آقای پزشکیان! شما هم زورتان نمی رسد


آقای پزشکیان! شما هم زورتان نمی رسد

دهم شهریور ماه همین امسال بود که در همین ستون نقدی داشتیم شفاف تحت عنوان «آقای پزشکیان؛شما اگر زورتان می‌رسد؛ بفرمایید» که نه فرمودند وعواملشان هم توانی برای مقابله با این معضلات آشکار در بستر درمان ندارند. تا وقتی رسانه چوب را بلند می‌کند، رئیس بیمارستان به اصطلاح خیریه‌ای که باید مدافع بیماران درمانده باشد اما پشتیبان بی‌چون و چرای عوامل و همکارانش شده در جواب اعتراض خسارت دیدگان مادی و معنوی بگوید؛کاری نکنید که این چند جراح باقی مانده هم تیغ را کنار بگذارند و مهاجرت کنند» زهی تأسف که وقتی بعضی از این صنف؛ بیمار و یا همراه را تحت فشار می‌گذارند و از آنها می‌خواهند برای هزینه عمل جراحی زیر میزی و سکه بدهند؛ لبخند می‌زنند اما زمانی که پای خدمت صادقانه و تمکین به قسمی که یاد کرده‌اند پیش می‌آید؛ تهدید به زمین گذاشتن تیغ می‌کنند! آقای پزشکیان اگر چه هنوز زیر ساخت‌های مدیریت بر دلها را تعمیر و ترمیم نکرده‌اید؛ یادتان باشد این ملت خدا را دارند و به پشتوانه نفس مسیحایی پیامبر اعظم و ائمه اطهار که مرقد هشتمین آنها در همین دیار و قبله ادعیه مستمندان است، وقتی برای درمان به بن بست می‌رسند زیر لب زمزمه می‌کنند «یا من اسمو هو دوا و ذکرو هو شفا» بنابراین به معدودی از هم حرفه‌ای‌های خود نصیحت کنید بجای تهدید به کنار گذاشتن تیغ و در پیش گرفتن مهاجرت، آستین‌های همت را بالا بزنند و حواسشان را بیشتر جمع کنند تا امثال حادثه‌ای که برای این مادر دردمند آن هم در یک مرکز درمانی خیریه که با پول دلسوزان اداره می‌گردد؛ تکرار نشود؛ که با پای خود وارد آن شده و با تابوت از آن خارج شده است! البته قانون و نظام پزشکی هم ورود پیدا کند و درد دل سوخته فرزندان و نوادگان و دیگر وابستگان این شیر زن را که همگی از خادمان خط مقدم دفاع از محرومان هستند؛ التیام بخشند. شکوائیه اول وابستگان این مادر قبلاً به دادگاه تحویل و طی آن ذکر شده «ضمن اینکه در روز عمل جراحی؛ پزشک حال مساعدی نداشته و ادامه کار به دیگری واگذار شده در نوشتن شرح حال و تاریخچه بیماری و داروهای مصرفی این مرحومه، مصرف اسپری «دموپرسین» از قلم افتاده و یا به دستور پزشک حذف می‌گردد و توجهی هم به تأکید و اصرار همراهان پیرامون حیاتی بودن مصرف آن توسط کادر درمان نمی‌شود تا بیمار پس از چند روز بستری در بخش icu فوت نماید. شرح کامل و مفصل ماجرا در شماره پیشین روزنامه و در همین ستون با برداشت از متن شکوائیه اول آمده است که تا این تاریخ هیچ گونه اقدامی پیرامون آن صورت نگرفته به جز این که لایحه تازه‌ای از سوی شاکیان به آن افزوده شده زیرا بیمارستان مذکور در زمان انتقال بیمار به بخش مراقبت‌های ویژه با نظر و اطلاع همراهان نامبرده و به دلیل تورم مچ‌های دست بیمار؛ ناچار می‌شود 10 حلقه النگوی طلای او را به وسیله اره بریده و در بیمارستان نگهداری کند اما زمانی که قرار می‌شود تحویل همراه قانونی او بدهد 9 حلقه ارائه می‌گردد که چون مدیریت بیمارستان به استناد تصاویر و مدارک ارائه شده نتوانسته بود همراهان را پیرامون مفقود شدن و سرقت احتمالی قانع کند؛ پول آن را بر اساس ارزش روز تعهد به پرداخت می‌نماید اما همراهان بیمار مرحومه نمی‌پذیرند و اعتراض می‌کنند مبنی بر اینکه فقط دریافت پول یا النگو مطرح نیست و موضوعیت ندارد، بلکه باید علت و بانی این جرم یا خطا مشخص و از طریق مبانی قانونی مجازات تا حادثه بار دیگر تکرار نشود بنابراین فرزند آن مرحوم بلافاصله دومین لایجه دفاعیه‌ای را از طریق سامانه الکترونیکی قوه قضائیه با کد رهگیری1103220798784636 در تاریخ 28/6/1403 تقدیم شعبه 61 ویژه پزشکی می‌کند تا به لایحه قبلی در پرونده شماره 110309920002115691 افزوده شود؛ تصویر لایحه جدید عیناً در این ستون منعکس می‌شود که امیدواریم پرونده مورد توجه ویژه کمیسیون‌های مربوطه بخصوص نظام پزشکی و همچنین دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که بر اساس مفاد لایحه اول تیم پزشکی این بیمار از اعضا هیئت علمی آن بوده‌اند؛ قرار گیرد. سازمان نظام پزشکی که بر اساس ساختارش مدافع بی‌چون و چرای منافع این صنف در همه زمینه‌ها است زیرا سر یک سفره گستره نشسته‌اند؛ باقی می‌ماند دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تا طرف مظلوم یعنی بیماران تحت فشار باشد؛ زیرا مقام معظم رهبری فرموده‌اند«بیمار جز رنج بیماری نباید درد دیگری داشته باشد» در حالی که تا این لحظه هیچ گونه عکس العملی نشان داده نشده تا حداقل نقش کدخدامنشی خود را بازی کند که انگار در این خلاء سیاسی همه مدیران ریز و درشت دست از کار کشیده‌اند و فقط حقوق و مزایا می‌گیرند و منتظرند تا تحویل و تحول‌های نهایی اتفاق بیفتد و شش ماه از سال نیز اینگونه تلف و بر اقتصاد بحران زده و خسارات ناشی از آن افزوده گردد. حالا این توپ در زمین سازمان نظام پزشکی و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان جا خوش کرده است تا شاید از خواب بیدار شوند دستی بجنبانند. حسن روانشید - روزنامه‌نگار پیشکسوت



آداب و رسوم شب یلدا در استان مازندران