در حوزه فرهنگ نیروی کارآمد داریم ولی کار نداریم!
همواره جوانگرایی و ضرورت حضور نیروهای جوان و تازه نفس و البته کاربلد و کارآمد در اداره جات و ارگانها به شدت احساس می شود و برای پیشرفت و حرکت رو به جلو در هر زمینه ای علاوه بر نیروهای باتجربه باید برخی از کارهای زیر ساختی را به نیروهای جوان و کارآمد محول کرد. به عنوان مثال در نیروهای مسلح جوانگرایی یک اصل است و نیروهای جوان قطعا در بدنه این ارگان بیشتر می توانند کارایی داشته باشند به همین منظور دانشگاه ها و دانشکدههای خاصی فارغ از اوضاع اقتصادی کشور به صورت مرتب در حال آموزش نیروها با تخصصها و گرایش های مختلف هستند تا جای خالی باتجربه ها و بازنشستگان را در محل خدمت و پست های متعدد با نیروی جوان و تازه نفس پر کنند. در کشور ما در اکثر اداره ها و ارگان ها و خصوصا در عرصه فرهنگ و آموزش از این خبرها نیست و بیشتر نیروهای موجود میانگین سنی بالایی دارند و مسئولان امر و دست اندرکاران به نیروهای جوان به هر دلیلی، میدان نمیدهند یا کم توجهاند. حضور نیروهای بازنشسته در اکثر اداره ها و بازگشت نیروهای معلم بازنشسته برای پر کردن جای خالی معلمان در مدارس نشان می دهد که هیچ عزمی برای جایگزینی نیروهای تازه نفس در پستهای تربیتی و فرهنگی وجود ندارد. البته باید خاطرنشان کنیم از آن جایی که آزمون های استخدامی در حوزه فرهنگ و آموزش بسیار کم برگزار می شود، باید این برداشت را داشته باشیم که دست دولتهای مستقر برای استخدام و تزریق نیروی جدید و تازه نفس و جوان بسته است و به احتمال فراوان کشش بار مالی ناشی از آن را نیز ندارد. با احترام فراوان به سوابق و تجربه آموزگاران و مروجان بازنشسته در حوزه علم و فرهنگ باید اقرار کنیم که نسل زد و محصلین امروزی به معلمان و آموزگاران و تفکری امروزی نیاز دارند. معلمانی که نیازهای نسل آن را بهتر درک کنند و با حوصله و آستانه تحمل بالا ، یارای هرگونه مواجهه با نسل ناآرام و معترض به مناسبات موجود را داشته باشد. طراوت و شادابی و به روز بودنِ نیروهای فرهنگی خصوصا در بخش آموزش پرورش یکی از جاذبه های ظاهری برای محصلین امروزی است. این جذابیت ظاهری می تواند المانی برای ارتباط هرچه بیشتر میان محصل و معلم باشد تا در نهایت این ارتباط به تفاهم و صمیمیت و همچنین خروجی مناسب برای آینده باشد. از آنجایی که هرچقدر فاصله سنی میان ارباب رجوع و مسئول، آموزگار و محصل و از این دست مناسبات کمتر باشد، خروجی نیز بهتر است پس نتیجه می گیریم که هرچقدر نیروهای جوان در حوزه فرهنگی بر سر کار باشند می توانیم بیشتر به آینده این نسل امیدوار باشیم. البته ناگفته نماند که باید از تجربیات با ارزش بازنشستگان بهره برد. در سیستم استخدامی کشور، علی الخصوص در حوزه فرهنگ، شایسته سالاری در حوزه گزینش به انزوا رفته و سیستم گزینش خواسته یا ناخواسته نیروهای کارآمد را به نفاق وادار می کند. باید برای تربیت نسل جوان و به روز این سیستم کمی در مقابل جوانان نرشان دهد و با تکیه بر علم آنها پیش از هر مساله دیگری، به جوانگرایی توجه داشته باشد. با توجه به اینکه شرط موفقیت نیروهای فرهنگی و آموزشی صداقت در رفتار و گفتار است اگر گزینشگران در این حوزه توقعات ناممکن و حداکثری داشته باشند زمینه برای حضور افرادی نالایق و فرصت طلب و ناکارآمد فراهم می شود و هنرمندان و افراد کارآمدی که صداقت آنها دستمایه خلق آثار ارزشمند و نیز حسن رفتار و رابطه حسنه با ارباب رجوع است برای ادامه کار بیانگیزه خواهند شد. این روزها کمبود نیروی جوان در اکثر کرسی ها بیداد میکند. از آنجایی که جوان تحصیلکرده و توانمند در کشور کم نداریم از دولت توقع می رود که با هدفمند کردن نظام گزینش و تسهیل فیلترهای غیرممکن برای ورود به شغل مورد نظر، کسانی را که لایق هستند با نیرویی دو چندان در پستهای حساس خصوصا در حوزه آموزش و فرهنگ به کار بگیرند. ادامه این مسیر و به انزوا بردن نیروی کارآمد میتواند در آینده ای نه چندان دور تضعیف و ناکارآمدی مدارس، دانشگاه ها و سازمانهای فرهنگی و از همه مهمتر اتلاف سرمایه های انسانی را درپی داشته باشد. علی کلانتری