یا بِکِشین ، یا بِکُشینُم ؛


یا بِکِشین ، یا بِکُشینُم ؛

مَـر ، ریـش گِـــرَو نـامِه کِــلِ درد بِشـینُم تـا کِــی مِــنِه ئی وارِ غَمُــم، دَرد بِچینُــم تـا نـا بـه نَفَـس هِد ،کُـنِــه ایلُم زِ وَرُم رَم نا تا زِ نفس وَست ، کـووِن رَهنـِه زِ دینُم چی...

مَـر ، ریـش گِـــرَو نـامِه کِــلِ درد بِشـینُم
تـا کِــی مِــنِه ئی وارِ غَمُــم، دَرد بِچینُــم

تـا نـا بـه نَفَـس هِد ،کُـنِــه ایلُم زِ وَرُم رَم
نا تا زِ نفس وَست ، کـووِن رَهنـِه زِ دینُم

چی مَهمَیِ اِشکَفت نشین فَرض کُنین مَم
پِیغُــمبَــرِ اِشکَـفـتِ بِـجــورون و نَبیــنُــم

اِی ایلخُـدایی کــه اِگُــن کعبه بُهونی
تــا کـور و کـَری ، پـامه دَمِ مــالِ تو نینُـم

اَهـتَو نَگِـریـن زِم سیچه خورشید پُرَستُم
کمتـر بِکُنین خیــن بــه دِلِ کــاوه سِتینُـم

تکلیفُمـه روشِــن بِـکـو چـی تیـقِ بَراَفتَـو
اِی فِنگه که مِن سایه نِشِستی بـه کِمینُـم

هَم، دُم یَقُمِه دَستِت و هَم دُم به تو بِرنَو
بی دوز و کَلَک ؛ یا بِکِشیـن ، یــا بِکُشینُـم
.
.
.
معنی لغات :
...............
مَـر ... مگر
ریـش گِـــرَو نـامِه... ریش گرو گذاشته ام
کِــلِ درد ... کنار درد
بِشـینُم ... بنشینم
مِــنِه ئی وارِ غَمُــم... توی ِ این منزلگاهِ غمم
تـا نـا بـه نَفَـس هِد ... تا نا به نفس هست
کُـنِــه... می کند
زِ وَرُم ... از برابرم
نا تا زِ نفس وَست... نا از نفس تا افتاد
کـووِن ... می کوبند
رَهنـِه ... راه را
زِ دینُم ... از دنبالم
چی ... مانندِ
مَهمَیِ ... مُحَمَّدِ
اِشکَفت نشین ... غار نشین
فَرض کُنین مَم ... فرض کنید که من هم
پِیغُــمبَــرِ ... پیغامبرِ
اِشکَفتِ بِجورون و نَبینُم ... اشکفت بجور و نبین نام اشکفتی ست در ارتفاعات زاگرس مرکزی که در مرتع و زمین های دیم شهرویی خانمیرزا قرار دارد . زمین دیم پدری ما هم در جوار همین اشکفت قرار داشت و دارد . تا به نزدیکی دهانه ی آن نرسید قابل رویت نیست برای همین اسم آن را اشکفت بجور و نبین گذاشته اند . در فصل درو بخصوص در گرمای ظهر ، داخل اشکفت بسیار خنک است . با اینکه بزرگ شده ی خانمیرزا نیستم و زمین های پدری ما همواره دست فامیل بوده . دو سه باری برای درو به آنجا رفتم و اولین جایی که کشف کردم همین اشکفت بود که محل گریز این دِروگر ناشی از گرمای ظهر واقع می شد . ماهم که درونگرا و عاشق خلوت و تنهایی .
کــه اِگُــن ... که می گویند
کعبه بُهونی ... بهونت کعبه است . ( بختیاریها به سیاه چادر میگویند بُهون )
پـامه ... پای خودم را
دَمِ مــالِ تو نینُـم... درِ منزل تو نمیگذارم
اَهـتَو ... بهانه
نَگِـریـن... نگیرید
زِم ... از من
سیچه ... برای چه ، چرا
خیــن ... خون
بــه دِلِ کــاوه سِتینُـم ... به دلِ کاوه ستونم
تکلیفُمـه ... تکلیف مرا
روشِــن بِـکـو ... روشن بکن
چـی ... مانندِ
تیـقِ بَراَفتَـو ... پرتو آفتاب
اِی فِنگه ... ای فتنه
که مِن سایه... که داخل سایه
نِشِستی بـه کِمینُـم ... به کمینم نشسته ای
هَم، دُم ... هم میدهم
یَقُمِه دَستِت... یقه ام را دستت
هَم دُم به تو بِرنَو... هم به تو تفنگ برنو می دهم
بی دوز و کَلَک ... بد ن دوز و کلک
یا بِکِشیـن ... یا بِکشید
یــا بِکُشینُـم ... یا مرا بِکُشید





شعر غمگین شب یلدا + مجموعه اشعار زیبای غم و ناراحتی شب یلدا