چوب


چوب

گفت چوب آن قوم فرنگ رفته را خورده ای بهارپشت بهارازچپ و راست چشم خورده ای دلم می سوزد که حسن کارت می خواستم لیک دهانت سوخت و هیچ آشی نخورده ای

گفت چوب آن قوم فرنگ رفته را خورده ای

بهارپشت بهارازچپ و راست چشم خورده ای

دلم می سوزد که حسن کارت می خواستم

لیک دهانت سوخت و هیچ آشی نخورده ای


مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!