محوطه باستان شناسی کلندی تیس چابهار، (Kalandi) یکی از چندین اثر باستانی واقع شده در روستا و بندر تاریخی تیس است که در بخش مرکزی شهرستان چابهار و در محدوده سرزمینی منطقه آزاد تجاری، صنعتی چابهار واقع شده است. این محوطه که تا کنون به ثبت ملی هم نرسیده در اثر ساخت و سازهای بی رویه در یک دهه اخیر، به شدت آسیب دیده و بخش هایی از آن، بالغ بر ۷۰٪ از بین رفته یا زیر منازل مسکونی دفن شده است.
این اثر برای نخستین بار در سال ۱۹۳۷در نقشه توپوگرافی که اشتاین(Aurel Stein) از روستا و بندر تیس تهیه کرد، معرفی و جانمایی شده است. همچنین در برنامه تعین حریم محوطههای تاریخی تیس به سرپرستی مجتبی سعادتیان، تحت عنوان واحد۱۲ (با نام محوطه کلندی) معرفی شده است. بندر تیس از پیشینۀ تاریخی کهنی برخوردار است. علیرغم اینکه تاکنون به لحاظ پژوهشهای باستانشناختی هیچ کار جدی در آن صورت نگرفته، با این وجود پیشینۀ آن در منابع مکتوب، به پیش از اسلام و سدههای نخستین میلادی بازمیگردد.
بندر تیس
نام این بندر در متون تاریخی با املاهای مختلفی ثبت شده است؛ «تیز»، «طیس» و «تیس» رایجترین املاهای نام آن است. بر پایۀ برخی مشابهتهای ظاهری در متون کلاسیک یونانی و تطبیق موقعیت جغرافیایی، برخی پیشنهاد دادهاند که قدمت این نام ممکن است تا زمان هخامنشی هم به عقب بازگردد. غیر از این منابع، کهنترین سند تاریخی که به نام این بندر (تیز) اشاره کرده، کتاب صوره الارض، تألیف محمد بن موسی خوارزمی است.
همچنین کتب معتبر جغرافیدانان و مورخان بزرگ دیگری از سدههای آغازین تا متأخر اسلامی مانند اصطخری (سدۀ ۴ ه. ق)، در المسالک و الممالک و مقدسی (سدۀ ۴ ه. ق) در احسن التقاسیم به نام این بندر (تیز) اشاره کردهاند. طبق این منابع، بندر تیز برای زمان کوتاهی یکی از مهمترین بنادر مُکران در کرانۀ دریای عمان به شمار میرفته که بازرگانان از طریق آن با بنادر تجاری شمال آفریقا و هندوستان در ارتباط بودهاند. جغرافینویسان مسلمان از این بندر کوچک به مثابه تنها بندر تجاری در طول یک مسیر نسبتاً طولانی بین هرمز در دهانۀ خلیج فارس و بندر دیبل [Debal]، نزدیک دلتای مهران رود (رود سند) نام بردهاند.
کاوش در محوطه کلندی با هدف شناخت نسبی از این محوطه و آمادهسازی مقدمات ثبت این اثر در فهرست میراث ملی و جلوگیری از دستاندازیهای بیشتر و نجاتبخشی آن صورت گرفته است. این برنامه به پیشنهاد معاونت میراثفرهنگی ادارهکل میراثفرهنگی سیستان و بلوچستان و با موافقت پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و پژوهشکده باستانشناسی با مجوز شماره ۴۰۱۳۵۹۴۹، مورخ ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ در اسفند ماه ۱۴۰۱ توسط نگارنده به انجام رسیده است.
موقعیت و کلیات اثر
محوطه کلندی(Kalandi)، امروزه در مرکز روستای تیس و ۲۵۰ متری شمال زمین فوتبال(ورزشگاه) و در محلی که به نام همین محوطه نامبردار است؛ واقع شده است. روستای تیس که پیکره پنجم منطقه آزاد چابهار محسوب میشود. در شرق دهانه بندر صیادی تیس و ۵ کیلومتری شمال غربی شهر چابهار واقع شده است. به واسطه ساخت و سازهای بی رویه صورت گرفته در روستا و تخریب بخشهای زیادی از آن. بقایای این اثر امروزه به صورت دو برجستگی(تپه) کمتر دست خورده در امتداد همدیگر و در میان خیابان، کوچه و منازل مسکونی به فاصله ۱۸۰ متر از همدیگر در محور شرقی-غربی واقع شده اند(شکل ۲) که مختصات آنها به شرح زیر است:
مختصات مکانی(UTM) بخش های اصلی محوطه کلندی
تپه شرقی
تپه غربی
۴۱ R ۲۶۱۰۸۶ m E ۲۸۰۶۲۹۶ m N
۴۱ R ۲۶۰۸۵۹ m E ۲۸۰۶۳۱۶ m N
با بررسیهای صورت گرفته و نیز حفر یک گمانه در یکی از زمینهای مسکونی حدفاصل این دو تپه و نیز حفاریهای صورت گرفته توسط مردم محل جهت خانهسازی و … . مشخص شد که تمام اراضی حدفاصل این دو بخش باقی مانده دارای آثار هستند که امروزه تخریب و دفن شدهاند.
تپه شرقی
امروزه بخشهای زیادی از آن در اثر ساخت و ساز تسطیح شده و سایر بخشهای سالم آن نیز توسط منازل مسکونی احاطه شده است. بقایای نسبتاً سالم این تپه عبارت است از محدودهای مستطیل شکل به طول ۷۰ و عرض ۴۵ متر که ۳ تا ۷ متر از سطح زمینهای اطراف ارتفاع دارد. سطح تپه به واسطه تسطیح شدن، کاملاً هموار و دارای مالکان خصوصی است. بر سطح تپه و پیرامون آن قطعات پراکنده سفال به چشم میخورد و در تمام گودبرداریهایی که منظور ساخت و ساز پیرامون آن صورت گرفته، بدون استثنا قطعات سفال خارج شده از عمق زمین دیده میشوند.
تپه غربی
تپه غربی در یک خط مستقیم در جهت شرق به غرب، به موازات تپه شرقی و در فاصله ۱۸۰ متری از آن واقع شده است. پیرامون این تپه نیز به طور کامل ساخت و ساز صورت گرفته و سطح آن کاملاً هموار شده است. بخشهایی از آن در جبهه شمالی نیز برای ساخت یک واحد مسکونی جدید به عمق ۴ متر گودبرداری شده که آثار معماری با مصالح سنگی، قطعات سفال، شیشه، استخوان و … به فراوانی در دیواره آن دیده میشود. که به همین دلیل در نگاه اول هیچ نشانی از یک سایت باستانی ندارد.
بقایای این تپه نیز که به چند پلاک ثبتی دارای مالک خصوصی تفکیک شده. عبارت است از محدودهای به طول ۵۰ و عرض متغییری از ۲۰ تا ۴۰ مترکه ۸ متر از سطح زمینهای اطراف ارتفاع دارد. لازم است اضافه شود عرصه واقعی اثر بسیار بیشتر از حد کنونی است و این ابعاد فقط شامل بخش نسبتاً دست نخورده آنها میشود.
شرح کاوش
با توجه به محدودیت منابع مالی، تصمیم گرفته شد دو کارگاه با ابعاد حداکثر ۵×۲ متر در دو تپه شرقی و غربی جهت کاوش انتخاب شوند. کارگاه تپه شرقی(Tk-۰۱) به واسطه مخالفت مالک شخصی در ابعاد ۲×۲ متر و عمق ۵۰ سانتیمتری متوقف ماند. کارگاه(Tk-۰۲) در محدوده عرصه تپه غربی به ابعاد نهایی ۱۰×۵ و عمق یک متر کاوش شد. که نتایج خوبی در پی داشته و به واسطه محدودیت اعتبارات مالی در همان عمق متوقف ماند.
کارگاه(ترانشه) Tk-۰۱
این کارگاه در فاصله ۸۰ متری جنوب غربی تپه شرقی و در میان یکی از زمینهای مسکونی حصار کشی شده دارای مالک شخصی جانمایی و حفر شد(شکل۳). جانمایی این کارگاه به واسطه وجود یافتههای سطحی و اطمینان از وجود آثار منقول و غیرمنقول و نیز آگاهی از کم و کیف یافتههای آن صورت گرفت. ترانشه به ابعاد اولیه ۲×۲ متر خطکشی و کاوش شد تا چنانچه ضرورت ایجاب کند گسترش یابد. با رسیدن ترانشه به عمق ۵۰ سانتیمتر و آشکار شدن عناصر منقول و غیرمنقول، تصمیم به گسترش ترانشه گرفته شد. که با مخالفت بستگان مالک زمین مواجه شده و ادامه کاوش تا جلب رضایت شاکی در فصول بعدی متوقف ماند. تراکم زیاد سفال در بخشهای مختلف و لایههای سطحی، قرار گرفتن آن در عرصه اثر را مسجل میکند.
کارگاه(ترانشه) Tk-۰۲
این کارگاه در مرکز تپه غربی، ۱۷۰ متری شمال غربی ترانشه Tk-۰۱ و در میان منازل مسکونی روستا واقع شده است(شکل۳). این کارگاه درمجاورت یک زمین گودبرداری شده جانمایی شد که باعث تخریب گسترده محوطه شده بود. دیواره زمین گودبرداری شده باعث ایجاد یک سکشن شده بود که حاوی آثار و مواد فرهنگی منقول و غیرمنقول زیادی بود. در گام نخست، گمانهای به ابعاد ۲×۲ متر برای انتخاب مکانی مناسب برای حفر ترانشه جانمایی شد. تا در صورت برخورد با آثار نسبت به گسترش آن اقدام شود.
با هویدا شدن آثار منقول و غیرمنقول و بقایای یک دیوار، در سه مرحله گسترش داده شد. به ابعاد نهایی ۵×۱۰ متر و عمق ۱ متر در فصل نخست کاوش رسید که یافتهها و نتایج خوبی در بر داشت.
یافتهها
یافتههای متنوع منقول و غیرمنقول زیادی در هر دو کارگاه به دست آمدند که اطلاعات قابل توجهی را در اختیار ما میگذارند. کلیه یافته های دو کارگاه و به ویژه سفال، مشابه هم بوده و ویژگی متمایزی نداشتند. یافتههایی مانند عناصر معماری، آثار به احتمال زیاد یک کوره پخت سفال، قطعات شکسته و ظروف نیمه سالم سفالی. سه پایههای سفالگری، اشیای فلزی سالم و پوسیده، شیشه، استخوان جانوری. صدف و… که در ادامه به جزئیات آنها اشاره میشود.
لازم به ذکر است که در کارگاه Tk-۰۱ به واسطه سطح محدود کاوش، هیچ نمونهای از فلز و شیشه به دست نیامد . یافتههای آن محدود به سفال و استخوان جانوری و یک توده حرارت دیده از خاک متراکم به همراه قطعات سنگ و آجر بود که احتمالاً بخشی از یک تنور یا اجاق بوده که به واسطه کاوش ناتمام نمیتوان جزئیات بیشتری از آن ارائه داد. سایر یافته ها متعلق به کارگاه Tk-۰۲ است.
کشف ظروف سفالی و فلزی
در کارگاه Tk-۰۲ به واسطه محدوده بیشتر کاوش آثار متنوعی به دست آمدند. ظروف سفالی کتیبهدار، اشیای فلزی و از جمله یک پیکرک مسبک شتر و یک قاشق مفرغی، اشیای پوسیده آهنی، قطعات ظروف شیشهای از مهمترین آنها هستند. بقایای عناصر معماری و دیوارهایی از سنگهای تراش خورده ماسه سنگی با ضخامت ۶۰ سانتیمتر و دهانه یک کوره. به احتمال زیاد سفالگری با قطر ۵/۲ متر از مهمترین یافتههای فصل نخست از کاوش هستند. سفال لعابدار، فراوانترین گونه به دست آمده است که در انواع متنوعی به لحاظ رنگ و فرم و تزئینات دیده میشود. ۷۶درصد کل یافتههای سفالی را به خود اختصاص داده است. لعابهای مورد استفاده در این سفال در ۶۴درصد نمونهها بر روی سطح داخلی ظروف و در سایر مورد بر دو سطح ظروف دیده میشود.
رنگهای مورد استفاده برای لعابدهی ظروف که در طیفهای مختلف روشن و تیره دیده میشوند عبارتند از: سبز، قهوهای. زرد، زرد متمایل به نارنجی، سفید، لاجوردی کم رنگ و طیفهای بسیار تیره نزدیک به مشکی. فنون مورد استفاده برای تزئین سفال در گونه لعابدار عبارتند از: نقاشی، نقاشی زیر لعاب، کنده زیر لعاب(اسگرافیتو)، فرو روفته و قالب زده. سفال بدون لعاب گونه دیگر سفال است که در انواع ساده و منقوش به نقوش رنگی به رنگهای مشکی و حنایی و در نمونههایی دو رنگ دیده میشود. نقوش کنده و افزوده از دیگر تزئینات سفال بدون لعاب هستند.
نتیجهگیری
تمام شواهد موجود بر مبنای کاوش صورت گرفته فصل حاضر و یافتههای سطحی، احتمال وجود یک کارگاه بزرگ سفالگری و سفال سازی و صادرات آنها به مناطق همجوار و دور دست را قوت میبخشد. احتمال دیگر آن است که این محوطه هسته تاریخی تیس بوده که بخشی از آن نیز به کارگاههای سفالگری اختصاص داشته است. وجود صدها و بلکه هزاران قطعه سه پایههای سفالی در اندازههای مختلف مخصوص کورههای پخت سفال که نمونههایی از آنها هم چسبیده به ظروف به دست آمدهاند مؤید این نظر است.
بر طبق شواهد موجود و در نگاهی کلی، محوطه کلندی متعلق به دوران اسلامی میانه و سدههای ششم تا هشتم هجری است و البته رسیدن به تاریخهای دقیقتر نیازمند پژوهش و کاوشهای بیشتری است.