نخستین زنی که از دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران دکتری گرفت


نخستین زنی که از دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران دکتری گرفت

در خرداد ۱۳۵۵ نخسین زن ایرانی از دانشکده‌ی الهیات و معارف اسلامی دکتری گرفت.

یکی از استادان مستقیم خانم مقدم که دانشمندی معمم و فوق‌العاده روشن‌فکر است در جواب بعضی از همکاران غیرمعمم که به او ایراد می‌گرفتند چرا با یک زن کار می‌کند او جواب می‌داد: «برای من یک شاگرد محقق مهم است، نه زن یا مرد بودن او»

به گزارش خبرآنلاین، در خرداد ۱۳۵۵ نخسین زن ایرانی از دانشکده‌ی الهیات و معارف اسلامی دکتری گرفت. گزارش جلسه‌ی دفاع شهین‌دخت کامران‌مقدم (صفیاری) که از رساله‌اش با عنوان «خرم‌دینان» دفاع کرد و نیز گفتگو با او در مجله‌ی زن روز به تاریخ هشتم خرداد ۵۵ منتشر شد که بخش‌هایی از آن را در پی می‌خوانید:

روزی که خانم مقدم در دانشکده‌ی الهیات نطق دفاعیه‌ی خود را در مورد رساله‌ی دکترایش می‌خواند همه آمده بودند در وقت دفاع از تز هر دانشجو معمولا چهار تا پنج نفر استاد عضو هیات ژوری هستند و آن روز هفت تن از استادان دانشکده‌ی الهیات جمع شده بودند تا ببینند اولین زن فارغ‌التحصیل در رشته‌ی دکترای علوم الهی چگونه زنی است و چه معلوماتی دارد.... این خبر از یک هفته قبل در دانشگاه پیچید که زنی دارد از دانشکده‌ی الهیات دکتری می‌گیرد و استادان شک داشتند که موفق بشود و از یکدیگر می‌پرسیدند: «آیا یک زن می‌تواند از دانشکده‌ی الهیات دکتر بشود؟» ... یکی از استادان مستقیم خانم مقدم که دانشمندی معمم و فوق‌العاده روشن‌فکر است در جواب بعضی از همکاران غیرمعمم که به او ایراد می‌گرفتند چرا با یک زن کار می‌کند او جواب می‌داد: «برای من یک شاگرد محقق مهم است، نه زن یا مرد بودن او» و خانم مقدم می‌گویند: «آن روز در چنین فضای پرشبهه و مخالف و موافق و در میان هفت مرد اهل دین و عرفان، احساس آرامش می‌کردیم و کم‌کم دریافتم بر خلاف تصور عده‌ی معدودی، استادان من اصلا افکار ضد زن نداشتند و معلوم بود که در دانشکده‌ی الهیات زمینه‌ی مساوی برای تحصیلات زن و مرد وجود دارد و اگر زنی یا دختری واقعا طلبه و محقق و زحت‌کش باشد از این پس می‌تواند در علوم الهی و عرفانی تحصیل کند و به کسب فضیلت بپردازد.»

خانم مقدم تنها عنوان نخستین خانم دکتر الهیات و معارف اسلامی را ندارد، بلکه اولین زنی هم هست که از گروه ادیان و عرفان دانشکده‌ی الهیات فارغ‌التحصیل شده است، این خانم تنها فرزند خانواده‌ی خود بود و وقتی با معلم زبان انگلیسی‌اش حتی قبل از آن‌که دیپلم بگیرد ازدواج می‌کرد یکی از شروط ازدواج این بود که شوهرش به او فرصت ادامه‌ی تحصیل بدهد و شهین‌دخت تمام دوران زندگی‌اش را به جز چند سال کودکی و سه سال اول زناشویی را با درس خواندن گذرانیده است.

با داشتن سه فرزند: پیرایه و پیروزه و وحید و دختر بزرگی که حالا نوزده‌ساله است و دانشجوی دانشکده‌ی دندانپزشکی است این خانم فعال و روشن‌فکر مثل بسیاری از زن‌های اجتماعی امروزی ایران با دو دست چند هندوانه برداشته است. هم کار معلمی کرده، هم تحصیل در دانشگاه و هم بچه‌داری و خانه‌داری و جالب این‌که شوهرش در طول این راه دراز همیشه مشوق و کمک او بوده است.

نخستین زنی که از دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران دکتری گرفت///

خانم مقدم می‌گوید:

- برای پیشرفت زن در جامعه ابتدا مرد باید گذشت داشته باشد، اگر مرد گذشت نداشته باشد، زن به جایی نمی‌رسد و در آن حد معمولی عقب‌مانده باقی می‌ماند.

از رشته‌ی تاریخ و جغرافیا در دانشسرای عالی دیروز و دانشکده‌ی تربیت‌معلم امروز لیسانس گرفتم و فوق‌لیسانسم را در دانشگاه تهران گذراندم. در آن سال‌های ۴۴-۴۵ هنوز در ایران دکترای تاریخ نداشتیم لذا از یک بورس دولت ترکیه استفاده کردم و به آن کشور رفتم. مدتی با خودم در حال مبارزه بودم که بروم یا نروم، زیرا بچه‌ی کوچکم دوساله بود و جدایی از او برایم سخت بود، اما به چند دلیل ترکیه را انتخاب کردم، اول به دلیل نزدیکی راه که می‌توانستم زود زود به ایران بیایم و بچه‌هایم را ببینم. دوم می‌دانستم که آرشیو ترکیه درباره‌ی تاریخ ایران خاصه درباره‌ی دوران افشاریه، صفویه فوق‌العاده غنی است.

در موسسه‌ی «تاریخ ترک آنکارا» به تحقیق ادامه دادم و این اتفاقا درست مصادف با جشن نهصدمین سال‌گرد فتح ملازگرد بود، زمانی که آلب‌ارسلان سلجوقی مانوس دیاجانوس را شکست داد و این جشن بزرگی برای ترک‌ها بود و می‌گفتند وضع ترک‌ها در آسیای صغیر با پیروزی ایرانیان تثبیت شد و رومی‌ها به‌کلی از حکومت بر آسیای صغیر برافتادند.

با زبان ترکی که در تهران و در انجمن ایران و ترکیه یاد گرفته بودم، به‌زودی توانستم به منابع مهم تاریخی که به زبان ترکی، ولی به خط لاتین بود دست بیابم. ابتدا درباره‌ی روابط ایران و عثمانی مشغول تحقیق شدم جالب آن‌که اسناد و مدارک این دوره و نامه‌هایی که میان دربار ایران و عثمانی آن زمان رد و بدل می‌شده معمولا به زبان فارسی بوده است. در آن زمان ترک‌ها نامه‌های خود را به دربار ایران به زبان فارسی می‌نوشتند و دربار ایران به نامه‌ها به زبان ترکی جواب می‌داد. شاید از نظر احترام بود. ولی به هر حال در آن زمان زبان درباری ایران و عثمانی هم فارسی و هم ترکی بوده است.

مدتی که در ترکیه زندگی کردم بدترین دوران زندگی‌ام بود، دوری از خانواده در غربت. آن هم برای یک زن تک و تنها بسیار رنج‌آور بود. مهم‌ترین مسئله برایم تهیه‌ی مسکن بود، زیرا هیچ خانواده‌ی ترکی حاضر نمی‌شد به یک زن محصل اتاق اجاره بدهد، در حالی که در ایران و سایر کشور‌های اروپایی این مشکل برای یک زن اصلا وجود ندارد. اعتصابات دانشگاهی و اختلافات احزاب در ترکیه نیز کارم را عقب انداخت، و بالاخره هم برای ادامه‌ی تحصیل به ایران برگشتم و دوباره کنکور ورودی برای دوره‌ی دکتری دادم و از سر نو مشغول به کار شدم. هم‌دوره‌ی من در رشته‌ی ادیان فقط یک مرد بود، ولی در دوره‌ی دکتری در تمام رشته‌ها ده نفر بودیم: یک زن و ۹ مرد!

چرا رساله‌ی دوره‌ی دکترای خود را پیرامون خرم‌دینان انتخاب کردید؟

کار من در زمینه‌ی تاریخ بود و در تاریخ هرکسی نسبت به دوره‌های خاصی ذوق مطالعه دارد و نهضت‌های ایرانی از ابتدا مورد توجه من بود به‌خصوص که در این قسمت از تاریخ ابهام خاصی وجود دارد.

ظهور خرم‌دینان در ایران بعد از اسلام چگونه است.

خرم‌دینان از زمانی رو به رشد نهادند که ایران تحت سلطه‌ی عرب قرار می‌گیرد و آرزوی خاموش‌مانده‌ی ایرانیانی که می‌خواستند بازگشتی به استقلال و آزادی و آداب و رسوم و سنن و عقاید ایران باستان داشته باشند، همه در لباس نهضت‌های مرامی و دینی ظهور می‌کند و این نهضت‌ها را افرادی در زمان‌های مختلف مثل ابومسلم خراسانی و ابن‌مقفع و مازیار و... رهبری می‌کنند. باید بگویم که اندیشه‌ی خرم‌دینان از نظر عقیدتی مسلکی نبود که با ظهور یک فرد به نام «بابک خرم‌دین» به وجود بیاید و با او از بین برود، بلکه طرز فکری است که برای احیای استقلال ایران در لباس عقاید مذهبی در طول تاریخ ظهور کرد و به قسمت زیادی از ایران رسوخ کرد. البته در این میان نقش رهبر را نباید نادیده گرفت، و باید اوج قدرت خرم‌دینان را در مبارزات علنی «بابک» تلقی کرد.

شما مسائل مذهبی و ایمانی را برای بچه‌های‌تان چگونه توجیه می‌کنید؟

در هیچ جامعه‌ای بدون دین و ایمان نمی‌توان زندگی کرد. من برای جلب عنایت پرودگار عبادت می‌کنم و برای نزدیکی با او به اجرای فرایض مذهبی می‌پردازم و به فرزندانم می‌گویم که تنها راه برقراری رابطه با خداوند داشتن ایمان و اعتقاد مذهبی است. در این میان به نظر من ایمان پاک و خالص و قلبی مهم است نه تظاهرات آن‌که گاه جنبه‌ی مردم‌فریبی به خود می‌گیرد. خدا را نیروی حاکم بر همه‌کس و همه‌چیز می‌دانم و این نیروست که می‌تواند به همه‌ی ما قدرت بدهد و ما را در راهی که خیر است هادی و رهنمون باشد. درست است که بشر باید در راه تامین زندگی و اداره‌ی امور دنیا تلاش کند و همت داشته باشد. ولی باز منشأ تمام قدرت‌ها و پیروزی‌ها لطف و مرحمت پروردگار است و انسان بی‌ایمان و بی‌مذهب پوک و پوچ است و در دریای زندگی به یک قایق شکسته و سرگردان می‌ماند.

مشکلات اجتماعی زن ایرانی امروز را در چه می‌بینید؟

دید منفی اکثر مرد‌ها نسبت به زن، یک دید ارتجاعی است و هنوز در نظر بسیاری از مردها، مرد مرد است و زن زن و این گروه برای مرد‌ها امتیازاتی قائل‌اند که زن را درخور داشتن آن امتیازات نمی‌دانند. این خاصیت روانی مرد‌ها باعث کندی کار زن‌ها در امور اجتماعی شده است و در میانه البته این زن است که باید بیش‌تر کار کند و سد‌های عقده‌ی حقارت و بدبینی را بشکند و خودی نشان بدهد. متاسفانه بعضی از خانم‌ها با این‌که کار بیرون از خانه ندارند، مع‌الوصف وقت‌کشی می‌کنند و نقش مصرف‌کننده و حرام‌کننده را دارند و با این حال از اجتماع انتظار احترام و امتیازاتی هم دارند و با این روحیه نهضت آزادی و تساوی حقوق زن را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند. جامعه‌ی زن تا برپا نخیزد و برای رسیدن به قافله‌ی علم و دانایی تلاش نکند، از زیر بار منت و انتقاد مرد رهایی نخواهد یافت.

البته من مخالف مرد شدن زن و خشن شدن جنس لطیف هستم و با آن‌که مسئولیت کار‌های خانه و کار‌های اجتماعی را تواما بر دوش دارم، ولی وقتی در خانه هستم توقع ندارم شوهرم به من به چشم یک زن اجتماعی نگاه کند، می‌خواهم آن شکل زن سنتی زن در چهاردیواری خانه حفظ شود و مرد من مرا در محیط خانه زن خانه و مادر بچه‌ها بداند. علم و دانش و حرفه و کار مربوط به محیط خارج از خانه است.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!