدنی تهران بودند که با بدن بیجان مرد جوانی زیر یک پل مواجه شدند. گزارش کشف جسد به بازپرس امیرحسین علیمردان و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. با حضور تیم جنایی در محل، آنها با جسد مردی مواجه شدند که به نظر کارتنخواب و معتاد بود.
گرچه دربررسیهای اولیه به نظر میرسید مرد جوان بر اثر مصرف مواد مخدر جانش را از دست داده، اما کبودی روی گردن او، احتمال جنایت را مطرح کرد.
جسد به دستور بازپرس جنایی برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و همانطور که تیم جنایی احتمال میداد، متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که مرد جوان بر اثر خفگی به قتل رسیده است.
همزمان با این موضوع، تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت ادامه یافت. در تحقیقات میدانی، یکی از کارتنخوابها، هویت مقتول را شناسایی کرد. پیام، پسر جوانی بود که به خاطر مصرف مواد مخدر شیشه خانوادهاش را ترک کرده بود و شبها را در پاتوق معتادان با دوستانش سپری میکرد.
با شناسایی هویت مقتول، پاتوقهای او نیز شناسایی شد و کارآگاهان جنایی در ادامه بررسیها دریافتند که مقتول با مرد موادفروشی به نام منصور اختلاف مالی داشته و به گفته شاهدان، آخرین بار با منصور پاتوق را ترک کرده بود.
در حالی که تیم جنایی بررسیها را برای دستگیری منصور ادامه میدادند و وی نیز مدام مخفیگاهش را تغییر میداد سرانجام کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت پس از چند روز کمین نامحسوس توانستند جمعه گذشته وی را در حالی که تغییر چهره داده بود و قصد داشت مخفیانه وارد پاتوقش شود، بازداشت کنند.
متهم زمانی که مقابل افسر پروندهاش قرار گرفت به قتل اعتراف کرد.
او در خصوص قتلی که مرتکب شده بود، گفت: مقتول از مشتریهایم بود و هر چند وقت یکبار به سراغم میآمد و مواد میخرید. دو مرتبه از من شیشه گرفت اما پولش را نداد، هر بار که به او میگفتم پول موادی را که از من گرفتی، تسویه کن، امروز و فردا میکرد. روز حادثه مقتول را دیدم که کتانیهای جدید به پا داشت.
نمیدانم کتانیها را از کجا آورده بود اما میتوانست با فروش آنها، بدهیاش را به من تسویه کند. به او گفتم کتانیها را به جای بدهیات به من بده، در مقابلش بهت شیشه میدهم، اما قبول نکرد و برای اینکه مرا بترساند با پیچگوشتی به من حمله کرد.
من هم عصبانی شدم و گردنش را گرفتم. گفتم گردنت را میشکنم تا دیگر برای من گردنکشی نکنی بعد هم گلویش را فشار دادم. قصدم کشتن او نبود، اما به خودم که آمدم، متوجه شدم نفس نمیکشد. از اینکه ناخواسته قاتل شده بودم، ترسیدم و فرار کردم.
با اعتراف متهم به جنایت، وی به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.