یاد باد


یاد باد

یاد آن خوبی ز من هرگز نرفتش تا ابد کم نهادی تا به یک بودن، کنم یک از دوصد صاعقه ای از بَرَت انداختی در حسّ دلم زان در آوردم درختی از بُنی با صد خِرَد آتشی از عشق عقلانی ات فتادش در سرم بی تو دنیا...

یاد آن خوبی ز من هرگز نرفتش تا ابد
کم نهادی تا به یک بودن، کنم یک از دوصد

صاعقه ای از بَرَت انداختی در حسّ دلم
زان در آوردم درختی از بُنی با صد خِرَد

آتشی از عشق عقلانی ات فتادش در سرم
بی تو دنیا چیست؟ بازی ای که هستش پُر ز بد

چون تو، کی داناست در اسرار عشّاقش، خدا؟
پادشاهی ات ز حکمت، دور کردش ما ز دَد

خاک آن دنیا، بزرگی اش به عقلی رَه نشد
زین سبب، پاهای آدم شد ز آن خاک، رَد

فضل شاهی ات، خِرَد را تاج عز دادش به سر
جز تو، فهمی کِی بفهمد نعمتش یا ارزِ حد؟

گر ز سر تا پای ما را با طلا پوشش دهی
مرحمت کن جهل جاهل را کنی بر عقل، سد

ای خدا کاری بکن تا شاه اَنوارت شوم
باطنم خوبی شود از دل، نه ظاهر، سروِ قد


(تصاویر) مخوف‌ترین مرکز بازداشت و شکنجه در دمشق