آدمک
چشم،چشم،دو ابرو دماغ و دهن، یه گردو حالا بذار دو تا گوش موهاش نشه فراموش چوب،چوب،یه گردن اینم که گِردیِ تن دست،دست، دو تا پا یه آدم، امّا تنها خون میکِشم با مداد رو صورت و رو گردن آخه چشماشو با...
چشم،چشم،دو ابرو
دماغ و دهن، یه گردو
حالا بذار دو تا گوش
موهاش نشه فراموش
چوب،چوب،یه گردن
اینم که گِردیِ تن
دست،دست، دو تا پا
یه آدم، امّا تنها
خون میکِشم با مداد
رو صورت و رو گردن
آخه چشماشو با تیر
یه عدّهای کور کردن
هجوم بردن به سمتش
دستاشو بستن از پشت
باتوم زدن تو سرش
لِهِش کردن زیرِ مشت
خون،خون، از رگهاش
فوّاره زد رو جلّاد
کاشکی براش میذاشتم
یه حنجره با فریاد
آدمکِ نقّاشیم
جلوی چشمِ من مُرد
نفهمیدم که جلّاد
نقّاشیمو کجا بُرد
میکِشم امّا این بار
چندین هزار حنجره
چندین هزارتا فریاد
چندین هزار پنجره
میخوام که از پنجره
فریادها بیرون بِره
صداشونو بِشنوه
حتّی اونی که کَره...
دماغ و دهن، یه گردو
حالا بذار دو تا گوش
موهاش نشه فراموش
چوب،چوب،یه گردن
اینم که گِردیِ تن
دست،دست، دو تا پا
یه آدم، امّا تنها
خون میکِشم با مداد
رو صورت و رو گردن
آخه چشماشو با تیر
یه عدّهای کور کردن
هجوم بردن به سمتش
دستاشو بستن از پشت
باتوم زدن تو سرش
لِهِش کردن زیرِ مشت
خون،خون، از رگهاش
فوّاره زد رو جلّاد
کاشکی براش میذاشتم
یه حنجره با فریاد
آدمکِ نقّاشیم
جلوی چشمِ من مُرد
نفهمیدم که جلّاد
نقّاشیمو کجا بُرد
میکِشم امّا این بار
چندین هزار حنجره
چندین هزارتا فریاد
چندین هزار پنجره
میخوام که از پنجره
فریادها بیرون بِره
صداشونو بِشنوه
حتّی اونی که کَره...