غم ناتمام
سفید بودی اما شبیه غم بودی تو مثل قطره ی شبنم، مغتنم بودی برای من که کمم با تو ، باز قله شدی تو مرد رفتن صد راه در قدم بودی و در بهای کدامین گناه محو شدی؟ تو مسئله ناتمام روزهای اولم بودی میان گفتن...
سفید بودی اما شبیه غم بودی
تو مثل قطره ی شبنم، مغتنم بودی
برای من که کمم با تو ، باز قله شدی
تو مرد رفتن صد راه در قدم بودی
و در بهای کدامین گناه محو شدی؟
تو مسئله ناتمام روزهای اولم بودی
میان گفتن و رفتن، رسیدن و ماندن
تو مثل نوحه ی غم در محتشم بودی
قلم شکست و سلام منو تو در یک باغ
تو را در آینه دیدم خود خودم بودی
تو مثل قطره ی شبنم، مغتنم بودی
برای من که کمم با تو ، باز قله شدی
تو مرد رفتن صد راه در قدم بودی
و در بهای کدامین گناه محو شدی؟
تو مسئله ناتمام روزهای اولم بودی
میان گفتن و رفتن، رسیدن و ماندن
تو مثل نوحه ی غم در محتشم بودی
قلم شکست و سلام منو تو در یک باغ
تو را در آینه دیدم خود خودم بودی