وقت صبح- عطیه قره داغی؛ سیران سعی می‌کند با سوال پیچ کردن فرید، واقعیت را بفهمد این در حالی است فرید و عابدین سعی در کتمان آن دارند.

کمی آنطرف‌تر عابدین و سونا با هم مشغول صحبت هستند و سونا از ترسش برای از دست دادن پدرش کاظم می‌کند؛ عابدین برای دلداری به اون قصد در آغوش گرفتنش را دارد اما سونا از ترس دیده شدن توسط دیگران، امتناع می‌کند.

در ادامه فرید موفق میشه اورهان رو که خودش را در جایی مخفی کرده، ببیند. اورهان که بسیار مستاصل و ناامید است، می‌گوید که امیدی به نجات خود ندارد و از طرفی هم تحمل رفتن به زندان و سرزنش از سوی هالیس را ندارد.

اما به خاطر اینکه برای خانواده فایده‌ای داشته باشد، به این کار دست زده است.

فرید

فرصت دوباره فرید

در ادامه فرید و سیران مجدد فرصت صحبت دوباره پیدا می‌کنند و فرید همچنان با حالتی آشفته، نقش پدرش در سوقصد به جان کاظم را انکار می‌کند.

سیران که حرف‌های فرید را باور کرده، از بخاطر نجات جان پدرش تشکر می‌کند.

در حالی که هنوز حال کاظم بحرانی است، فرصت دیدار او با دخترانش فراهم می‌شود و از آن‌ها می‌خواهد که حق‌شان را حلال کنند.

سونا و سیران با چشمانی خیس در حالی که دست کاظم را گرفته‌اند او را حلال می‌کنند.

در ادامه کاظم در رابطه با کسی که این سوقصد را نسبت به او داشته صحبت می‌کند و می‌گوید اورهان کورهان بوده است.

انتقام از کورهان

روز بعد که کاظم آقا خطر مرگ را رد کرده است، درصدد گرفتن انتقام از کورهان‌هاست و تصمیم گرفته به جز عمارت شانلی‌ها باقی مایملک‌ها رو در آنتپ بفروشد و در استانبول برای خانواده‌ی خود منزلی را بخرد.

در ادامه سیران در جمع حاضرین در بیمارستان از تصمیم پدرش برای شکایت از اورهان کورهان می‌گوید و گلگون هم که در جمع حاضرین است، از این موضوع شوکه می‌شود.

از طرفی آقا لطیف که از طرف آقا هالیس برای عیادت از بیمار آمده، با استقبال خوبی از طرف خانواده شانلی مواجه نشده و ناموفق در ایجاد حسن نیت، برمی‌گردد.

فرجام سوء قصد

آقا لطیف که از نقش اورهان در این سوقصد باخبر است، به آقا هالیس می‌گوید برخی خبرنگاران راجع به نقش ایشان در این سو قصد می‌گویند و هالیس با حالی مطمئن ادعا کرد در صورتی که از اعضای خانواده‌اش کسی نقش داشته باشد، او را شخصا خودش مجازات خواهد کرد.

در این بین نورا صاحب مرکز خریدی که فرید قصد اجاره‌ی مغاره از او دارد، برای دیدن فرید به بیمارستان آمده و سیران آن‌ها را از راه دور می‌بیند.

بعد از خروج نورا از بیمارستان و خداحافظی با فرید، سیران فردی را مامور تعقیب نورا می‌کند تا از هر جایی که می‌رود و هرکسی را که می‌بیند، باخبر شود.