بغض اادوه


بغض اادوه

بغض اندوه بغض اندوه نگاهت را به مژگانت نریز اشکهای بی حسابت را به دامانت نریز گیسو افشان کن بروی شانه اما بعد ازآن ناز را مابین اندام گل افشانت. نریز اخم زیبای میان طاق. ابرو را بگیر غمزه ها را...

بغض اندوه

بغض اندوه نگاهت را به مژگانت نریز
اشکهای بی حسابت را به دامانت نریز

گیسو افشان کن بروی شانه اما بعد ازآن
ناز را مابین اندام گل افشانت. نریز

اخم زیبای میان طاق. ابرو را بگیر
غمزه ها را دردوچشم اشک ریزانت نریز

صبر کن وقت دقایق های تلخی بگذر
بیش ازاین غمباد را در چشم گریانت نریز

مست کن با عطر گیسویت تمام باغ را
دلبریها بر لبان و چشم خندانت نریز

سروخوش بالا بلندم شور شیرین کیماست
عشق را برکوه کن بسپار و بر جانت نریز

حاصلی جز غم ندارد عاشقی ؛ دلدادگی
هر چه غم داری بریز ازسینه ، پیمانت نریز

محمد توکلی


متن زیبا برای شب یلدا با جملات بسیار زیبا و دلنشین