کشتی شکسته
چو کشتی شکسته ی غوطه ور در آب... گرفتارم در میان این گرداب تنها و سرگردان ، درمانده و بی تاب پنجه در پنجه ی خوفناک این تیزآب هوا سرد، آسمان تاریک و اندکی مهتاب گیج و مبهوت و در چهره ام اعجاب تنها...
چو کشتی شکسته ی غوطه ور در آب...
گرفتارم در میان این گرداب
تنها و سرگردان ، درمانده و بی تاب
پنجه در پنجه ی خوفناک این تیزآب
هوا سرد، آسمان تاریک و اندکی مهتاب
گیج و مبهوت و در چهره ام اعجاب
تنها بدون سپاه همراه یک خشاب
مصمم، بی درنگ ، پا در رکاب
حقیقت است یا رویا یا که خواب ؟
مردی در آستانه ی یک انقلاب ..
گرفتارم در میان این گرداب
تنها و سرگردان ، درمانده و بی تاب
پنجه در پنجه ی خوفناک این تیزآب
هوا سرد، آسمان تاریک و اندکی مهتاب
گیج و مبهوت و در چهره ام اعجاب
تنها بدون سپاه همراه یک خشاب
مصمم، بی درنگ ، پا در رکاب
حقیقت است یا رویا یا که خواب ؟
مردی در آستانه ی یک انقلاب ..