40 روز محدودیت دامنه نوسان: ما نفهمیدیم سقوط بالگرد جناب رئیسی ریسک سیستماتیک بود یا انتخابات ریاست جمهوری
اساتید با چنان ظرافتی روز ۹ تیر ماه را به عنوان روز لغو دامنه نوسان ۲ درصدی انتخاب کرده اند، گویی خیالشان بابت انتخاب رئیس جمهور در دور اول راحت است. فرض کنیم کار جناب زاکانی، قاضیزاده هاشمی و جلیلی به دور دوم انتخابات بکشد، تکلیف ریسک سیستماتیک چه میشود؟ این دوستان ریسک دارند یا ندارند؟ پزشکیان چه؟ قالیباف یا پورمحمدی چطور؟ از نظر اساتید سازمان بورس و بچههای بالا، او پرریسک محسوب میگردد یا کمریسک؟ امکان دارد سازمان بورس با انتشار اطلاعیهای در سامانه کدال به طور شفاف اعلام نماید، کدام کاندیداها دارای ریسک سیستماتیک و کدام یک فاقد ریسک سیستماتیک محسوب میشوند تا ما هم بدانیم در صورت پیروزی هرکدام باید بفروشیم یا بخریم؟
به گزارش بورس نیوز، در سالها و حتی ماههای گذشته به دفعات شاهد هنرنماییها و تصمیمات غیرکارشناسی و نادرست مدیران و تصمیمگیرندگان بازار سرمایه بودهایم. بیتردید اوج خلاقیت و تبلور دانش جناب عشقی و دوستانشان را میتوان مربوط به محدود کردن دامنه نوسان قیمت سهام شرکتهای فعال در بازار بورس و فرابورس در بازه ۲± درصد، دانست.
تصمیمی که اگر چه در چند روز نخست پس از درگذشت جناب رئیسی، منطقی و قابل توجیه به شمار میآمد، اما ادامه این تصمیم و تشدید وضعیت اسفناک بازار سرمایه نشان داد که ما تا چه اندازه در اتخاذ تصمیمات درست و کارشناسی مشکل داریم.
علی رغم آنکه جناب عشقی در آخرین مصاحبه و اطلاع رسانی خود در خصوص تغییر وضعیت کنونی دامنه نوسان فرمودند: "دامنه نوسان نمادهای فعال در بازار سرمایه از تاریخ ۹ تیر ماه به بازه مثبت و منفی ۶ درصد بر میگردد" با این حال چند سوال ذهن ما را درگیر کرده که بد نیست درباره برخی از این ابهامات بیشتر صحبت کنیم:
چرا دامنه نوسان را محدود کردند؟
همانگونه که عنوان شد، سانحه هوایی هلیکوپتر جناب رئیسی و همراهانشان در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳، آنقدر ناگهانی، عجیب و دلخراش بود که احتمالا در نخستین تراوشات ذهنی بسیاری از افراد جامعه و فعالان بازار سرمایه، این سقوط، حادثهای تروریستی قلمداد میشد.
در ساعات ابتدایی انتشار اخبار سقوط هلیکوپتر، بازار ارز و طلا از بیم احتمال حادثه تروریستی، دستخوش نوسانات و افزایش قیمت محسوس قرار گرفتند. اخبار و شایعات پیرامون این اتفاق به قدری بالا گرفت که اعضای نخبه هیات مدیره سازمان بورس ناچار به اتخاذ تصمیمی جدی شدند.
بالاخره قرار نیست که تنها مسئولیت اعضای هیات مدیره سازمان بورس، التماس به نمایندگان دولت و مجلس برای بازگرداندن مصوبات یک شبه باشد. برخی اوقات نیاز است این دوستان خودی نشان دهند و به همه ثابت کنند که جایگاه کنونی خود را نه به خاطر دانشگاه محل تحصیل و یا ارادت خاص به اعضای دولت بلکه به دلیل رزومه خارقالعاده و سوابق درخشانشان (که حتما هم بر اساس شایستگیهای علمی است) بدست آوردهاند؛ بنابراین حاصل این نخبهاندیشی، اتخاذ تصمیمی شجاعانه در راستای کاهش ریسک سرمایهگذاران و تحدید دامنه نوسان قیمتی به ۲± درصد بود.
ابهام نخست: پس از گذشت ۳۰ تا ۴۰ روز از حادثه مذکور و عدم وجود ظن تروریستی بودن درگذشت جناب رئیسی، چرا محدودیت دامنه نوسان ادامه پیدا کرد؟
بی تردید محدود کردن دامنه نوسان قیمت سهام، حداقل تا روشن شدن نسبی دلایل سقوط هلیکوپتر رئیس جمهور، تصمیمی منطقی و تا حدودی قابل توجیه به نظر میرسید. اما ادامه محدودیت دامنه نوسان آن هم در شرایطی که مسئولین کشور بارها و بارها بروز حادثه تروریستی را تکذیب کرده بودند، رخدادی عجیب و غیر قابل توجیه به شمار میرود.
از ۳۰ اردیبهشت ماه، که اساتید تصمیم به تحدید دامنه نوسان با هدف کاهش ریسک اخبار و شایعات گرفتند تا امروز بیش از ۳۳ روز میگذرد. تداوم روند ۳۳ روزه این تصمیم، چند سوال و ابهام را به وجود میآورد.
۱- آیا اعضای هیات مدیره سازمان بورس و جناب عشقی، خبر خاص و ویژهای از حادثه رخ داده دارند که همچنان معتقد به غیر قابل کنترل بودن ریسکهای سیستماتیک بازار هستند؟ اگر خبر خاصی و ویژهای دارند که باید آن را شفاف اعلام کنند تا خدای ناکرده، در آینده، برچسب استفاده عدهای از رانت و اخبار نهانی به آنها نچسبد.
یعنی قرار است اخبار خاصی از سقوط هلیکوپتر جناب رئیسی، یک روز پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری (روزی که قرار است محدودیت دامنه نوسان برداشته شود) بشنویم و همگی با نگاهی بهتزده، لب به کاردانی و تصمیمهای هوشمندانه عشقی و دوستان بگشائیم؟
۲- اگر این دوستان بنا بر هوش ذاتی و نبوغ ذهنی خودشان متوجه ریسکهای سیستماتیک عجیبی شدهاند که در ذهن مسئولین مملکت و سایر فعالان بازار سرمایه نمیگنجد، کم لطفی است که این اطلاعات را با دیگران به اشتراک نگذارند.
اگر خداوند به برخی اشخاص لطف کرده و آنها را با قدرت ذهنی ماورای انسانی خلق کرده، انصاف نیست که این دوستان تمام این قدرت را متعلق به خود بدانند و مقداری از آن را در اختیار سایر مخلوقات با ضریب هوشی پایین قرار ندهند.
به چهره این دوستان نگاه کردید، با توجه به شناختی که احتمالا از دانشگاههای محل تحصیل و رزومه برخی از این دوستان دارید، به نظر شما این گزینه چقدر منطقی به نظر میرسد.
۳- آیا دستوری از بچههای بالا و همدانشگاهیهای سابق رسیده که بازار با این روند به مسیر خود ادامه دهد؟ اگر نتوانیم خودمان را با دو گزینه بالا توجیه کنیم و نتوانیم نقش بااهمیتی برای جناب عشقی و دوستان، در روند تصمیمگیریها و دخالتهای مستقیم در بازار سرمایه کشور قائل باشیم (که چندان غیرمنطقی هم به نظر نمیرسد)، میتوان به گزینه دستور بچههای بالا نیز فکر کرد؟
از آنجا که در سالهای گذشته مدیران تصمیمگیرنده بازار سرمایه، ارادت خود را بارها و بارها به اعضای هیات دولت، رئیس بانک مرکزی، نمایندگان مجلس و برخی از بچههای بالا، با انفعال و سکوت خود نشان دادهاند، این گزینه یکی از محتملترین گزینههای موجود است.
دوستان ناراحت نشوند، اما حقیقتا باور کردن اینکه این بزرگواران از چنین کاریزمایی برخوردار باشند که بتوانند چنین تصمیمات دشواری را بدون اجازه و صلاحدید دیگران بگیرند، بسیار دشوار است.
اگر این گزینه را گزینهای محتمل فرض کنیم، باور بفرمائید توان ذهنی ما به چرایی و دلایل پشت پرده چنین تصمیمی قد نمیدهد و برداشت از آن را آزاد میگذاریم.
ابهام دوم: چرا محدودیت دامنه نوسان یک روز پس از انتخابات یعنی تاریخ ۹ تیر ماه لغو میشود؟
ابهامات تداوم ۳۳ روزه چنین تصمیمی یک طرف، اینکه چرا قرار است محدودیت دامنه نوسان یک روز پس از انتخابات ۸ تیر لغو شود یک طرف دیگر.
در این خصوص نیز چند سوال و ابهام پیش میآید که بد نیست آنها را مرور کنیم:
۱- قرار است یک روز پس از انتخاب رئیس جمهور جدید چه اتفاقی رخ دهد که کشور و بازار سرمایه با ریسک سیستماتیکی روبرو نخواهد بود؟
به عبارتی قرار است به یکباره تمام ریسکهای سیستماتیک کشور که بابت آن ۴۰ روز دامنه نوسان را محدود کردهاید، درست روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری از بین برود.
ما هم به داشتن چنین رئیس جمهور قدرتمندی که تنها چند ساعت پس از انتخابش میتواند کلیه ریسکهای سیستماتیک بازار سرمایه را از بین ببرد، افتخار میکنیم.
البته پیش بینی اینکه علمای حاضر در سازمان بورس و هیات مدیره آن علاقمند به انتخاب کدام یک از کاندیداها هستند، چندان دشوار نیست.
۲- آیا لغو محدودیت دامنه نوسان تنها یک روز پس از انتخابات، به معنای آن است که خود انتخابات ریاست جمهوری ریسک سیستماتیک بازار سرمایه است؟
اینکه نوابغ هیات مدیره بورس یا دوستان بالادستی آنها به این نتیجه رسیدهاند که دقیقا یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری دامنه نوسان قیمت سهام را به روال قبل برگردانند، به معنی آن است که ریسک سیستماتیک کشور و بازار سرمایه نه سقوط هلیکوپتر جناب رئیسی، بلکه انتخابات ریاست جمهوری بوده که در این مورد هم چند سوال کوچک و بیاهمیت به ذهن خطور میکند.
به نظر علمای گرانقدر سازمان بورس، این اولین انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ بازار سرمایه کشور است؟ اگر اینگونه نیست چرا در انتخابات سالهای گذشته دامنه نوسان محدود نشده بود؟ یعنی اعضای سابق هیات مدیره سازمان بورس فهمی از درک چنین مسئلههای نداشتند یا دوستان کنونی فهم عمیقتری از این موضوع دارند؟ آیا قرار است هر ۴ سال یکبار و در ایام انتخابات شاهد محدودیت دامنه نوسان باشیم؟
اگر در کتب دوران تحصیل دوستان در دانشگاه امام صادق، انتخابات ریاست جمهوری نوعی ریسک سیستماتیک محسوب میشود، چرا در ماههای گذشته دامنه نوسان سهام در والاستریت و بازار سهام آمریکا محدود نشد؟ ناسلامتی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم نزدیک است.
۳- اگر انتخابات به دور دوم کشید تکلیف چیست؟ ریسک سیستماتیک ادامه پیدا میکند یا در همان دور اول از بین میرود؟
اساتید با چنان ظرافتی روز ۹ تیر ماه را به عنوان روز لغو دامنه نوسان ۲ درصدی انتخاب کرده اند گویی خیالشان بابت انتخاب رئیس جمهور در دور اول راحت است.
فرض کنیم کار جناب زاکانی، قاضی زاده هاشمی و جلیلی به دور دوم انتخابات بکشد، تکلیف ریسک سیستماتیک چه میشود؟ این دوستان ریسک دارند یا ندارند؟ پزشکیان چه؟ قالیباف یا پورمحمدی چطور؟ از نظر اساتید سازمان بورس و بچههای بالا، او پر ریسک محسوب میگردد یا کم ریسک؟ امکان دارد سازمان بورس با اطلاعیهای در سامانه کدال به طور شفاف اعلام نماید، کدام کاندیداها پر ریسک و کدام کم ریسک محسوب میگردند تا ما هم بدانیم در صورت پیروزی هر کدام باید بفروشیم یا بخریم؟
بعید میدانیم اعضای محترم هیات مدیره سازمان بورس (جناب عشقی و دوستان) چندان درک دقیقی از معضلات و مشکلاتی که ۳۳ روز دامنه محدود نوسان ۲ درصدی برای سرمایهگذاران ایجاد کرده، داشته باشند.
تزریق احساس ترس و ریسک مضاعف به بسیاری از سهامداران حقیقی و حقوقی، افزایش فشار عرضه و تشکیل صف فروش در سهام بسیاری از شرکتهای کوچک، از بین بردن اعتماد و خدشه دار کردن نقدشوندگی بازار سرمایه، بلاتکلیفی القایی در بین سهامداران و سرمایهگذاران، تضعیف شدید تمایل به سرمایهگذاری و خرید سهام توسط تحلیلگران بنیادی، شناسایی زیانهای سنگین و خروج پول بسیاری از سهامداران حقیقی از بورس و...، تنها برخی از تبعات چنین تصمیم غیر کارشناسی و تاسفبار بوده است.
در آخر باید اذعان داشت، همانگونه که نمیتوان روی سطح و جایگاه علمی دانشگاه امام صادق حساب کرد، روی اقدامات وزیر اقتصاد کشور و ریاست محترم سازمان بورس نیز حساب نکنید.