سرنوشت شخصیت های سریال زخم کاری


سرنوشت شخصیت های سریال زخم کاری

سرنوشت کاراکترهای سریال زخم کاری که در فصل اول و دوم حضور داشتند .

اینجا نگاهی می‌اندازیم به سرنوشت کاراکترهایی که در فصل اول و دوم حضور داشتند و برخی کشته شدند و برخی هم داستانشان تا فصل سوم ادامه دارد:

سرنوشت شخصیت های سریال زخم کاری

مالک مالکی | جواد عزتی

داستان حول محور شخصیت مالک مالکی می‌گذرد. جوانی زیاده‌خواه که طمع در پایان فصل یک کار دستش داد و خانواده‌اش را در معرض نابودی قرار داد. مالک در پایان فصل در انتقام عجیب به دست معشوق سابقش (منصوره) با چاقو زخمی شد و در آغاز فصل دوم شاهد بودیم که توسط ناصر ریزآبادی در تابوت گذاشته و در یکی از زمین‌های کشاورزی در شمال کشور به خاک سپرده شد. مالک به کمک دستمالچی از مرگ نجات پیدا کرد و در طول فصل دوم سایه‌ حضورش بر روی تمامی شخصیت‌ها افتاده بود. چنانچه مخاطب در تمامی قسمت‌های فصل دوم منتظر خروش مالک علیه ظلم‌های طلوعی بود اما آنچه که اتفاق افتاد یک غافلگیری جذاب بود. مالک با مرگ پسرش بر سر مزارش حاضر شد و با طلوعی چشم تو چشم شد تا پایان فصل دوم و چشم‌ انتظاری مخاطب برای فصل سوم همچنان با هیجان همراه باشد.

سرنوشت شخصیت های سریال زخم کاری

سمیرا | رعنا آزادی‌ور

ریال زخم کاری یک زن فم‌فتال و فتنه‌انگیز را درون قصه‌اش می‌دید که یک تنه توانست تمامی خانواده ریز‌آبادی را به خاک سیاه بنشاند. سمیرای مشهور و ترسناک و همسر مالک البته در پایان فصل یک به دلیل جنونی که به واسطه شراکت در قتل چند نفر از همکاران مالک به خصوص حاج عمو به او دست داد راهی تیمارستان شد. در آغاز فصل دوم سمیرا با مسعود طلوعی یکی از مهره‌های اصلی پشت پرده هلدینگ ریزآبادی رابطه عاطفی برقرار کرد و در غیاب همسر سابقش سعی کرد با نزدیک شدن به طلوعی خودش و فرزندش را از گزند ریزآبادی‌ها در امان نگه دارد. اگرچه پایان فصل دوم اتفاقات طور دیگری رقم خورد و با بازگشت مالک همه معادلات سمیرا به هم ریخت. اما باید منتظر فصل سوم و ادامه سرنوشت این شخصیت باشیم.

سرنوشت شخصیت های سریال زخم کاری

مسعود طلوعی | کامبیز دیرباز

مسعود طلوعی | کامبیز دیربازمسعود طلوعی یکی از شخصیت‌های در سایه در فصل اول بود که فقط نامی از آن به گوش می‌رسید. این شخصیت در فصل دوم تبدیل به یکی از مهره‌های اصلی پیشبرد درام شد به طوری که نشان داد حضور او و قدرتی که دارد می‌تواند تمامی آنچه که هلدینگ ریزآبادی دارد را مدیریت کند. طلوعی یکی از افراد با نفوذ و ریاکاری است که نمونه‌های آن را در دستگاه‌های دولتی زیاد دیده‌ایم. آدمی که در ظاهر هیچ کاره است و یک خیریه برای کمک به افراد ناتوان دارد ولی در پشت پرده تمامی قدرت را در دست گرفته است. تقابل این شخصیت جذاب با مالک در پایان فصل دوم سریال زخم کاری نوید یک فصل پر هیجان را به مخاطب در فصل سوم می‌دهد.

سرنوشت شخصیت های سریال زخم کاری

سیما | الناز ملک

سیما | الناز ملکیکی از شخصیت‌های متفاوت و جذاب فصل دوم سریال زخم کاری سیما با بازی الناز ملک بود. شخصیتی متفاوت و یکی از زنان جاه‌طلب که دقیقا نقطه مقابل سمیرا بود. سیما همسر دوم شفاعت بعد از مرگ همسر اولش بود و دشمن شماره یک طلوعی به شمار می‌آمد. زنی که سعی می‌کرد از فرزندان شوهرش مراقبت کند اما بعد از مرگ خودخواسته شیدا دیگر تبدیل به یکی از خونخواهان او شد و حالا در فصل سوم تقابل او با طلوعی و احتمالا همدستی‌اش با مالک می‌تواند به جذابیت‌های سریال بیفزاید.

سرنوشت شخصیت های سریال زخم کاری

میثم | مرتضی امینی‌تبار

فرزند ارشد مالک که در فصل اول گرفتاری‌های زیادی را پشت سر گذاشت و پس از مرگ مائده که عاشقانه او را دوست داشت درگیر زندان در دوبی شد در فصل دوم تبدیل به شخصیت اصلی سریال شد که سعی کرد جانشین پدرش مالک در هلدینگ باشد. اما میثم با عشقی که نسبت به دختر شفاعت یعنی شیدا ابراز کرد خودش را گرفتار خشم و کینه شفاعت و طلوعی کرد و در نهایت هم در پایان فصل دوم به دست برادر شیدا به طرز فجیعی کشته شد.

سرنوشت شخصیت های سریال زخم کاری

رضا شفاعت | مهران غفوریان

رضا شفاعت | مهران غفوریانشفاعت دست راست طلوعی است. فردی با نفوذ که سعی می‌کند تمامی کارهای پشت پرده طلوعی را رتق و فتق کند. رضا شفاعت هم با طلوعی رفیق است و هم به یک نحوی می‌توان او را جان‌نثار طلوعی دانست. شخصیت مرموز شفاعت البته در پایان فصل دوم قربانی تقابلش با میثم شد و در یک حادثه رانندگی کشته شد. مرگ او فرصتی به طلوعی داد تا فرزندش را علیه میثم بشوراند و انگیزه قتلی فجیع را ایجاد کند.

سرنوشت شخصیت های سریال زخم کاری

شیدا شفاعت | نگار نیکدل

شیدا شفاعت | نگار نیکدلشیدا معشوقه جدید میثم بود. دختر رضا شفاعت که تفکر و نگاهش به زندگی با پدرش متفاوت بود. او میثم را فارغ از آنکه او فرزند مالک است و بدون توجه به حاشیه‌های زندگی‌اش دوست داشت و تلاش می‌کرد تا در کنار او باشد و حتی در ماجرای قتل پدر میثم و قاتل بودن طلوعی او را همراهی کند. اما در نهایت به خاطر مرگ پدرش در ماجرای تصادف شیدا دچار افسردگی شد و خودکشی کرد تا میثم باز هم در فصل دوم داغ از دست دادن کسی را ببیند که دوستش داشت.

شهریار شفاعت | سهند جاهد

شهریار شفاعت | سهند جاهدشهریار فرزند ارشد رضا شفاعت بود که در ماجرای مرگ پدر و خواهرش دشمن شماره یک میثم به شمار می‌رفت که در نهایت او را در ویلای شمال با چاقو کشت. البته شهریار خودش هم زخمی شد اما هنوز معلوم نیست که او مرده است یا برای فصل سوم هم نقشش ادامه دارد.

فرناز طلوعی | پانته‌آ قدیریان

فرناز طلوعی | پانته‌آ قدیریانفرناز دختر مسعود طلوعی یکی از دختران مستقل داستان است که اگرچه به پدرش علاقمند است اما سعی می‌کند در ماجرای رابطه طلوعی و سمیرا به پدرش نیز هشدار بدهد. فرناز هم یکی از شخصیت‌هایی است که به فصل سوم پا می‌گذارد و احتمالا قصه‌ای متفاوت خواهد داشت.

کیمیا | الهه حصاری

کیمیا | الهه حصاریکیمیا در فصل اول نشان داد یکی از زنان تاثیرگذار در زندگی مالک و ریز‌آبادی‌ها است. کیمیا پس از آنکه سعی کرد به مالک نزدیک شود و به واسطه رابطه عاطفی که برقرار کرده است مالک را سرکیسه کند، با سمیرا آشنا شد و سمیرا او را از ادامه این رابطه بر حذر داشت. در فصل دوم او کاراکتری دلسوز برای خانواده مالک بود و سعی می‌کرد میثم و سمیرا را راهنمایی کند و آنها را از طلوعی دور کند. در فصل سوم و با بازگشت مالک، نقش او پررنگ‌تر می‌شود؟

فرنهادزاده | امیر دژآکام

فرنهادزاده | امیر دژآکامفرنهادزاده یکی از شخصیت‌های منفی سریال بود که در نقش ضد قهرمان در مقابل طلوعی ایستاده بود. تقابل او با طلوعی در قامت دو فرد با نفوذ در دستگاه‌های دولتی که رقابتی سخت در تصاحب پروژه‌های بزرگ دارند یکی از موتورهای محرک داستان در فصل دوم بود. البته طلوعی دیگر توان رقابت با فرنهادزاده را نداشت و برای همین تصمیم به حذف او گرفت و او را در مطلب دکتر منفجر کرد!

حسام فرنهادزاده | سهیل قنادان

حسام فرنهادزاده | سهیل قنادانحسام فرزند ارشد فرنهادزاده و وارث ثروت و دارایی او یکی از شخصیت‌هایی بود که سرنوشتش به فصل سوم موکول شد. او که در ابتدای فصل دوم یک شخص مفلوک و بی دست و پا بود در پایان فصل دوم با نجات دادن سمیرا و سپردن تفنگ شاه‌کش به او برای انتقام گرفتن از طلوعی شخصیت متفاوتی از خودش نشان داد که می‌تواند در فصل سوم نیز حضور پررنگی داشته باشد.

دستمالچی | سیدجواد هاشمی

دستمالچی | سیدجواد هاشمیدر فصل دوم زخم کاری مشخص شد دستمالچی یکی از مهره‌های امنیتی است که برای گرفتار کردن مفسدان دانه درشت اقتصادی از جمله طلوعی و تمامی شرکایش سعی کرده است به آن‌ها نزدیک شود. دستمالچی در فصل دوم مالک را که زنده به گور در تابوت بود از مرگ نجات داد و تلاش کرد تا مالک به زندگی عادی بازگردد و در عوض در ازای آن مالک هم دست تمامی عوامل فساد را رو کند و به نیروهای امنیتی و قضایی کمک کند.

منصوره ریزآبادی | هانیه توسلی

منصوره ریزآبادی | هانیه توسلیمنصوره دختر یکی یکدانه خانواده ریزآبادی که به واسطه علاقه‌اش به مالک پس از مرگ پدرش به ایران آمد و کارهای شرکت را در دست گرفت در پایان فصل یک وقتی متوجه خیانت‌های مالک به او و خانواده‌اش می‌شود او را با چاقو مجروح می‌کند تا به قول انتقامی درخور آنچه با او شده، بگیرد. منصوره یکی از مهره‌های اصلی داستان زخم کاری یک بود که در فصل دوم و در همان قسمت‌های نخستین خبر خودکشی و مرگ او در یکی از کشورهای همسایه منتشر شد. منصوره به دستور طلوعی از بازی حذف شد چون تا وقتی زنده بود تلاش کرد برخی نکته‌ها را درباره چگونگی مرگ مالک به گوش پسرش میثم برساند.

ناصر ریزآبادی | سعید چنگیزیان

ناصر ریزآبادی | سعید چنگیزیانپسر خانواده ریزآبادی که به واسطه نبود اعتماد از سوی پدرش هیچ‌گاه جدی گرفته نشد و پس از مرگ دخترش دشمن اصلی مالک به حساب می‌آید و حتی در ماجرای چاقو زدن منصوره به مالک نیز حضور داشت. ناصر در فصل دوم تبدیل به یک موجود مستاصل و بیمار شده بود که به خاطر ماجرای قتل مالک مدتی هم در زندان بود و وقتی هم که به قید وثیقه آزاد شد گرفتار مواد مخدر شده بود. در نهایت به خاطر تهدید‌هایی که پسر مالک را کرد مورد خشم و غضب سمیرا قرار گرفت و به کمک طلوعی و دستیارش شفاعت با آمپول هوا ناصر را کشتند.

نعمت ریزآبادی | سیاوش طهمورث

حاج عمو و یا همان نعمت ریزآبادی بزرگ خاندان بود که در همان قسمت‌های نخست با توطئه سمیرا و مالک به قتل رسید و مالک توانست با پس ندادن فروش محموله نفتی ثروت زیادی را به جیب بزند. مرگ حاج عمو نقطه عطف داستان سریال زخم کاری بود و با اینکه حضور کوتاهی در سریال داشت اما داستان هنوز هم حول شخصیت او می‌چرخد.

اخوان | عباس جمشیدی‌فر

اخوان | عباس جمشیدی‌فروکیل طمع‌کار و خائن ریزآبادی‌ها که در ماجرای دشمنی مالک با خاندان ریزآبادی سمت مالک ایستاد اما در یک محاسبه اشتباهی وقتی طمع کرد تا مدارک را به مالک ندهد درگیر رابطه پنهانی با کیمیا می‌شود و با فیلم رابطه نامشروع او را تهدید به پس دادن مدارک می‌کنند. اخوان در یک نقشه از قبل طراحی شده توسط ناصر و دایی‌اش در خارج از کشور به قتل می‌رسد تا پرونده او در این سریال بسته شود تا مالک بیش از پیش تنهاتر شود.

احمد مظفری | کاظم هژیرآزاد

احمد مظفری | کاظم هژیرآزادمظفری دیگر متحد مالک در پروژه کودتا علیه خانواده ریزآبادی بود. رفیق صمیمی حاج عمو که عاشق چایی بود و پس از مرگ حاج عمو به سمت مالک تمایل پیدا می‌کند و با او نسبت به چپاول دارایی‌های ریزآبادی‌ها همدست می‌شود. هرچند ناصر و دایی‌اش به او هم رحم نمی‌کنند و در همان سفری که اخوان را به قتل می‌رساند، پرونده مظفری را هم می‌بندند.

مظفر میرلوحی | منوچهر علیپور

مظفر میرلوحی | منوچهر علیپورمظفر برادر همسر نعمت ریزآبادی و دایی ناصر و منصوره است. او در سریال تنها وفاداران ریزآبادی‌ها است که به خوبی تا پایان تصمیم‌گیری آن‌ها کنار خانواده می‌ماند و در نهایت هم در ماجرای انتقام‌های ناصر و به قتل رساندن مظفر و اخوان به خواهرزاده‌اش کمک می‌کند. آیا او را در فصل دوم زخم کاری و در کنار منصور دوباره می‌بینیم؟

مائده ریزآبادی | سارا حاتمی

مائده ریزآبادی | سارا حاتمیمائده دختر ناصر بود که عشق و علاقه‌اش به میثم باعث شد در قسمت‌های پایانی سریال تصمیم به خودکشی بگیرد. مائده در تمامی اتفاق‌هایی که بر سر خانواده‌اش افتاد ناظر بود و در ماجرای حمله مالک و به قتل رساندن خدمت‌کار خانه در صحنه حضور داشت و برای همین قبل از آنکه خودکشی کند دچار بیماری روانی شده بود.

نجفی | مهدی زمین‌پرداز

نجفی | مهدی زمین‌پردازنجفی یکی از هم ولایتی‌های ریزآبادی‌ها بود که در ماجرای قتل حاج عمو یکی از شاهدان به حساب می‌آمد. فردی طمع‌کار و عیاش که هم به واسطه نزدیکی‌اش به ریزآبادی‌ها به نان و نوایی رسیده بود و هم سعی می‌کرد در دایره قدرت خاندان ریزآبادی به مراتب بالاتری برسد. برای همین ماجرای به قتل رسیدن حاج عمو را دستمایه‌ای قرار داد تا مالک را تلکه کند. مالک که حضور نجفی را خطری برای خودش می‌دید کریم یکی از کارگران شرکت که به خاطر دعوای ناموسی از شرکت اخراج شده بود را تحریک می‌کند تا نجفی را به بهانه ارتباط داشتن با همسر سابقش به قتل برساند. کریم هم که به دنبال مقصری برای نابودی زندگی‌اش می‌گشت نجفی را در مقابل خانه‌اش با چاقو کشت.

کریم | امیرحسین هاشمی

کریم | امیرحسین هاشمیکریم یکی از کارگران شرکت ریزآبادی‌ها بود که اعتیادش به مواد مخدر باعث شده بود زندگی‌اش از بین برود. کریم از شرکت ریزآبادی‌ها اخراج شده بود و همسرش از او جدا شده و حضانت دخترش را نیز به دست گرفته بود. زندگی کریم رو به تباهی بود و اجازه دیدن دخترش را هم نداشت. پس از آنکه مالک او را به کار می‌گیرد تا نجفی را از سر راهش حذف کند کریم دیگر به یک قاتل سریالی تبدیل شده بود که بعد از قتل نجفی به سراغ شوهر جدید همسر سابقش رفته و او را نیز می‌کشد. کریم که خیلی افسارگسیخته شده بود و امکان داشت مالک را دچار مشکل کند به دست مالک به فجیع‌ترین شکل به قتل می‌رسد و جنازه‌اش سوزانده می‌شود.

هانیه مالکی | مه‌یاس پازوکی

هانیه مالکی | مه‌یاس پازوکیهانیه دختر کوچک مالک بود که تمام امید و آرزوی مالک در وجود او شکل گرفته بود. اما هانیه سرنوشت تلخی پیدا می‌کند و به خاطر جنون سمیرا جانش را در کودکی از دست می‌دهد. سمیرا که به خاطر قتل حاج عمو دچار اوهام شده بود و به بیماری روانی مبتلا بود در سفری به شمال این جنون نمود بیشتری پیدا کرد و در راه بازگشت به خانه در تصادفی سهمگین دخترش را از دست داد.

دختر پیشگو | نیوشا علیپور

دختر پیشگویکی از کلیدی‌ترین شخصیت‌های سریال زخم کاری دختر پیشگویی است که مالک به واسطه حرف‌های او تصمیم‌های عجیب و غریب می‌گیرد. این دختر کولی در رمان محمود حسینی‌زاد هم حضور دارد. البته در رمان حسینی‌زاد شخصیت کولی و پیشگو پررنگ‌تر است اما در سریال در چند مقطع مختلف به سراغ مالک می‌آید. شوریدگی مالک در قسمت‌های پایانی سریال ربط مستقیمی به این دختر پیشگو دارد. در فصل دوم نیز میثم با دختر پیشگو ملاقات داشت و این نشان می‌دهد که فیلمساز هنوز هم به نکته‌های داخل رمان وفادار است.




روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

سریال جدید پارسا پیروزفر سوژه منوچهر هادی شد!