دلاریزه شدن؛ موهبت مالی رستگار کننده یا ورطه نابودی اقتصادی؟
یک کارشناس اقتصادی طی یک یادداشت تحلیلی به برخی از ابعاد دلاریزه شدن اقتصاد کشورهای در حال توسعه و همچنین تجربههای موفق و ناموفق مرتبط با این موضوع اشاره کرد.
گروه بانک بورس بازارنیوز- سیدمهدی میرحسینی (کارشناس اقتصادی)؛ مسئله دلاریزه شدن اقتصادهای جهانی و بکارگیری ارز مرجع ایالات متحده در مناسبات مالی داخلی و بین المللی کشورها به ویژه در اقتصادهای در حال توسعه، کمترتوسعه یافته و فقیر، از دیرباز چالشی دو سویه و برخی اوقات تنش زا در حوزه مالیه بین الملل بوده است.
میخکوب کردن نظامهای ارزی به واحد پول دلار دارای مزایا و محاسنی است که پیامدهای مثبت یا منفی این رویکرد بسته به اندازه اقتصاد یک کشور، درجه باز بودن تجاری، وضعیت شاخصهای کلان اقتصاد داخلی و جهانی و نوع تعامل با بسترهای مالی بین الملل، متفاوت خواهد بود.
در این بین، مبتنی بر اطلاعات و دادههای حاصل از پژوهشهای انجام گرفته در مراکز علمی و تحقیقاتی دانشگاههای تراز اول جهان، به نظر میرسد که دلاریزه شدن کشورهای در حال توسعه، در بعضی بازههای زمانی، اثرات منفی شدیدی بر مولفههای کلان نظیر نرخ تورم، نرخ پس انداز، تولید ناخالص داخلی و شاخص ارزش پول ملی داشته و موجب ایجاد و گسترش حجم عظیمی از بحران و ورشکستگیهای مالی و حتی بروز تنشهای سیاسی و اجتماعی بزرگ در آنها شده است؛ لذا با توجه به اهمیت موضوع، در پرونده پژوهشی جدید با عنوان "هزارتوی دلاریزه شدن اقتصادهای در حال توسعه" به بررسی مفهوم دلاریزه شدن و مباحث پیرامون آن پرداخته و تلاش میشود که تجربه موفق یا ناموفق برخی کشورهای در حال توسعه را در موضوع دلاری کردن اقتصاد داخلی تبیین شود.
الف) با مفهوم دلاریزه شدن در اقتصاد آشنا شوید
دلاریزه شدن یا دلاریزاسیون یا دلاری شدن اقتصاد (Dollarization) را میتوان به عنوان مشتمل شدن سهم قابل توجهی از داراییهای شهروندان یک کشور به شکل ارز مرجع جهانی یعنی دلار ایالات متحده آمریکا تعریف کرد. در واقع اصطلاح دلاریزه شدن زمانی به کار میرود که واحد پولی این کشور علاوه بر اینکه به جای پول ملی یک کشور دیگر استفاده میشود، نمونهای از اجرای رویکردهای جایگزینی ارزی است.
در دهه ۹۰ میلادی که بسیاری از اقتصادهای نوظهور، تورم فوق العاده بالایی را تجربه کردند، بکارگیری رویکرد دلاری کردن اقتصاد بسیار گسترده شد، زیرا شهروندان این جوامع به دنبال مصون ماندن از کاهش ارزش داراییهای خود بودند و نگهداری سرمایه بر مبنای ارز خارجی، بهترین راهکار برای بیمه شدن در برابر احتمال بازگشت تورم و کاهش ارزش بود؛ به عبارت دیگر، در طول تاریخ اقتصادی جهان، نیروی محرکه جایگزینی ارزی و دلاریزه کردن یک اقتصاد، عموماً بی ثباتی اقتصادی و تورم بالا بوده است؛ بنابراین به عنوان رویکرد موقت و میان مدت، دلاریزه کردن همواره میتواند یک راه حل کارآمد تلقی شود. با این حال، واقعیت تلخ این است که در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه، تورم رام شده، اما تنها تعداد معدودی از آنها توانستهاند که اقتصاد خود را آن هم تا حد کم و بسیار محدودی، دلارزدایی کنند و متاسفانه ادامه سیاست دلاریزه ماندن اقتصادها به خواست و فشار ایالات متحده آمریکا، همچنان ادامه داشته و اثرات سوء خود را بر جای میگذارد.
ب) دلاریزه شدن رسمی و غیررسمی و دلاریزه شدن داخلی و خارجی چیست؟
در ادبیات دلاریزاسیون، چند مفهوم کلیدی درباره دلاری کردن اقتصاد وجود دارد که معنای هرکدام با اندکی تغییر، متفاوت از دیگری است:
-دلاریزه شدن رسمی یا قانونی، به مواردی اشاره دارد که در آن به ارز خارجی، معمولاً به یک شکل انحصاری، وضعیت مناقصه قانونی داده میشود؛ به عبارت دیگر، در دلاریزه کردن رسمی، ارز خارجی برای اهدافی که یک واحد ارزی میتواند داشته باشد، از جمله به عنوان واحد ارزش برای قراردادهای عمومی، استفاده میشود.
-دلاریزه شدن غیر رسمی یا بالفعل وضعیتی را نشان میدهد که یک ارز خارجی در کنار پول ملی کشور، به عنوان وسیله مبادله یا به عنوان ابزاری برای پس انداز و ذخیره ارزش استفاده میشود.
-دلاریزه شدن داخلی وضعیتی است که در آن قراردادهای مالی بین ساکنان و شهروندان این کشور، به واحد ارز خارجی انجام میشود.
-دلاریزه شدن خارجی وضعیتی است که قراردادهای مالی بین شهروندان یک کشور و شهروندان خارجی، به واحد ارز خارجی انجام میشود.
ج) چرا کشورها به دلاریزه شدن اقتصاد خود روی میآورند؟
فرآیند دلاریزه شدن اقتصاد معمولاً در کشورهایی با قدرت پولی مرکزی ضعیف یا محیط اقتصادی ناپایدار رخ میدهد. در واقع دلاری شدن، معمولاً زمانی اتفاق میافتد که پول ملی یک کشور به دلیل تورم یا بیثباتی، سودمندی خود را به عنوان وسیله مبادله و با ابزار ذخیره ارزش از دست بدهد.
در حقیقت، به عنوان رویکرد جایگزین برای حفظ ارزش یک ارز شناور یا یک ارز ثابت، یک کشور ممکن است تصمیم به اجرای فرآیند دلاریزه شدن کامل برای کاهش ریسک مالی خود بگیرد و در نتیجه یک فضای اقتصادی و سرمایه گذاری پایدار و مطمئن را فراهم کند. کشورهایی که به دنبال دلاریزه شدن اقتصاد هستند، معمولاً کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته هستند.
فرآیند دلاریزه شدن اقتصاد میتواند به عنوان یک سیاست پولی رسمی یا به عنوان یک فرآیند غیررسمی در بازار مالی و اقتصادی یک کشور رخ دهد که در آن، دلار آمریکا چه از طریق فرمان رسمی و چه از طریق پذیرش توسط فعالان بازار، به عنوان ابزار مبادله ایِ پذیرفته شده برای استفاده در معاملات روزانه در اقتصاد یک کشور شناخته میشود و یا اینکه گاهی اوقات، دلار به عنوان ارز قانونی یک کشور، وضعیت رسمی به خود میگیرد.
دلیل اصلی تمایل برای دلاریزه شدن، حفظ ثبات بیشتر در ارزش داراییهای خود نسبت به پول ملی است. به عنوان مثال، شهروندان یک کشور در یک اقتصادی که تحت تورم افسارگسیخته قرار دارد، از دلار آمریکا برای انجام معاملات روزانه و یا برای پس انداز سرمایههای خود استفاده میکنند تا تورم موجب کاهش قدرت خرید آنها نشود.
اما این رویکرد به ظاهر مثبت و بهینه، روی دیگری از سکه را نیز دارد. در فرآیند دلاریزه شدن، اقتصاد یک کشور با تعدیل عرضه پول، بخشی از توانایی خود را برای تاثیرگذاری بر اقتصاد خود از طریق سیاست پولی از دست میدهد و کشور دلاریزه شده، عملاً سیاستهای پولی خود را به فدرال رزرو ایالات متحده برون سپاری میکند. این امر قطعاً میتواند یک عامل منفی باشد. زیرا همواره سیاستهای پولی فدرال رزرو، به نفع اقتصاد ایالات متحده تنظیم میشود و نه به نفع کشورهای دلاریزه شده؛ بنابراین دلاری شدن یک اقتصاد اگر به کمک سیاستگذار پولی بشتابد و به کشور دلاریزه شده اجازه دهد تا در منابعی که میبایست برای فرآیند مدیریت عرضه پول خود اختصاص دهد، صرفهجویی کند، این رویکرد میتواند سودمند باشد.
همچنین ممکن است مقامات پولی مرکزی یک کشور در مدیریت سیاستهای خود ناتوان باشند. در این صورت است که کنار گذاشتن سیاست پولی مستقل داخلی میتواند کشور دلاریزه شده را به منطقه ارزی بهینه نزدیکتر کند.
اما در آخر شاید بتوان گفت کشورهای کوچکی که حجم نسبتاً زیادی مبادلات تجاری با ایالات متحده آمریکا دارند و دارای روابط اقتصادی قوی با این کشور هستند، از دلاریزه شدن اقتصاد خود سود نسبی خوبی خواهند برد.
پایان پیام//