غم دلدار
باز امـروز ، بـه سـردرد ، گرفتـار شدم باز بـا فـکـرِ تـو از خواب ، بیدار شدم.. بـا رفـتـنِ تــو تمـامِ شهرم خالیست بـازیـچـه ی دسـتِ در و دیــوار شدم گفتم از دود و دَمَم هیچ نگویم که...
باز امـروز ، بـه سـردرد ، گرفتـار شدم
باز بـا فـکـرِ تـو از خواب ، بیدار شدم..
بـا رفـتـنِ تــو تمـامِ شهرم خالیست
بـازیـچـه ی دسـتِ در و دیــوار شدم
گفتم از دود و دَمَم هیچ نگویم که نشد
آه شـرمـنـده که معتاد به سیگـار شدم
بـعـدِ تـو ، هـر کـه مـرا دید ، گِریست
بـا رفـتـنِ تـو ، سـوژه ی اخـبــار شدم
هر کوچه و پَس کوچه و بن بستی را
هِـی رفـتم و بـرگشـتـم و تکـرار شدم
بـا شـعـر ، نشد ، حـرفِ دلـم را بزنم
اینگـونه بـه دل ، سخت ، بـدهکـار شدم
خـالی شدم از هر چه ، به غیـر از غـمِ تو
از غصـه و غـم ، لاغـر و بـیمـار شدم
هرچند که از من خبرش نیست ، ولی
راضـی بـه رضــای غــمِ دلــدار شدم..
علیرضا تندیسه
باز بـا فـکـرِ تـو از خواب ، بیدار شدم..
بـا رفـتـنِ تــو تمـامِ شهرم خالیست
بـازیـچـه ی دسـتِ در و دیــوار شدم
گفتم از دود و دَمَم هیچ نگویم که نشد
آه شـرمـنـده که معتاد به سیگـار شدم
بـعـدِ تـو ، هـر کـه مـرا دید ، گِریست
بـا رفـتـنِ تـو ، سـوژه ی اخـبــار شدم
هر کوچه و پَس کوچه و بن بستی را
هِـی رفـتم و بـرگشـتـم و تکـرار شدم
بـا شـعـر ، نشد ، حـرفِ دلـم را بزنم
اینگـونه بـه دل ، سخت ، بـدهکـار شدم
خـالی شدم از هر چه ، به غیـر از غـمِ تو
از غصـه و غـم ، لاغـر و بـیمـار شدم
هرچند که از من خبرش نیست ، ولی
راضـی بـه رضــای غــمِ دلــدار شدم..
علیرضا تندیسه