( ستاره....)
( ستاره ) دیگر ندارد انگار این آسمان ستاره تا کی شهاب خیزد با سنگ های خاره گل غنچه ها بریدند نای نفس ز فریاد باران خون فرو ریخت از ابرهای پاره ...................... ( خور تمور )...
( ستاره )
دیگر ندارد انگار این آسمان ستاره
تا کی شهاب خیزد با سنگ های خاره
گل غنچه ها بریدند نای نفس ز فریاد
باران خون فرو ریخت از ابرهای پاره
......................
( خور تمور )
گفت دلا هر چه توانی بسوز
لب ز شکایت به دهانت بدوز
ساختن از جوهره جان توست
شعشعه اش آتش خور تموز
......................
( مرهم )
گر نیست تو را مرهم دردی به دل ریش
برخیز و برو زخم زبانی مزن و نیش
خوش گفت همان خواجه فرزانه شیراز
هر کس درود عاقبت از ماحصل خویش
...................... ـ
پ. ن
( عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
غزلیات حافظ )
......................................
خرمشهر
پنجشنبه ــــــ17 ــ3ــ 1403
دیگر ندارد انگار این آسمان ستاره
تا کی شهاب خیزد با سنگ های خاره
گل غنچه ها بریدند نای نفس ز فریاد
باران خون فرو ریخت از ابرهای پاره
......................
( خور تمور )
گفت دلا هر چه توانی بسوز
لب ز شکایت به دهانت بدوز
ساختن از جوهره جان توست
شعشعه اش آتش خور تموز
......................
( مرهم )
گر نیست تو را مرهم دردی به دل ریش
برخیز و برو زخم زبانی مزن و نیش
خوش گفت همان خواجه فرزانه شیراز
هر کس درود عاقبت از ماحصل خویش
...................... ـ
پ. ن
( عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
غزلیات حافظ )
......................................
خرمشهر
پنجشنبه ــــــ17 ــ3ــ 1403