مخاطب؛ شورای امنیت کشور است


یادش بخیر آن روزهایی که در دهه 30شمسی کودکی بیش نبودیم تا در کنار خواهران، برادران و دیگر نان خورهای مردی بنام پدر باشیم و مادر نیز وظیفه بلند و کوتاه شدن‌های بسیار؛ مدیریت فرزندان؛ پخت وپز؛ شستشو و روفت و روب یک اتاق و صندوقخانه کاه گلی بزرگ را در کنار آن به عهده داشت. نان آور این خانواده هشت نفری هر روز صبح زود قبل از طلوع آفتاب قابله روحی کوچکی را که مادر از شب قبل برای چاشت و ناهار او آماده کرده بود در خورجین دوچرخه زهوار در رفته و اوراق شده‌اش می‌گذاشت تا با گفتن یک بسم الله از ته دل و همه وجود؛ خانه را ترک کند و تا قبل از غروب آفتاب باز نگردد. در حالی که نان و تره و بار و به ندرت10 نار معادل ربع کیلو گوشت و دنبه و استخوان قلم هم برای پختن آبگوشت هفتگی شب هرجمعه را خریده و تحویل مدیر خانه یعنی مادر خانواده دهد. فهرست غذای این گروه متوسط رو به پایین هر روز صبح چند لقمه نان لواش و برشی از پنیر خیکی و یک استکان چای شیرین بود تا در ادامه ناهاری همچون اشکنه با تخم مرغ یا همان کله جوش و یا آشی از کشک ساییده؛ حبوبات آب پز و یا بادمجان و گوجه تفت داده شده در ماهیتابه سیاه مسی آماده شود و در پایان شامی از کته با زیره یا ماش و یا عدس و شب‌های جمعه آبگوشتی چرب که نان‌های بجامانده و خشک شده در طول هفته را در آن تریت می کردیم. البته فراوانی و ارزانی میوه‌های جالیزی و تره باری که هر روز کشاورزان بوسیله حیواناتی چون الاغ و قاطر برای فروش و یا تهاتر با فضلاب منازل برای تهیه کود تقویت زمین؛ می آوردند ؛ می‌توانست بسیاری از نیازغذایی بدن را تامین کند اما باز هم کمبود در متنوع نبودن خوراکی‌ها به چشم می‌خورد در حالی که به جز نگرانی بهداشت اما چهارچوب بدن‌ها سالم بود. استفاده نامناسب از اکوسیستم و به خصوص ادامه کشت و کار غرقابی و متنوع شدن تغذیه‌های ناهمگون به مرور زمان بحران‌هایی چون کمبود آب؛ آلودگی هوا؛ فقر خاک کشت و زرع را به همراه داشت تا جامعه امروز شاهد بحران‌های تازه‌ای باشد و از جمله تولیدات کشاورزی برای جمعیت 85 میلیون نفری کفایت نکند و حتی بخاطر فرسودگی زیر ساخت‌ها نتواند از انرژی‌های برق و گاز و دیگر سوخت‌های فسیلی استفاده بهینه نماید. حالا اگر مهمان‌های ناخوانده‌ای نزدیک به 10 میلیون نفر هم بطور قانونی و غیر قانونی از کشورهای همسایه بخصوص افغانستان تحت آماج سلطه شرق و غرب به این سو روان شوند، تکلیف آحاد جامعه ایرانی پیرامون بهره‌وری از حقوق حقه ملیتی خود معلوم نیست! سارا فلاحتی عضو کمسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی خطاب به نهادهای مرتبط در نشست علنی مجلس اینگونه می‌گوید« جمهوری اسلامی 45 سال است که به بهشت امن مهاجران تبدیل شده در حالی که کشورهای مدعی حقوق بشر درهای خود را به روی آنها بسته‌اند؛ هر چند تاریخ سرزمینی ما، تاریخ میهمان نوازی و مهاجر پذیری است؛ به خدا قسم هیچکس برای ملتی که امنیت و هویت خود را به مهاجران می‌بازد، هورا نمی‌کشد! هیچکس برای ملتی که سرمایه‌ها و مرزهای خود را فراری می‌دهد، اما بی‌دانش‌ها؛ بی‌سرمایه‌ها؛ فراری‌ها؛ روی دست مانده‌ها و از پا افتادگان سایر کشورها را جذب می‌کنند هلهله‌ها سر نمی‌دهد؛ امروز بیش از 250 هزار میلیارد تومان یارانه صرف 5 تا8 میلیون نفر تبعه خارجی می‌شود؛ آنها امروز به کلید داران خانه‌های ایرانی تبدیل شده و بزرگترین خطر امروز این است که با ورود بی‌رویه و بی‌حساب و کتاب؛ آنها تا عمق خانه‌های ما نفوذ کرده‌اند. سازمان غیر قانونی اقامت ملی را تعطیل کنید؛ امنیت ما را 100 میلیون تومان ناقابل قیمت گذاری کرده‌اند و سرویس‌های خارجی با پرداخت این 100 میلیون تومان ناقابل؛ اتباع خارجی را به جاسوس‌های سهل الوصول تبدیل کرده‌اند که امروز امنیت کشور ما را به خطر می‌اندازد. در این میان برخی از اتباع غیر مجاز خارجی دکان باز کرده و با پول‌های بادآورده در بالای شهر تهران؛ خانه های 70 میلیارد تومانی خریده‌اند؛ امروز با مشکلات زیادی مواجه هستیم و باید همه نهادهای ما به موضوع ورود کنند. ما به گارسون‌های بی اجر و مزد اینها تبدیل شده‌ایم. جماعتی که اگر مغز فاخر و سرمایه قابلی دارند؛ به جای اینکه به تهران بیایند؛ در دوحه و دوبی سرمایه خود را می‌گذارند و به آنجا مغز خود را می‌فرستند؛ ما انتظار داریم از ورود این بمب‌های ساعتی جلوگیری شود؛ از افرادی که به عنوان اتباع وارد شده و ناامنی ایجاد می‌کنند و برخی نیز برای آنها فرش قرمز پهن می‌کنند؛ من از آنجایی که سرزمینم را دوست دارم به کسانی که امروز با پول اتباع غیر مجاز در حال زندگی‌های لاکچری هستند هشدار می‌دهم. امیدوارم نهادها و وزرای کشور؛ امور خارجه و... سریع به این مورد مهم ورود کرده و اجازه ندهند ایران به بهشت تروریست‌ها و کسانی که اشرار هستند و ایجاد ناامنی می کنند تبدیل شود» استاد محمد بلوری روزنامه نگار پیشکسوت در قسمتی از کتاب( اصفهان مویه کن) پیرامون حمله محمود افغان در عهد صفویه که قبلاً بصورت پاورقی در روزنامه ایران به چاپ رسیده است این گونه می‌گوید« تمام شب در محله جلفای اصفهان صدای ضجه و شیون زنان و ناله و فریاد مردان در زیر ضربه‌های تازیانه افغانهای تاراجگر بلند بود؛ بار دیگر دسته‌ای از افغان‌ها خانه به خانه هجوم می‌بردند و به هر که ظن داشتند او را به خیابان می‌کشاندند و لباس از تنش در می‌آوردند». باور داشته باشیم همانگونه که نماینده مردم در مجلس اعتقاد بر آن دارد؛ امنیت کشور از درون بیش از بیرون در خطر است؛ بنابر این«من آنچه شرط بلاغست با تو می‌گویم؛ تو خواه از سخنم پند گیر؛ یا ملال». حسن روانشید - روزنامه‌نگار پیشکسوت



کپشن در مورد چتر ؛ جملات کوتاه عاشقانه و غمگین برای چتر