پایان ماه پرفراز و نشیب بازار سهام
دنیای اقتصاد-علی عبدالمحمدی : ماه پرنوسان بازار سهام بالاخره به پایان رسید و هر سه نماگر اصلی بازار سهام با کاهش ارتفاع همراه شدند. نکته قابلتوجه این است که در ماه گذشته، شاخصهای سهامی سنگینترین ریزش ماهانه خود را در ۶ ماه اخیر بهثبت رساندند. در جریان معاملات اردیبهشت ماه، شاخصکل بورس تهران افت ۴.۳۳درصدی را ثبت کرد.
نماگر هموزن نیز که نشانی از اثرگذاری یکــسان کــلیه نمادهای معاملاتی است و چهره بازار را به نحو مطلوبتری نمایش میدهد، افت 3.99درصدی را ثبت کرد و نهایتا شاخصکل فرابورس نیز افت 6درصدی داشت و بیشترین رشد را درمیان نماگرهای سهامی تجربه کرد. در پی حادثه ناگواری که در آذربایجانشرقی برای رئیسجمهور بهوقوع پیوست، بورس تهران به حالت تعطیل درآمد.
اعتماد گریخته از بورس
یکی از مسائل مهمی که در اردیبهشت ماه موجبات افت نماگرهای سهامی را فراهم کرد، فقدان اعتماد در بازار سهام است. موضوع قابلتوجه اینکه در سنوات اخیر و در مقاطع مختلف، انتظارات تورمی در کشور اوج گرفته و جهشهای ارزی رخداده هر روز از قدرت خرید و ریالهای در دست مردم کاسته است. در چنین شرایطی، مردمی که چند جهش ارزی را تجربه کردهاند و سابقه جاماندن از روند بازارهای دارایی را در کارنامه خود دارند، گوش بهزنگ هستند تا با ظهور کوچکترین نشانههای صعودی در بازارهای دارایی، همه یا بخشی از سرمایه خود را به این بازارها منتقل کنند.
بعد از ریزش فجیع قیمتها در تالار شیشهای در سال۹۹، بازار سهام از تیررس سرمایهگذاران خارج شد و بهجز مقطعی کوتاه در اوایل سال۱۴۰۲، این بازار دیگر هیچوقت نتوانست بازار محبوب سرمایهگذاران شود.
نکته قابلذکر این است که در سالهای اخیر بهخاطر وجود و ظهور انواع و اقسام ریسکها در بازار سهام، هیچوقت جریان اعتماد بهطور کامل به بازار سهام برنگشت و مردم عادی و سرمایهگذاران ترجیح دادند برای حفظ ارزش پول خود، داراییهای دیگری غیر از سهام را در سبد دارایی خود قرار دهند. اعتماد یکی از مهمترین مفاهیمی است که در بستر زندگانی بشر و محیطهای مختلف وجود دارد.
همچنین اعتماد یکی از پیچیدهترین مفاهیم انتزاعی موجود در جامعه است که بر روابط افراد با یکدیگر، افراد با جامعه و جوامع با یکدیگر حکمفرماست. هر محیط، اتمسفر و جامعهای که تهی از اعتماد باشد، مطمئنا دیری نخواهد گذشت که رنگ و رخسار بیمارگونه به خود خواهد گرفت. جامعه سهامداری کشور، یکی از مهمترین گذرگاههایی است که با توجه به تعارض منافعی که ممکن است میان سهامداران و مدیران یا حتی بازیگران عمده حقوقی بازار و دولت بهوجود بیاید، لازم است مقامهای نظارتی در راستای ایجاد اعتماد در این بازار حرکت کنند.
متاسفانه در سالهای اخیر اعتماد، به حلقه مفقوده بورس تهران تبدیل شدهاست و همین موضوع باعثشده تا بازار سهام بعد از گذشت بیش از ۳ سال که از ریزش قیمتها در تالار شیشهای میگذرد، همچنان به روند آتی این بازار و مکانیزمهای آن اعتماد کمی داشتهباشد، بهگونهای که هر روند صعودی که در بازار سهام شروع میشود، سهامداران در انتظار فرارسیدن فرجام زودهنگام آن و سقوط آزاد قیمتها هستند و در مقطع کنونی کمتر کسی پیدا میشود که افق سرمایهگذاری خود را بلندمدت قرار دهد. بیاعتمادی بهگونهای باعث تزریق بدبینی مفرط به جریان معاملات سهام شده و در اذهان سهامداران رخنه و رسوخ کرده که کمتر کسی در تالار شیشهای پیدا میشود در شرایط کنونی افق سرمایهگذاری خود را در این بازار بهصورت بلندمدت قرار دهد.
موانع بازار در دومین ماه سال
شکاف چشمگیری که میان دلار نیمایی و دلار بازار آزاد وجود دارد، همچنان چشم بازار را میترساند. رشد دلار نیمایی برای بهبود حال بازار خوب است، اما بهنظر میرسد تا زمانیکه تغییرات قابلتوجهی در نرخ دلار نیمایی مشهود نباشد، نمیتوان از رشد آهسته این نرخ، بهعنوان محرکی برای رشد بازار سهام نام برد. افزون بر این مورد، قرار داشتن نرخ بهره بدونریسک در سطح بالا نیز بازارها را در مضیقه قرار دادهاست و اجازه حرکت به بازارهای دارایی را نمیدهد.
تنها عاملی که با وجود نرخ بهره بالا میتواند بازارهای ارز و طلا را تکان دهد، ریسکهای خارجی است که میتواند این بازارها را به سمت ارتفاعات بالاتر سوق دهد. البته چنین ریسکی برای بازاری مثل بازار سهام یک آپشن کاملا منفی تلقی میشود؛یعنی بورس در هر صورت مغلوب ریسک نرخ بهره و ریسکهای سیاست خارجی و امثالهم است.
قیمتهای جهانی که از آنها بهعنوان یکی از محرکهای بورس کامودیتیمحور تهران یاد میشود، در ماههای اخیر افزایش قابلتوجهی را تجربه کردهاند، اما همانطور که عنوان شد، موضوعی مثل بالابردن نرخ بهره که در راستای کنترل تورم صورتگرفته، در محاسبات ذهنی سرمایهگذاران وزن بیشتری را به خود اختصاص دادهاست و مانع از آن میشود که محرکهای اینچنینی نزد اهالی بازار سهام پررنگ شود. بهعلاوه مساله تجدیدارزیابی بنگاههای بورسی که در مقطعی در سالگذشته موجبات ایجاد روند مثبت را در بازار پدید آورد، در سالجاری به فراموشی سپرده شدهاست و سیاستگذار بورسی در این بخش نیز بهنوعی نقش منفعلانهای از خود ارائه داد و نتوانست از این اهرم نیز برای ساماندادن به وضعیت و بهبود اوضاع و احوال بازار استفاده کند.