دلهره
هرچه دلچسب است احساس تماشا کردنت دلهره میآورد این پا و آن پا کردنت؛ موذیانه میجود روح مرا مثل خوره فکرِ جز من در دل و روح زنی، جا کردنت گاهگاهی باعث سوءتفاهم میشود شکل کوتاه آمدن، طرز مدارا...
هرچه دلچسب است احساس تماشا کردنت
دلهره میآورد این پا و آن پا کردنت؛
موذیانه میجود روح مرا مثل خوره
فکرِ جز من در دل و روح زنی، جا کردنت
گاهگاهی باعث سوءتفاهم میشود
شکل کوتاه آمدن، طرز مدارا کردنت
جدی و مغروری، و این شیوهی مخصوص توست
با همین آرامیات، آشوب بر پا کردنت
خوب میدانی ولی بدجور عادت کرده است
گوشهای من به حس خوب نجوا کردنت
خسته هستم، خسته هستم، خسته هستم، خسته از
قصهی تکراری انکار و حاشا کردنت
انتظار عشق از زخم جدایی بهتر است
دلخوشم حتی به این امروز و فردا کردنت
مریم ناظمی
دلهره میآورد این پا و آن پا کردنت؛
موذیانه میجود روح مرا مثل خوره
فکرِ جز من در دل و روح زنی، جا کردنت
گاهگاهی باعث سوءتفاهم میشود
شکل کوتاه آمدن، طرز مدارا کردنت
جدی و مغروری، و این شیوهی مخصوص توست
با همین آرامیات، آشوب بر پا کردنت
خوب میدانی ولی بدجور عادت کرده است
گوشهای من به حس خوب نجوا کردنت
خسته هستم، خسته هستم، خسته هستم، خسته از
قصهی تکراری انکار و حاشا کردنت
انتظار عشق از زخم جدایی بهتر است
دلخوشم حتی به این امروز و فردا کردنت
مریم ناظمی