واقعاً در شغلمان بد هستیم یا سندروم ایمپاستر داریم؟


واقعاً در شغلمان بد هستیم یا سندروم ایمپاستر داریم؟

این روزها سندروم ایمپاستر را می‌توان به‌وفور در بین بسیاری از افراد دید. خیلی از افراد با بیشترین میزان توانایی و استعداد، در بالاترین جایگاه و بیشترین میزان موفقیت، همچنان به خودشان شک دارند. چنین چیزی را نه‌تنها می‌توان بین خیلی از جوانان...

این روزها سندروم ایمپاستر را می‌توان به‌وفور در بین بسیاری از افراد دید. خیلی از افراد با بیشترین میزان توانایی و استعداد، در بالاترین جایگاه و بیشترین میزان موفقیت، همچنان به خودشان شک دارند. چنین چیزی را نه‌تنها می‌توان بین خیلی از جوانان تازه‌کار دید، بلکه این پدیده حتی در بین غول‌های اقتصادی دنیای تکنولوژی نیز شاهد بود؛ مثلاً در بین افرادی مانند بیل گیتس یا استیو بالمر.

شک و تردید نسبت به توانایی‌های شخصی می‌تواند فلج‌کننده باشد. در این میان، افرادی نیز وجود دارند که ممکن است واقعاً توانایی‌های لازم را نداشته باشند. این افراد، خیلی زود از کار خود بیکار می‌شوند.آیا واقعاً دچار سندروم ایمپاستر شده‌ایم یا واقعاً کارایی لازم را در محل کار نداریم؟

سندروم ایمپاستر چیست؟

قبل از آنکه بخواهیم سر اصل مطلب برویم، بد نیست ببینیم که اصلاً سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome) چیست؟ اگر بخواهیم خیلی ساده شما را با مفهوم این مشکل آشنا کنیم، باید این‌طور بگوییم که سندروم ایمپاستر در حقیقت یک پدیده روانی است. در این پدیده، فرد از دیدن و پذیرفتن موفقیت‌های خودش ناتوان است. به همین دلیل، این فرد نه‌تنها نمی‌تواند موفقیت‌های خودش را قبول کند، بلکه خودش را لایق دستاوردهایی که دارد نیز نمی‌داند.

فرقی نمی‌کند که فرد تا چه اندازه برای موفقیت‌ها یا جایگاهی که دارد تلاش کرده باشد. درهرصورت، فردی که دچار این سندروم است، خیال می‌کند که همه‌چیز شانسی و اتفاقی بوده است. چنین فردی، به توانایی‌های خودش باور ندارد و این‌طور فکر می‌کند که همیشه عوامل خارجی منجر به موفقیت تصادفی او شده‌اند. در نتیجه، فردعزت‌نفس کافی ندارد.

قدم اول؛ کارفرما و همکارها چه چیزی درباره شما می‌گویند؟

اولین و البته ساده‌ترین قدم برای اینکه ببینید آیا واقعاً در کار خود مهارت دارید یا نه، این است که ببینید دیگران درباره شما چه می‌گویند. این کار، مستقیم‌ترین راهکار است که بتوانید از میزان توانایی‌های خود در محیط کار اطلاع کسب کنید. اگر در شرکتی کار می‌کنید که اعتبار و اسم‌و‌رسم کافی دارد، احتمالاً اطلاعاتی درباره شما تحت عنوان «ارزیابی عملکرد» وجود خواهد داشت.

این اسناد را بادقت مطالعه کنید و ببینید که جملاتی به‌صورت عینی دررابطه‌با شما نوشته شده است. همچنین حواستان باشد که نحوه کار شما و همچنین ارائه نتایج به چه شکل توصیف شده است. صدالبته که باید حواستان را به تعریف و تمجید‌های نصفه و نیمه و بی‌صداقتی در اطلاعات ثبت‌شده نیز جمع کنید.

اسناد ارزیابی عملکرد شما، در حقیقت بازخوردهای مکتوب و رسمی درباره شما هستند. برای اینکه بتوانید از کیفیت کار خود مطمئن شوید، باید بررسی کنید که آیا بازخوردهای مذکور در این اسناد با بازخوردهای شفاهی کارفرما یکسان است یا نه. اگر در هر دو موقعیت بازخوردهای مثبتی دریافت کرده باشید، به‌احتمال زیاد واقعاً عملکرد خوبی در کارتان داشته‌اید.

بررسی ارزیابی عملکرد می‌تواند مزایای زیر را نیز برای شما به همراه داشته باشد:

  • این کار می‌تواند عزت‌نفس شما را تقویت کرده و به شما انگیزه دهد.
  • این کار می‌تواند با سندروم ایمپاستر و توهم شکست ناشی از آن مقابله کند.

در کنار اسناد ارزیابی عملکرد، بد نیست که به نظرات فی‌البداهه اطرافیان نیز توجه نشان دهید. وقتی از افرادی که نظرشان را نخواسته‌اید چیزی به نفع خود می‌شنوید، بهتر است که آن‌ها را جدی بگیرید. این نظرات ناگهانی معمولاً بسیار واقعی هستند و می‌توانند دیدگاه شما را نسبت به کیفیت کارتان بهبود ببخشند.

قدم دوم؛ نگاهی به اطراف بیندازید و به خودتان امتیاز دهید

یکی از بدترین موقعیت‌هایی که می‌تواند سندروم ایمپاستر را به‌شدت تقویت کند، حضور در جلسات و میتینگ‌های کاری است. خیلی از افراد در این موقعیت، گوشه‌ای می‌نشینند و مدام با خودشان فکر می‌کنند که آیا اصلاً لیاقت حضور در این جلسه مهم را دارند؟ آیا اصلاً به جمع این افراد تعلق دارند؟ هرچند که این سؤالات می‌توانند در لحظه برای افراد ناخوشایند باشند، اما از جهاتی هم برای مقابله با سندروم ایمپاستر مفید هستند.

در چنین موقعیت‌هایی، یک راه‌حل بسیار ساده وجود دارد: به افراد حاضر در جلسه امتیاز بدهید!

هر جلسه کاری، مجموعه‌ای از افراد مختلف را در خود جای‌داده است. شما می‌توانید این افراد را از امتیاز 1 تا 5، رتبه‌بندی کنید. افرادی که بالاترین امتیاز را می‌گیرند، افرادی هستند که به بیشترین میزان ممکن لیاقت حضور در آن جلسه را دارند. افرادی هم که کمترین امتیاز را می‌گیرند، طبیعتاً لیاقت جایگاه خود را ندارند و اضافی هستند.

  • امتیاز ۵: برای افرادی که جلسه را تشکیل داده‌اند و دیگران را فراخوانده‌اند.
  • امتیاز ۴: برای متخصصان و افرادی که مستقیما روی نتیجه کار تاثیر می‌گذارند.
  • امتیاز ۳: برای کسانی که نظر یا توصیه آن‌ها ممکن است به نوعی روی فرایند و نتیجه کار اثر داشته باشد.
  • امتیاز ۲: برای افرادی که صرفا جهت صورت‌جلسه کردن امور در اتاق حضور دارند.
  • امتیاز ۱: افرادی که هیچ تاثیری در کار ندارند و صرفا بیننده ماجرا هستند.

شما در این میان چه جایگاهی دارید؟ خیلی از اوقات شما با امتیاز ۴ یا ۵ در جلسه حضور دارید. در بدترین حالت نیز با امتیاز ۳. اگر امتیاز شما کمتر از این بود، اصلاً از ابتدا به آن جلسه دعوت نمی‌شدید. با این سیستم امتیازدهی، خواهید دید شک و تردیدی که به خودتان دارید، کاملاً بی‌خود و بی‌جهت است. خودتان را دست‌کم نگیرید!

قدم سوم؛ نتایج کارهایی که می‌کنید را بررسی کنید

شاید بتوان گفت از بین این سه قدم، این مورد مطمئن‌ترین راهکار برای مقابله با سندروم ایمپاستر باشد. این روش، همان روشی است که سازمان برای قضاوت‌کردن شما از آن استفاده می‌کند: با بررسی «نتیجه» عملکرد و تلاش‌های شما.

اگر می‌توانید، به‌صورت عینی، بی‌طرفانه و از همه مهم‌تر، «واقع‌بینانه» به کارنامه اعمال خود نگاهی بیندازید. کیفیت عملکرد خود را نسبت به همتایان خود بسنجید؛ به‌خصوص نسبت به همتایانی که در سازمان‌ها و شرکت‌های دیگر کار می‌کنند. ببینید که کیفیت کار شما و تیم شما نسبت به آن‌ها چگونه است؟ شما چه ارزش‌هایی را خلق می‌کنید؟ یا اینکه چه تأثیراتی را روی سازمان خود می‌گذارید؟

تأکید بر بررسی همتایان خارج از سازمان، به این دلیل است که پیداکردن یک همتای واقعی در داخل سازمان، خیلی اوقات غیرممکن است. به‌خصوص اگر در یک سازمان کوچک مشغول به کار هستید؛ زیرا که عملاً تیم مشابهی با تیم شما وجود ندارد. به همین دلیل بهتر است که خودتان را با سازمان‌های دیگر مقایسه کنید تا بتوانید در یک چارچوب بزرگ‌تر، واقع‌بینانه به خودتان نمره دهید.

لازم است بدانید که خود سازمان نیز شما را به همین شیوه قضاوت می‌کند. نه‌تنها شما را، بلکه یک سازمان تک‌تک اجزای خود را به همین شیوه بررسی می‌کند. خبر خوش در این میان آن است که در اکثر مواقع، شما از چیزی که خودتان تصور می‌کرده‌اید، بسیار بهتر هستید. یادتان باشد که شما، سخت‌گیرترین منتقد خودتان هستید، به همین دلیل باید همیشه بی‌طرف و واقع‌بین باشید.

شک و تردید به خود از درون شما ریشه می‌گیرد

سندروم ایمپاستر ارتباط تنگاتنگی با شک و تردید نسبت به خود دارد. همه‌چیز از صدایی آغاز می‌شود که در سرتان است. وقتی در برابر تمجید دیگران، آن صدای درون ذهن شما فریاد می‌زند که «آن‌ها صرفاً به من لطف دارند» بهتر است که یک‌بار دیگر وضعیت را واقع‌بینانه بررسی کنید. اوضاع هیچ‌وقت به آن اندازه که فکر می‌کنید بد نیست؛ لیاقت شما خیلی بیشتر از آن چیزی است که صدای ذهنتان برایتان تعیین می‌کند. اگر اکثر اوقات همین داستان مشابه برایتان رخ می‌دهد، شما نیز از میلیون‌ها نفری هستید که روزانه با سندروم ایمپاستر دست‌وپنجه نرم می‌کند.



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

(تصاویر) مخوف‌ترین مرکز بازداشت و شکنجه در دمشق