خروج از یک رابطه ناسالم ضرورت است
طلاق یا جدایی به ندرت آسان است. درد ناشی از جدایی می تواند عمیق باشد، حتی برای کسانی که آغازگر جدایی هستند. پارادوکس دلشکستگی در پیچیدگی احساسات انسانی و ماهیت پیچیده روابط نهفته است. برخی ممکن است تصور...
پیچیدگی عواطف انسانی
تصمیم برای پایان دادن به رابطه ممکن است منطقی و ضروری باشد، اما سرمایه گذاری احساسی و سابقه مشترک با شریک زندگی را نفی نمی کند. وقتی رابطه را ترک میکنید، نه تنها آن شخص را رها میکنید، بلکه امیدها، رویاها و تصوراتی را که برای زمان با هم بودن داشتید، رها میکنید.
ممکن است در فرار از یک رابطه ناسالم آرامش وجود داشته باشد، اما به طور کلی مقداری جذابیت یا شاید حتی مقداری عشق از دست رفته است. فردی که می رود ممکن است احساس گناه کند که رابطه به نتیجه نرسیده است، اگرچه هیچ اشتباه واقعی دیگری جز ناسازگاری وجود نداشته است. پیمایش این پیچیدگی عاطفی می تواند چالش برانگیز و زمان بر باشد.
از دست دادن هویت و روال
روابط اغلب به اجزای جدایی ناپذیر هویت ما تبدیل می شوند و زندگی های در هم تنیده منجر به روال های مشترک، عادات و احساس تعلق می شود. وقتی جدایی یا طلاق اتفاق می افتد، فقط از دست دادن شریک زندگی نیست، بلکه گشودن یک وجود مشترک است. تغییر ناگهانی می تواند خلاء ایجاد کند و افراد ممکن است خود را درگیر مسائل مربوط به هویت و هدف بیابند.
روال هایی که زمانی مشترک بودند، از مراسم صبحگاهی تا برنامه های آخر هفته، ناگهان تبدیل به تلاش های انفرادی می شوند. فقدان شریک زندگی روزمره مستلزم تاب آوری و تنظیم مجدد هویت و هدف است که اغلب به پریشانی عاطفی کمک می کند.
در حالی که با سؤالاتی در مورد اینکه بدون همسر قبلی خود چه خواهید کرد روبرو هستید، این فرصتی است برای یادگیری آنچه از شریک زندگی و یک رابطه طولانی مدت می خواهید. فکر کردن در مورد اینکه چه چیزی مؤثر بوده و چه چیزی مؤثر نیست، به شما در روابط آینده کمک می کند زیرا در مورد خواسته ها، انتظارات و نیازهای خود شفاف تر می شوید.
ترس از ناشناخته
قرار دادن دوباره خود در جایگاه قبلی مستلزم آسیب پذیری و شجاعت است. بسیاری از افراد قبل از ورود دوباره به زندگی مشترک جدید، وقت میگذارند و به خود اجازه میدهند تا دوباره جایگاه خود را به عنوان یک فرد مجرد پیدا کنند.
انسانها به دنبال آشنایی و امنیت هستند، بنابراین «ناشناخته» اغلب باعث اضطراب و شک و تردید به خود میشود. یادآوری این نکته که تغییر فرصتها را به ارمغان میآورد میتواند مفید باشد.
شناخت و پیمایش درد
بسیاری از شما شنیده اید که باید از طریق جدایی بگذرید، نه در کنار آن. برای پیمایش احساسات و درد، وقتی متوجه شدید که احساسی دارید، آن احساس را به نام خودش نام ببرید. وقتی شک و تردیدی در شما بروز کرد، به آن برچسب مضطرب بزنید. وقتی بحثی در گذشته مطرح می شود، به آن برچسب عصبانیت یا ناامیدی بزنید. وقتی یک زمان خوب را به یاد می آورید و دلتان برای همسر سابقتان تنگ می شود، به آن برچسب غمگینی یا دلتنگی بزنید. این تصدیق، به حرکت احساسات در مسیر طبیعی خود کمک می کند و بهبود را تسهیل می کند.
در ادامه چند استراتژی اضافی برای غلبه بر درد ناشی از جدایی آورده شده است:
خود بازتابی و پذیرش
به احساسات خود فکر کنید و آنها را بدون قضاوت بپذیرید. پیچیدگی احساسات خود را در آغوش بگیرید و بدانید که احساس ترکیبی از آرامش، غم و دلتنگی طبیعی است.
به دنبال پشتیبانی
افکار و احساسات خود را با دوستان مورد اعتماد، خانواده یا یک درمانگر به اشتراک بگذارید. سیستم پشتیبانی میتواند آسایش و چشماندازی را فراهم کند و به شما کمک کند ضرر خود را بهطور موثر پردازش کنید. احاطه کردن خود با تأثیرات مثبت محیط پرورشی و حمایتی مانند گروه درمانی میتواند کمک مفیدی برای شما باشد.
پذیرش تدریجی تغییر
به خودتان زمان و فضا بدهید تا با تغییرات سازگار شوید. به تدریج روال های جدیدی ایجاد کنید و سرگرمی های خود را که تحت الشعاع رابطه قرار گرفته اند، دوباره کشف کنید. این به ایجاد حس جدیدی از هویت و اعتماد به نفس کمک می کند.
تعیین مرزها
برای تسهیل روند بهبودی، مرزهای واضحی را با شریک سابق خود تعیین کنید. در صورت نیاز تماس را به حداقل برسانید و سلامتی خود را بر حفظ ارتباطی که ممکن است مانع بهبود عاطفی شما شود، اولویت دهید.
تعیین مرزها به افراد این امکان را می دهد که بین خود و شریک قبلی خود فضای عاطفی ایجاد کنند. این جدایی برای بهبودی ضروری است، زیرا محرکهای عاطفی را که میتوانند مانع روند حرکت و دستیابی به دیدگاهی صحیح شوند، کاهش میدهد. وضوح فکری برای خاتمه دادن ضروری است، زیرا به افراد کمک می کند تا شرایط جدایی خود را درک کنند و عواقب عاطفی پس از آن را هدایت کنند.
تمرکز بر خودمراقبتی
جدایی می تواند بر سلامت روان تأثیر بگذارد و منجر به افزایش استرس، اضطراب و حتی افسردگی شود. با درگیر شدن در فعالیت هایی که باعث نشاط می شوند (تمرین ذهن آگاهی و مراقبت از سلامت کلی) مراقبت از خود را در اولویت قرار دهید. اگرچه ممکن است افراد در طول یک رابطه با هویت شریک زندگی خود در هم تنیده شوند، اما مراقبت از خود امکان کشف مجدد علایق و اهداف را فراهم می کند و این فرآیند خودیابی رشد فردی را تقویت می کند و به فرد کمک می کند تا دوباره با ارزش ها و اولویت های خود ارتباط برقرار کند.
نتیجه
جدایی یا طلاق میتواند واقعاً سخت باشد، اما یادآور این است که احساسات ما چقدر میتوانند زیبا و یکپارچه باشند. در حالی که در مراحل درمانی هستید، مهم است که با خود صبور و مهربان باشید. با توجه پاسخ های احساسی خود، در مورد اینکه چه کسی هستید و به چه چیزی نیاز دارید، بیشتر خواهید آموخت. در نتیجه احتمالاً به فردی قوی تر و با اعتماد به نفس تبدیل خواهید شد.