روایت تراژیک بابک جهانبخش از اسکیزوفرنی مادرش
بابک جهانبخش نوشت: مادر که نداشته باشی هیچکس نمیفهمه تو این دنیا چی بهت می گذره! مادر که نداشته باشی هیچکس درک نمیکنه پشت هر لبخند چند هزار بغض پنهان شده ! متاسفانه از اواخر دهه شصت و بعد...
بابک جهانبخش نوشت: مادر که نداشته باشی هیچکس نمیفهمه تو این دنیا چی بهت می گذره!
مادر که نداشته باشی هیچکس درک نمیکنه پشت هر لبخند چند هزار بغض پنهان شده ! متاسفانه از اواخر دهه شصت و بعد از تولد خواهرم مادرم دچار یک بیماری لاعلاج روحی و روانی شد! با اینکه بسیار زنی دلپاک و خوش ذات و به معنای کامل نیک سرشته ... بنده خدا نا خواسته و به جبر روزگار تمام جوانیش و زیباییش رو این بیماری اسکیزوفرنی که بیش از 30 سال درگیرشه خونه نشین و گوشه گیر و تنهاش کرده و زجرش داده به فنا رفت زندگیش ... و این پدیده تلخ باعث شده ما هم متاسفانه هیچوقت نشه که معنای واقعی این حس رو تجربه کنیم و با بودنش کمبودهای این قسمت مهم رو درونمون تکمیل و پر کنیم ... البته که میدونم خود مادرم بیشتر از همه در عذاب این بیماری روان کش و ویرانگر بوده و هست همین که سایش مستدامه، منو خواهرم خدا رو شاکریم ... و از زحمات پدر فداکارم هم که باید هر دو نقش رو بازی میکرد واسمون و جسم و روح و جوانی و آرزوهای خودش رو فدا کرد هم بی نهایت ممنونیم بخاطر معرفت و مردانگیش و غیرتش ... خوشحالم از این حس قشنگی که بینشون هست و دلمم خیلی براشون تنگ تر میشه هر لحظه و الهی همیشه این احساس ماندگار باشه و عاقبت بخیر باشیم و سربلند همگی ... بی شک مادر و پدر بودن فقط به یک نام یا وجود یک جسم و به تولد یک بچه ختم نمیشه! اشتباه نکنید !!! تازه همه چیز از لحظه ای که فرزند وارد این دنیا میشه آغاز میشه.
مادر و پدر بودن یعنی فداکاری ، ایثار و مسئولیت پذیری و عشق بی پایان تا به ثمر نشستن تمام زحمات و بالیدن به خود برای فرزندی که تربیت کردی و جونت رو براش گذاشتی و یک انسان مفید تحویل این دنیا دادی این ها همه نیاز به از خود گذشتگی داره ...
اینجوریه که هم از خودت راضی خواهی بود هم به فرزندی خلف و سالمی که تقدیم به جامعه ات کردی افتخار خواهی کرد .
غمتون کم
دلتون شاد
چشمتون پر فروغ و خداوند
و پشت و پناه تمام خانواده های اصیل