صـورتک
......صـورتک صد صورتک به رخ ، کز اوّل ره تا نقابِ خاک بدبـسته بود دل ، چو به شهرِ خرابِ خاک چون زاهدی به ظاهـرِ خوش پیش خلق و لیک، اندر پسِ حرم چه؟؟ خدا در ترابِ خاک اندر گمان...
......صـورتک
صد صورتک به رخ ،
کز اوّل ره تا نقابِ خاک
بدبـسته بود دل ،
چو به شهرِ خرابِ خاک
چون زاهدی به ظاهـرِ خوش پیش خلق و لیک،
اندر پسِ حرم چه؟؟
خدا در ترابِ خاک
اندر گمان بُــرد ، بــتازید اسب جور ،
آخِــر بِـباخت بهــر هوی ،در حبابِ خاک
از بهرِ بهره ای که دوروزه ، ز ریـشه سوخت،
بنیان آدمـیّت و حق ، در سرابِ خاک
ایـنسان تبر بـِزد به تنی پر تبِ طلب ،
دراین خیال خُـرد ، که تنیده طنابِ خاک
غافل که چـون سـمندِ چموش است این جهان،
دربند کِـی شود چو بِـتازد شهابِ خاک؟
هر تیـرِ ناکسی که رهانی ، چو بومرنگ،
بازآیدت به خویش به دمِ پُـر شتابِ خاک
بـر ما گذشت ،گرچه دوصد نقشِ داغ مـاند ،
بـشنو نوای صور و سرافیل، حسابِ خاک
حـالی بگو که اینهمه بد ره صواب بود؟؟؟
شـاید شـبی دوباره در آیی به خوابِ خاک
18خردادماه 1403
معنی و مفهوم برخی واژگان :
صورتک > نقاب
نقاب خاک > کنایه از هنگامِ مرگ
شهر خراب خاک > اشاره به دنیا
خاک > کنایه از این جهان
خدا در تراب خاک > کنایه از دفن و فراموشی خداوند و نادیده گرفتن او
حباب خاک > کنایه از ماهیتِ دنیا
که پوچ است وتهی
بهره ی دوروزه > سود خیالین
وگذرای عالم
تبر زدن> اشاره به آسیب زدن (بخود)
تب طلب > اشتیاق خواسته ها
خیال خرد > اندیشه ای پوچ و بی ارزش
و حرص و هوس خواهشهای دنیایی
طناب خاک > کارهایی که با آن
بخیالت دنیا رابدست گیری
شهاب خاک > کنایه از سرعت گذران دنیا
دم پرشتاب خاک > اشاره
به سرعت گذارِ عمر و امور ، درجهان
صواب > درست
خواب خاک > اشاره به زندگی دراین جهان که تنهاخواب است وُ خیال
صد صورتک به رخ ،
کز اوّل ره تا نقابِ خاک
بدبـسته بود دل ،
چو به شهرِ خرابِ خاک
چون زاهدی به ظاهـرِ خوش پیش خلق و لیک،
اندر پسِ حرم چه؟؟
خدا در ترابِ خاک
اندر گمان بُــرد ، بــتازید اسب جور ،
آخِــر بِـباخت بهــر هوی ،در حبابِ خاک
از بهرِ بهره ای که دوروزه ، ز ریـشه سوخت،
بنیان آدمـیّت و حق ، در سرابِ خاک
ایـنسان تبر بـِزد به تنی پر تبِ طلب ،
دراین خیال خُـرد ، که تنیده طنابِ خاک
غافل که چـون سـمندِ چموش است این جهان،
دربند کِـی شود چو بِـتازد شهابِ خاک؟
هر تیـرِ ناکسی که رهانی ، چو بومرنگ،
بازآیدت به خویش به دمِ پُـر شتابِ خاک
بـر ما گذشت ،گرچه دوصد نقشِ داغ مـاند ،
بـشنو نوای صور و سرافیل، حسابِ خاک
حـالی بگو که اینهمه بد ره صواب بود؟؟؟
شـاید شـبی دوباره در آیی به خوابِ خاک
18خردادماه 1403
معنی و مفهوم برخی واژگان :
صورتک > نقاب
نقاب خاک > کنایه از هنگامِ مرگ
شهر خراب خاک > اشاره به دنیا
خاک > کنایه از این جهان
خدا در تراب خاک > کنایه از دفن و فراموشی خداوند و نادیده گرفتن او
حباب خاک > کنایه از ماهیتِ دنیا
که پوچ است وتهی
بهره ی دوروزه > سود خیالین
وگذرای عالم
تبر زدن> اشاره به آسیب زدن (بخود)
تب طلب > اشتیاق خواسته ها
خیال خرد > اندیشه ای پوچ و بی ارزش
و حرص و هوس خواهشهای دنیایی
طناب خاک > کارهایی که با آن
بخیالت دنیا رابدست گیری
شهاب خاک > کنایه از سرعت گذران دنیا
دم پرشتاب خاک > اشاره
به سرعت گذارِ عمر و امور ، درجهان
صواب > درست
خواب خاک > اشاره به زندگی دراین جهان که تنهاخواب است وُ خیال