لشکری از سلبریتیها برای هیچ!
شبکه نمایش خانگی چند وقتی است دچار کمبودِ تولیدات شده و در حال حاضر از میان تمام تولیدات، اعم از رئالیتی شوها و سریالها، تنها برنامه جوکر از فیلیمو و سریالهای گردن زنی از فیلمنت، غربت از نماوا و بازنده از فیلیمو کمی قابل بحث است و مخاطبان بیشتری را به خود اختصاص داده است. رئالیتی شوی جوکر که این روزها فصل سوم سری جدید خود را در دست انتشار دارد، تا حدود زیادی مورد توجه قرار گرفته و اکثر کسانی که به مجموعههای نمایشی علاقه دارند این رئالیتی شوی کُمدی را هر هفته از پلتفرم فیلیمو میبینند. از آنجایی که رسالت جوکر مشخص و مسیر آن هموار است، کسی برای نقد این مجموعه آنچنان مته به خشخاش نمیگذارد و صرفاً از جنبه فان و سرگرمی به آن مینگرند و اعتقاد دارند تا زمانی که این مجموعه مردم را با محتوایش به خنده وادار کند، ارزش دیدن دارد، در غیر این صورت میتواند در دایره نقد قرار بگیرد و نسبت به آن نگاههایی انتقادی داشته باشند. البته باید این موضوع را در نظر بگیریم که جوکر چون ذاتاً مجموعهای سرگرمی است و مردم به چنین فضایی نیاز مبرم دارند میتواند جزو کارهای شاخص پلتفرم فیلیمو محسوب شود و از این جهت یک امتیاز مثبت از کاربران خودش کسب کند. در مقابل این روزها سریال گردن زنی به کارگردانی سامان سالور و بازی بازیگران نامداری همچون مهدی حسینی نیا، حسن معجونی، سمیرا حسن پور، مهران غفوریان، رؤیا نونهالی، الهام پاوه نژاد و ... از پلتفرم فیلم نت در حال پخش است. سریالی که با قسمت اول جنجالی و خوش ساخت، نوید روزهای خوب فیلمنت را می داد و بسیاری اعتقاد داشتند که این سریال میتواند به یکی از سریالهای محبوب شبکه نمایش خانگی تبدیل شود ولی به یکباره سریال سامان سالور با گیر کردن در فیلمنامهای مبهم و بازیهای ضعیف و به فراموشی سپردن قسمت پایلوت محشر، به سریالی تبدیل شده که کاربران فیلمنت صرفا برای استفاده از حق اشتراک، هر جمعه آن را به تماشا مینشینند. سریال جدید سامان سالور به هیچ وجه به تفکرات این کارگردان نزدیک نیست و مانند بسیاری از کارگردانهای بزرگ و نامدار سینما، مشخصاً در تله تجاری سازی گرفتار شده و با ساخت گردن زنی، تا حدود زیادی به اعتبار سینمایی خود لطمه وارد کرده است. سریالی با چنین بازیگران و کارگردانی انتظار میرفت که بتواند نبض بازار سریالها را در دست بگیرد ولی خیلی سریع با قسمت دوم دست خود را رو کرد و نشان داد که نمیتواند آنطور که باید و شاید جای خود را در دل مخاطب باز کند. بنا به اذعان بسیاری از مخاطبان، بسیاری از کسانی که اشتراک فیلمنت را برای تماشای این سریال خریداری کرده بودند، این روزها دیگر این سریال را دنبال نمی کنند و اعتقاد دارند که سامان سالور نتوانسته روایت سریال را در قسمتهای بعدی مانند اولین قسمت، جذاب نگه دارد. مورد بعدیِ این روزهای شبکه نمایش خانگی سریال غربت به کارگردانی امیر پورکیان است. سریالی که به واسطه اعتراض برخی نسبت به محتوای آن چند هفتهای به توقیف مبتلا شد و به واسطه همین توقیف در فضای مجازی بسیار حاشیه ساز شد. سریال غربت نیز به مانند گردن زنی ترکیب بازیگرانی آشنا دارد. مهدی حسینی نیا، آناهیتا درگاهی، بهاره کیان افشار، سوسن پرور و حسین مهری تنها تعدادی از بازیگران این مجموعه نمایشی هستند که در ابتدا تصور میشد میتوانند با بازی در کنار هم، ترکیب جذابی را برای سریال بینها درست کنند ولی همه چیز از قسمت اول این سریال عیان شد. سریال غربت به شدت دچار شعارزدگی شده و در اکثر سکانسهای این سریال قبای سریال درجه یک، به تن فیلمنامه گشاد است و زار میزند. با اینکه اکثر بازیگرهای این سریال از باتجربههای سینمای امروزی محسوب می شوند ولی ترکیب آنها در کنار یکدیگر و تزریق کارگردانی امیر پورکیان نتوانسته آن چیزی را که مخاطب ایرانی به دنبال آن است را ارائه بدهد. غربت با این که قصد دارد معضلی همانند حاشیه نشینی و فقر و اعتیاد را به تصویر میکشد ولی آنقدر سطحی و دم دستی با این مسائل مهم و کلان، برخورد کرده که حتی جزئیات هم به چشم نمیآید. غربت نیز با اینکه دوباره به پخش برگشته ولی به مانند گردن زنی به درد تماشای اجباری دچار شده و کسانی که برای این سریال اشتراک تهیه کردهاند، به اجبار قسمتهای جدید آن را از نماوا به تماشا می نشینند. و اما سریال بازنده، سریالی به کارگردانی امین حسین پور که این روزها با بازی بازیگرانی همچون صابر ابر، سارا بهرامی، پیمان قاسمخانی، علیرضا کمالی و... از پلتفرم فیلیمو پخش میشود. این سریال در این برهه از زمان تنها سریالی است که کمی توانسته پرچم شبکه نمایش خانگی را بالا نگه دارد. بازنده که تمی جنایی دارد به خوبی توانسته از قسمت اول ریتم مناسب و کافی را حفظ کند و با ارائه یک مسیر منطقی و پرهیز از گزافه و هجو گویی، مخاطب را با خود همراه کند و بیننده را برای تماشای قسمت بعدی خود تشنه نگه دارد. بازنده سریالی است که قطعاً تا مدتها فراموش نمیشود. شاید اگر سالهای بعد نامی از این سریال در جایی برده شود همگی به خوبی از آن یاد کنند و برای هر کس یادآور روزهای خوب پلتفرمهای نمایش خانگی باشد. در کل و در جمع بندی این مطلب باید بگوییم که در حال حاضر پلتفرمهای نمایش خانگی به مانند روزهای اوج، آنچنان محصولات جذابی را برای مردم ندارند و به نوعی بازار تولیدیهای درجه یک آنها در کساد به سر میبرد. با اینکه از گوشه و کنار نامهای جذابی برای جایگزینی سریال های در حال پخش به گوش میرسد ولی چیزی که امروزه به تماشای آن نشستهایم، عملکرد پلتفرمهای نمایش خانگی را زیر سوال میبرد. با توجه به اینکه پلتفرمها از مشترکشان برای ارائه خدمات هزینه دریافت می کنند، امیدواریم در آیندهای نزدیک شاهد پیشرفت آنها و تولیدات در خور شأن مخاطب ایرانی باشیم. علی کلانتری