قهوه‌ی پدری؛ یخ و بی‌مزه


قهوه‌ی پدری؛ یخ و بی‌مزه

در و دیوارهای تهران و اکثر تابلوها و بیلبوردهای تبلیغاتی چند روزی است خبر از پخشِ سریال جدید مهران مدیری می‌دهد. سریالی که شعار تبلیغاتی آن این بود « بازگشت مهران مدیری!» دوشنبه هشت صبح اولین قسمت سریال «قهوه پدری» منتشر شد و همه را انگشت به دهان گذاشت؛ البته این میزان از تعجب به دلیل خوب بودن کار جدیدِ مدیری نبود، بلکه مخاطبان از شدتِ هجو بودن سریال شوکه شده بودند. در قسمت اول دقایق به سختی می‌گذشت و نه تنها مخاطب نمی‌توانست هدف از ساخت چنین سریالی را بفهمد، بلکه هر چه جلوتر که می‌رفت، دیالوگ ها آنقدر به تکرار می‌افتاد که نیمه دوم فیلم را به معنای واقعی کلمه غیرقابل تحمل‌تر می‌کرد. هر چقدر که به پایان نزدیک می‌شدیم علاوه بر تصنعی بودن بیشتر بازی‌ها و اکت‌ها، داستان هم نامفهوم‌تر پیش می‌رفت تا جایی که دقایق آخر ممکن بود برخی از مخاطبان اقدام به خاموش کردن تلویزیون باشند و عطای سریال قهوه پدری را به لقایش ببخشند. با اینکه نام‌های بزرگی در این سریال به ایفای نقش می‌پردازند ولی باید اقرار کنیم که هیچکدام حرف تازه ای برای گفتن ندارند. جواد رضویان که بدون شک یکی از بهترین های ژانر کُمدی در ایران محسوب می‌شود در این سریال به شمایلی مانند کاراکتر «زهتاب» در سریال در حاشیه مقابل دوربین ظاهر شده که با لهجه‌ای غلیظ قصد دارد شیرینی‌های کاراکتر را چند برابر کند ولی مخاطب نمی‌تواند میان کاراکتر او با کاراکتر سریال در حاشیه تفکیکی ببیند. این گونه تصور می‌شود که کاراکتر سریال در حاشیه یعنی کنگر زهتاب پس از چند سال دوباره مقابل دوربین ظاهر شده و با شمایلی موجه‌تر قصد دارد که این نقش را هم به جلو ببرد. ژاله صامتی هم همان ژاله صامتیِ سریال زیرخاکی است با آن اکت‌های صورت و عصبانی شدن‌های یکهویی، زیاد فرقی میان این دو کاراکتر نیست و در سریال قهوه پدری نتوانسته فعلاً در قسمت اول، آن طور که باید و شاید، تمایزی در کاراکتر خود ایجاد کند. سام درخشانی نیز که در سال‌های اخیر یک دو جین کار کُمدی انجام داده همچنان در تیپ‌سازی ضعیف عمل می‌کند و به نظر می‌رسد که نمی‌تواند آن انعطاف لازم برای رسیدن به یک کاراکتر جدید را از خود نشان دهد. باید بگوییم که روزگاری مهران مدیری را به مؤلف بودن می شناختیم، کارگردانی که بی توجه به متن فیلمنامه، با دوربین خود جادو می کرد و هر سکانس از سریال‌هایش نه تنها حظِ بصری را به بیننده القا می‌کرد بلکه بارِ معنایی فراوانی را به همراه داشت. زمانی سریال برره مهران مدیری با این که در آن سال‌ها از جذابیت تصویری کمی برخوردار بود، می توانست تا ساعت‌ها مخاطبان را درگیر خود کند و حتی در جامعه سروصدایی از نوع همراهی به راه بیندازد اما الان و بعد از گذشت سال‌ها ، قهوه پدری به معنای واقعی کلمه حرفی برای گفتن ندارد و همان‌طور که از قسمت اول آن پیداست قرار نیست بازگشتِ مهران مدیری که زمانی آثارش در تلویزیون، خیابان‌ها را خلوت می‌کرد ببینیم. باید قهوه پدری را علیرغم میل باطنی ادامه ناکامی های مهران مدیری در شبکه نمایش خانگی قلمداد کنیم. این ناکامی‌ها از مجموعه اسکار شروع شد، با گل یا پوچ ادامه پیدا کرد و حالا به قهوه پدری رسیده است. مهران مدیری در قهوه پدری همانطور که در قسمت اول نشان داد، برای خنده گرفتن از مخاطب دیگر به مانند برره و مرد هزار چهره و حتی نقطه‌ چین، دنبال سکانس‌هایی با مضمون تلخ ولی با چهره‌ای خندان نیست و سعی کرده با الگو برداری از سینمای کُمدی این روزهای کشور، شوخی‌های سخیف و جنسی را در همه‌ی سکانس ها به کار بگیرد تا شاید مخاطب بخت برگشته به یکی از این شوخی‌ها بخندد و سعی کند به همین خاطر هم که شده قسمت دوم را به تماشا بنشیند. چیزی که مشخص است، مدیریِ صداوسیما زمین تا آسمان با مدیریِ نمایش خانگی فرق دارد و فاصله کیفیت آثارش در مدیوم تلویزیون و پلتفرم های نمایش خانگی به سان شب و روز است. به قول فراستی که جمله همیشگی او درباره فیلم‌هایی است که نقد می‌کند، «فیلم آنقدر بد پرداخت شده که ماقبل نقد قرار می گیرد.» قهوه پدری هم همین است. قهوه پدری هیچ نشانی از مهران مدیری را در خود ندارد و صرفا مانند برخی از آثار نمایش خانگی می‌توان به آن برچسب تجاری چسباند.



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

آداب و رسوم شب یلدا در استان مازندران