جامعه دردمند ما دنبال تریبون است


جامعه دردمند ما دنبال تریبون است

نخستین نشست ادبی «عصر آدینه» با حضور محمدمهدی عسگرپور، مدیر‌عامل خانه هنرمندان ایران، و جمعی از شاعران، نویسندگان و علاقه‌مندان در سالن استاد غلامحسین امیرخانی خانه هنرمندان ایران برگزار شد. محوریت این نشست‌ها که قرار است جمعه آخر هر ماه برگزار شود شعر، ترانه، طنز و معرفی کتاب است و سعید بیابانکی، شاعر و نویسنده، میزبانی برنامه را بر عهده دارد. عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانه‌سرا، در بخش شعر و مهدی خاکی‌فیروز، روزنامه‎نگار، در بخش معرفی کتاب، مهمانان نخستین نشست «عصر آدینه» بودند. سعید بیابانکی در سخنانی گفت: قرار ما این است که این جلسات را به پایگاهی مهم برای همه مردم تبدیل کنیم. در واقع قرار است صرفا شعرخوانی در جریان نباشد و موضوعات دیگری را نیز مورد بررسی قرار دهیم و با ادبیات ایران و جهان هم آشنا شویم. امروز در خدمت دو مهمان عزیز، دکتر عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانه‌سرا و مهدی خاکی‌فیروز، روزنامه‌نگار و کتاب‌شناس، هستیم. محمدرضا چراغعلی، آهنگساز، نیز جزو مهمانان امروز ما بود اما به دلیل کسالت امکان حضور پیدا نکرد.

جامعه دردمند ما دنبال تریبون است

او در ادامه و در‌حالی‌که این روزها صحبت امکان بازگشت معین به ایران از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شده است، افزود: امروز بر حسب اتفاق مصادف با تولد نصرالله معین، خواننده خیلی خوب اصفهانی، شده است. تولد ۷۲سالگی ایشان را گرامی می‌داریم. البته هر سال علاقه‌مندان آقای معین در نجف‌آباد که زادگاه ایشان است، برنامه‌هایی را برایشان تدارک می‌بینند. ان‌شاءالله سال‌های سال آقای معین با همین قدرت بخواند و روز به روز بیشتر بدرخشد.

عبدالجبار کاکایی در بخش بعدی این برنامه در پاسخ به این پرسش که با توجه به شرایط کنونی جهان و اضافه شدن ابزارهایی چون هوش مصنوعی، شعر از چه جایگاهی برخوردار است و در آینده به کدام سمت می‌رود، گفت: اتفاقاتی که به‌ویژه در یکصد سال اخیر در جامعه در حال تحول ایران که تنازعی بین سنت و مدرنیته در همه ابعادش جریان دارد، رخ داده، در شعر هم بازتاب پیدا کرده است. البته می‌توان گفت ادبیات جهان هم تحت‌تاثیر اتفاقاتی بوده که در حال رخ دادن است. با قاطعیت می‌توان گفت که عناصر تصویری شعر در جهان مدرن به واسطه گسترش ابزارهای تصویری تحت فشار قرار گرفت و شعر ناگزیر شد در دوره‌های گذشته تحولاتی به سمت فرم و تکنیک و استفاده از جلوه‌های مختلف داشته باشد و ابزارهای بیانی گوناگون را در خدمت بگیرد تا تحول و جنبشی از خود نشان دهد.

او افزود: بازگشت و ارجاع به سنت در همین ۱۰۰ سال گذشته اتفاق افتاد. آن چیزی که من بعد از مطالعه تاریخ مشاهده می‌کنم، این است که جامعه ما هروقت دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی می‌شود و ابعاد وسیعی از توده‌های مردم وارد صحنه هیجانات اجتماعی می‌شوند، شعر تا اندازه‌ای از جهت فایده رساندن جدی‌تر می‌شود، یعنی معناگرا یا به تعبیری فایده‌گرا می‌شود. امری که در ادبیات گذشته ما، به واسطه نفوذ حکمای شاعر، خیلی برجستگی داشته است. یعنی حکیمان شاعر ما شعر را ابزاری برای انتقال داده‌های علمی و گزاره‌های معرفتی خود قرار داده بودند و همچنین شعر برای شاعران حکیم ما چون ناصرخسرو، سنایی، عطار و مولانا غالبا ابزار بوده است. این روایتی است که از گذشته به یاد داریم. البته ندرتا چهره‌هایی چون منوچهری دامغانی و خاقانی را داریم که تصویرگرایی و خود هنر و تکنیک شعر برایشان مهم بوده است.

این شاعر در ادامه بیان کرد: البته کسانی هم بوده‌اند که به بازی با کلمات و رفتار با واژه‌ها اندیشیده‌اند و به تعبیر خودشان طرز تازه‌ای پدید آورده‌اند. آنها جریان‌های متفاوتی بودند. در ۱۰۰ سال اخیر نیز شاهد رشد و شکوه این جریان‌ها بودیم. به عنوان مثال در دوره مشروطیت که شعر وارد سیاست و اجتماع شد، شاعری مانند فرخی یزدی، ملک‌الشعرای بهار و خیلی از بزرگان چون میرزاده عشقی غالبا شعر را ابزاری برای منویات سیاسی و اجتماعی خود می‌دانند. در انقلاب متاخر خودمان نیز شاهدیم که انقلاب ۵۷، بازگشتی به سمت سنت‌ها را سبب می‌شود. در واقع چنین کارنامه‌ای این نکته را به ما یادآوری می‌کند که تکلیف جامعه ما با هنر شعر به جهت تقابل دو نگاه، دو سیستم درک‌کننده از معنای شعر را داراست. یعنی نگاه ما هم سنتی و هم متجدد است، به طوری که در زندگی و خانه‌های شخصی خود هم از اشیای سنتی و هم مدرن استفاده می‌کنیم.

کاکایی در ادامه صحبت‌هایش گفت: این تقابل و دوگانگی و حس تشکیک بین اینکه این مسیر را بروم یا مسیر دیگر، در ادبیات و سینمای ما نیز بسیار بازتاب یافته است. نهاد معصومانه انسان ایرانی در مواجهه با جریان سنت و مدرنیته، راهی جز سر زیر آب کردن، از بین رفتن خود یا سکوت نمی‌بیند. این وضعیت به جهت اینکه دو خاستگاه معرفتی در جامعه ما وجود دارد سبب شده تا شعر غالبا ابزاری در جهت انتقال مسائل و مفاهیم علمی یا مسائل سیاسی و اجتماعی باشد. کما اینکه اگر بخواهیم شعر ۱۰۰ سال اخیر را به جهت گرایش‌های شاعران آنها ارزیابی کنیم، غالبا شعر ما اجتماعی بوده است. به عنوان مثال شاملو، سیاوش کسرایی و فروغ غالبا شاعران اجتماعی بودند.

او ادامه داد: البته گاهی اوقات شعرهای درجه دو و سه‌ای را به خاطر می‌آوریم که به روابط خاص عاشقانه در شعر روی آوردند، یا مانند احمدرضا احمدی و یدالله رویایی به فرم شعر توجه کردند اما شعر آنها در مقابل شعر سیاوش کسرایی و احمد شاملو، در صحنه ادبیات ما ندرخشید. این تقابل وجود دارد ولی غلبه با بیان شعر اجتماعی است. یعنی جامعه ما همچنان دردمند بوده و دنبال تریبونی است که حرف خود را بزند و بعد به آرامش برسد تا ببیند که با پدیده‌ای به نام شعر چه کند. آیا هدفش فقط و صرفا خلق زیبایی است؟ یا اینکه به طور کل مانند مولانا جامعه را رها کند و به دنبال باغ و جنگل درونی به درون خود برود؟ یا شاعری که ابزار تخیل خود را در اختیار بیان احوالاتش قرار می‌دهد و این در شعر سهراب سپهری خودش را نشان می‌دهد؛ سهرابی که براهنی به‌طعنه به او می‌گوید، وقتی سر جوان ما را کنار جوی آب می‌برند، تو می‌گویی آب را گل نکنیم! این چه نگاهی به اجتماع است؟ یعنی حتی مورد نفرت منتقد ادبیات ما قرار می‌گیرد که چرا شما یک لحظه توجهت از موضوع اجتماعی خارج شد و روی مسائل دیگر رفت.

این شاعر در ادامه بیان کرد: فکر می‌کنم اول شعرای ما باید تکلیفشان را با خودشان روشن کنند. یعنی باید ببینند که تا چه اندازه غم جامعه را دارند و تا چه اندازه دوست دارند که خود واقعی‌شان را بشناسند. شخصا چندی پیش اعتراف کردم که حتی در شعرهای عاشقانه‌ام نیز منظر سیاسی‌ام پنهان است.



(تصاویر) مخوف‌ترین مرکز بازداشت و شکنجه در دمشق