مرگ حواصیل
پیشگفتار: سالهاست که به رنج بشر و دلایل عدم آرامش روان و رفتارهای پاد و باژگونه با ماهیت وجودی انسانها می اندیشم و برای یافتن پاسخ به این سوال که «چرا انسان نمی تواند با آرامش بیشتری زندگی کند؟» در رشته های...
پیشگفتار:
سالهاست که به رنج بشر و دلایل عدم آرامش روان و رفتارهای پاد و باژگونه با ماهیت وجودی انسانها می اندیشم و برای یافتن پاسخ به این سوال که «چرا انسان نمی تواند با آرامش بیشتری زندگی کند؟» در رشته های مختلف من جمله فلسفه، انسان شناسی، روانشناسی، جامع شناسی، اسطوره شناسی، تاریخ و دیگر علوم حتی آنهایی که به ظاهر نامربوط به نظر می رسند کنکاش کرده ام. از برآیند مطالعاتم دریافتم که ناهمگونی و نارسایی در ارتباط بین انسانها و حتی ضعف در ارتباط با خویشتن خویش یا به عبارت دیگر نپذیرفتن حقیقت وجودی در مواجهه با واقعیت، در تمام طول تاریخ بشر، منجر به رنج تحلیل برنده و فرساینده شده است.
پس از این برداشت تلاش کردم سهم وظیفه خود را به بشر بپردازم. بنابراین ابتدا با نوشتن کتاب «آدمیان» با پیرنگ «انسان تنها پناه انسان است.» سپس کتاب «مرگ حواصیل» که به دلایل مرگ رابطه و عواقب آن می پردازد، کوشیدم تا با به اشتراک گذاشتن دیدگاهم نسبت به انسان و پرداختن به نوع ساختار اندیشه آدمیان تاملی هرچند کوچک ایجاد کنم اگر تغییری نمی توانم ایجاد کنم!
از آنجایی که داستان از دیرباز تا کنون تاثیرگذاری خود را بر ساختار تفکر انسان به اثبات رسانیده، ترجیح دادم عقایدم را در قالب کتابی داستانی بنویسم و در آن دیدگاهم را با آدمیان به اشتراک بگذارم تا به قول دکتر نقاشیان که همیشه برای من فرزانه ای فروزان و الهام بخش بوده است، «باشد که رنج آدمیان به درد تبدیل شود» چرا که هر دردی مسکنی دارد اگر درمانی نداشته باشد!
و با سپاس از مهدی رضایی دوست اندیشمند و نویسنده توانا که مانند برادری دلسوز من را از ابتدای فعالیتم در جامعه ادبی حمایت کرده و همواره پشتیبان و مشوقم در نویسندگی بوده است.
زویا قلی پور
سالهاست که به رنج بشر و دلایل عدم آرامش روان و رفتارهای پاد و باژگونه با ماهیت وجودی انسانها می اندیشم و برای یافتن پاسخ به این سوال که «چرا انسان نمی تواند با آرامش بیشتری زندگی کند؟» در رشته های مختلف من جمله فلسفه، انسان شناسی، روانشناسی، جامع شناسی، اسطوره شناسی، تاریخ و دیگر علوم حتی آنهایی که به ظاهر نامربوط به نظر می رسند کنکاش کرده ام. از برآیند مطالعاتم دریافتم که ناهمگونی و نارسایی در ارتباط بین انسانها و حتی ضعف در ارتباط با خویشتن خویش یا به عبارت دیگر نپذیرفتن حقیقت وجودی در مواجهه با واقعیت، در تمام طول تاریخ بشر، منجر به رنج تحلیل برنده و فرساینده شده است.
پس از این برداشت تلاش کردم سهم وظیفه خود را به بشر بپردازم. بنابراین ابتدا با نوشتن کتاب «آدمیان» با پیرنگ «انسان تنها پناه انسان است.» سپس کتاب «مرگ حواصیل» که به دلایل مرگ رابطه و عواقب آن می پردازد، کوشیدم تا با به اشتراک گذاشتن دیدگاهم نسبت به انسان و پرداختن به نوع ساختار اندیشه آدمیان تاملی هرچند کوچک ایجاد کنم اگر تغییری نمی توانم ایجاد کنم!
از آنجایی که داستان از دیرباز تا کنون تاثیرگذاری خود را بر ساختار تفکر انسان به اثبات رسانیده، ترجیح دادم عقایدم را در قالب کتابی داستانی بنویسم و در آن دیدگاهم را با آدمیان به اشتراک بگذارم تا به قول دکتر نقاشیان که همیشه برای من فرزانه ای فروزان و الهام بخش بوده است، «باشد که رنج آدمیان به درد تبدیل شود» چرا که هر دردی مسکنی دارد اگر درمانی نداشته باشد!
و با سپاس از مهدی رضایی دوست اندیشمند و نویسنده توانا که مانند برادری دلسوز من را از ابتدای فعالیتم در جامعه ادبی حمایت کرده و همواره پشتیبان و مشوقم در نویسندگی بوده است.
زویا قلی پور