«بی پایانی» با پایانی تحسین برانگیز


«بی پایانی» با پایانی تحسین برانگیز

نمایش «بی پایانی» به نویسندگی و کارگردانی «صحرا فتحی» روز گذشته اجرای پایانی خود را در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برد. با نگاهی به آمار فروش بلیط‌های این اجرا که در آن بازیگران نام آشنایی همچون «الهام شعبانی»،«حدیث میرامینی» و«مهسا طهماسبی» حضور داشتند متوجه می‌شویم که احتمالا با اثری خوب و قابل درک روبرو بوده‌ایم به همین دلیل نیز این اجرا مخاطبان زیادی را به سالن اجرا کشانده است. نمایش بی پایانی که در ژانر کُمدی سیاه می‌تواند جایی برای خود داشته باشد درباره زندگی سه دوست قدیمی است که بعد از مدتها دور هم جمع می‌شوند و دست تقدیر سرنوشتشان را زیر و رو می‌کند. درون مایه و تم اصلی این اجرا، متأثر از نام و جنسیت نویسنده، زنانه است و داستانی حول شخصیت‌های زن می‌تواند اِلمان‌هایی به خصوص از رفتار آنها و ‌نمود آن در واقعیت داشته باشد. معضلات ذاتی زنان در زندگی واقعی سوژه‌ای برای نوشتن این اثر شده، سوژه‌ای که در جامعه مردسالار می‌تواند نمود نمایش مرهم برای زنان زخم دیده از اطرافیانشان باشد. زنی که طلاق گرفته و برای از دست ندادن حضانت تنها فرزندش روز و شب استرس شدیدی را متحمل می‌شود، زنی که به دلیل نوع رفتار و نوع پوشش همواره مورد شماتت و قضاوت قرار می‌گیرد چون در جامعه کنونی انتخاب نوع پوشش به شدت از سوی اطرافیان مورد بحث قرار می‌گیرد و گاهی زمینه‌های کدورت را فراهم می‌سازد و در نهایت زنی که برای فرار از مشکلات خانوادگی و شاید فقر تصمیم می‌گیرد از عشق واقعی خود بگذرد و برای ساختن زندگی بهتر و رفاه نسبی به ازدواج فردی در بیاید که اصلاً از لحاظ سنی و اخلاقی با او سنخیتی ندارد. سه کاراکتر و کلی درد که در نیمه ابتدایی نمایش کاملاً دردهایشان از دید مخاطب پنهان است، پنهان کاری عامدانه که ظاهراً کارگردان اثر قصد دارد با شبیه سازی زندگی اکثر زنان در جامعه که باید درد را در صورت پنهان و به درون بسپارند، مخاطب را با خود همراه کند و از آنها همزاد پنداری را وام بگیرد. تئاتر بی پایانی دو رُخ دارد، دو نیمه و صورت و سیرتی کاملاً متفاوت، تعلیقی به درازای نیم ساعت و یا شاید نیمی از اجرا که کاملاً مخاطب را غافلگیر می‌کند. زندگی در نیمه دوم اجرا روی خشن خود را آشکار می‌کند و از کمدی، تراژدی می‌سازد. تراژدی که سورئال نیست بلکه کاملاً رئال و واقعی است و در دنیای ما نوشته‌های روی کاغذ نویسنده می‌تواند نمود واقعی داشته باشد. نویسنده اثر، دنیایی را که خلق کرده به خوبی می‌شناسد و به واسطه این شناخت عمیق چنان تسلطی بر نوشتار دیالوگ‌ها دارد که گاهی مخاطب مرز میان اجرا و واقعیت را به فراموشی می‌سپارد و خود را یکی از کاراکترهای درون اجرا تصور می‌کند. در هنر تئاتر به دلیل این که همه چیز در مقابل دیدگان مخاطب به وقوع می‌پیوندد و مجال کات و تدوین و برداشت دوباره برای بازیگر و کارگردان وجود ندارد، ایجاد تعلیق و همچنین القای حس آن به بیننده کار بسیار سختی است، ولی بی‌پایانی با تکیه بر اصل غافلگیری مخاطب متنی را ارائه داده که به راحتی می‌تواند مخاطب را شگفت زده کند. البته باید این موضوع را اضافه کنیم که متن خوب وقتی به ثمر می‌نشیند که اجرای آن نیز درست و سر ضرب باشد. سه بازیگر نمایش دقیقا با ریتم نمایشنامه جلو می‌روند و در نیمه ابتدایی با سرعتی معقول و در نیمه دوم اجرا چنان اجرای درست و پینگ پنگی و ریتمیکی دارند که علاوه بر پیشبرد مسیر داستان به راحتی آب خوردن مخاطب را مسحور خود می‌کنند. بی پایانی از آن دست اجراها است که خستگی را بر تن مخاطب نمی‌نشاند بلکه با متن و ریتم و بازی خوب با مخاطب کاری می‌کند که پس از پایان نیز منتظر مابقی اجرا است. از آنجا که این اجرا تک صحنه‌ای بود و میزانسن و آکسسوار خاصی نداشت تنها چیزی که می‌توانست دقایق اجرا را خوشایند بکند، همان بازی و متن بود که الحق و الانصاف به خوبی از پس آن برآمده بودند. باید ایستاده نمایش بی پایانی را تشویق کرد، نمایشی که می‌تواند تا مدت‌ها ذهن را درگیر کند و رخدادهای سورئال درون تئاتر را به زندگی مخاطب تعمیم بدهد. نمایش بی پایانی نمایشی که به پایان رسید ولی داستان آن سه زن همچنان در جامعه‌ای که در آن زیست می‌کنیم پابرجاست. علی کلانتری



مسلط بودن نوجوان 12 ساله همدانی به 9 زبان زنده دنیا