دیوان البرق الامع
مشتمل بر قصاید، غزلیات، ترجیحات، مقطعات، ساقینامه، رباعیات تحفه درویش به قلم دکتر رضازاده شفق: نخستین بار یکسال پیش بود که به دیدار حضرت آقای لامع نایل آمدم و لمعات ذوق و...
مشتمل بر قصاید، غزلیات، ترجیحات، مقطعات، ساقینامه، رباعیات
تحفه درویش به قلم دکتر رضازاده شفق:
نخستین بار یکسال پیش بود که به دیدار حضرت آقای لامع نایل آمدم و لمعات ذوق و عرفان را در سیمای آرام ایشان مشاهده کردم. تواضع و خشوع، معرفت و اصالت و شرف سیادت، از رفتار و گفتار ایشان جلوه گر بود. از مصاحبات ایشان بهرمند شدم و تا حدی به ضمیر ایشان پی بردم و دریافتم که در طریق ریاضت و سلوک معنوی مراحلی پیموده اند. تعلق شدید قلبی نسبت به پیر مراغه حضرت محبوبعلیشاه که مجالس انس آن مرحوم را هم درک کرده و از صفای محضرش خوشه ها چیده بودم، از مصاحبات لامع پیدا بود و پس از مطالعه اشعار لطیف عارفانه که از قریحه سرشار و طبع گهرباری تراوش نموده به این حقیقت بیشتر برخوردم. اساساً نفحات عرفان و نور درخشان که در غزلیات آتشین لامع گاهی اشکار و گاهی نهان به نظر می رسد، حکایت از تعلق قلبی باطنی نسبت به خدای بی همتا و آفریدگار یکتا است که محبوب واقعی درویشان همه اوست. برای هرکس که غزلیات بدیع لامع را با دیده بصیرت و نظر عبرت بخواند، بی درنگ موهبات آسمانی و حالات عرفانی از خلال سطور و ابیات آن تجلی خواهد نمود. یکی از آن حالات حس شدید هجران است که آتش آن در دل هر عارف بینادل روشن است و تا وصول به حق و حقیقت و وصال بارگاه احدیت حاصل نیامده مدام مشتعل خواهد بود و عارف جویای حیران به زبان حال و نطق و سکوت و نظم و نثر داستان جدایی ابراز و قصه سیر در اسرار و حدیث آرزوی دیدار یار را دمی در سلک بیان و دمی در اشارات نهان گفته با ابن فارض هم زبان خواهد شد که گفت:
اعد ذکر من اهوی ولو بملام
فان احادیث الحبیب مدامی
دیگر حدیث عشق و راز محبت است که سر وجود همان است و در این اشعار آبدار به بهترین وجهی به سلک عبارت درآمده، دیگر بلندی نظر است و حس استغنا که در عین فروتنی درویشانه ملکوت آسمانی و عروج روحانی را نمایان می سازد و جایگاه رفیع خاک نشینان شیدا را منعکس می کند و به آنان حق می دهد از گوشه فقیرانه خانقاه خویش به فریفتگان نامحرم جهان مادی که بخواهند با نخوت جاه و مال به سوی آنان آیند چنین ندا زنند:
قدم منه به خرابات جز به شرط ادب
که ساکنان درش محرمان پادشهند
هدف نهایی عارفان حقیقی پس از کسب معرفت همانا خدمت و محبت است که این دنیای دون آلوده از لوث خود پرستی آزاد شود و با نور مهر و حق پرستی روشن گردد. دیوان لامع مظهر چنین آرزوی وجدانی و هدف آسمانی است. درک این معانی برای صاحبدلانی که اشعار نغز و ابیات پرمغز دیوان لامع را بخوانند دشوار نیست و در این دیباچه که تحفه درویشی است من فقط میتوانم دوستداران ادب و دانش را به مطالعه آن درر افکار و گنجینه اسرار دعوت کنم.
درود من به گوینده و خواننده آن باد!
طهران - یوسف آباد، آبانماه ۱۳۴۲ هجری شمسی
دکتر رضازاده شفق
تحفه درویش به قلم دکتر رضازاده شفق:
نخستین بار یکسال پیش بود که به دیدار حضرت آقای لامع نایل آمدم و لمعات ذوق و عرفان را در سیمای آرام ایشان مشاهده کردم. تواضع و خشوع، معرفت و اصالت و شرف سیادت، از رفتار و گفتار ایشان جلوه گر بود. از مصاحبات ایشان بهرمند شدم و تا حدی به ضمیر ایشان پی بردم و دریافتم که در طریق ریاضت و سلوک معنوی مراحلی پیموده اند. تعلق شدید قلبی نسبت به پیر مراغه حضرت محبوبعلیشاه که مجالس انس آن مرحوم را هم درک کرده و از صفای محضرش خوشه ها چیده بودم، از مصاحبات لامع پیدا بود و پس از مطالعه اشعار لطیف عارفانه که از قریحه سرشار و طبع گهرباری تراوش نموده به این حقیقت بیشتر برخوردم. اساساً نفحات عرفان و نور درخشان که در غزلیات آتشین لامع گاهی اشکار و گاهی نهان به نظر می رسد، حکایت از تعلق قلبی باطنی نسبت به خدای بی همتا و آفریدگار یکتا است که محبوب واقعی درویشان همه اوست. برای هرکس که غزلیات بدیع لامع را با دیده بصیرت و نظر عبرت بخواند، بی درنگ موهبات آسمانی و حالات عرفانی از خلال سطور و ابیات آن تجلی خواهد نمود. یکی از آن حالات حس شدید هجران است که آتش آن در دل هر عارف بینادل روشن است و تا وصول به حق و حقیقت و وصال بارگاه احدیت حاصل نیامده مدام مشتعل خواهد بود و عارف جویای حیران به زبان حال و نطق و سکوت و نظم و نثر داستان جدایی ابراز و قصه سیر در اسرار و حدیث آرزوی دیدار یار را دمی در سلک بیان و دمی در اشارات نهان گفته با ابن فارض هم زبان خواهد شد که گفت:
اعد ذکر من اهوی ولو بملام
فان احادیث الحبیب مدامی
دیگر حدیث عشق و راز محبت است که سر وجود همان است و در این اشعار آبدار به بهترین وجهی به سلک عبارت درآمده، دیگر بلندی نظر است و حس استغنا که در عین فروتنی درویشانه ملکوت آسمانی و عروج روحانی را نمایان می سازد و جایگاه رفیع خاک نشینان شیدا را منعکس می کند و به آنان حق می دهد از گوشه فقیرانه خانقاه خویش به فریفتگان نامحرم جهان مادی که بخواهند با نخوت جاه و مال به سوی آنان آیند چنین ندا زنند:
قدم منه به خرابات جز به شرط ادب
که ساکنان درش محرمان پادشهند
هدف نهایی عارفان حقیقی پس از کسب معرفت همانا خدمت و محبت است که این دنیای دون آلوده از لوث خود پرستی آزاد شود و با نور مهر و حق پرستی روشن گردد. دیوان لامع مظهر چنین آرزوی وجدانی و هدف آسمانی است. درک این معانی برای صاحبدلانی که اشعار نغز و ابیات پرمغز دیوان لامع را بخوانند دشوار نیست و در این دیباچه که تحفه درویشی است من فقط میتوانم دوستداران ادب و دانش را به مطالعه آن درر افکار و گنجینه اسرار دعوت کنم.
درود من به گوینده و خواننده آن باد!
طهران - یوسف آباد، آبانماه ۱۳۴۲ هجری شمسی
دکتر رضازاده شفق