تابو شکنی دریک وفاق جسورانه!
معمولاً دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجیدند و اگر چه ظاهراً با یکدیگر وفاق داشتند اما در باطن چشم دیدن هم دیگر را نداشتند که این یک حقیقت تلخ بود که تا امروز مرتفع شود. شاید بهتر باشد قبل از شروع اصل مطلب کمی هم به وضعیت جغرافیایی استانهای کشور چه از نظر سوق الجیشی و چه از جانب سیاسی بپردازیم تا بعضی از متولیان کلان اگر نمیدانند یا فراموش کردهاند، بدانند ایران فقط تهران نیست که با در اختیار داشتن اهرم قدرت پایتخت و مصونیتهای بدعتی، همه امتیازات مادی و معنوی کشور و بینالمللی را به خود اختصاص دهند در حالیکه کمترین میزان استانداردها پیرامون ارتقاء اقتصاد و درآمدهای عمومی را در دست دارند و در مقابل بالاترین فشارهای هزینهای را به خزانه دولت وارد میکنند؛ اگرچه رقبای قدری در دیگر مناطق شرق و غرب و جنوب و شمال دارند که میتوانند به راحتی نقش و مسئولیت پایتختی را از هر نظر عهده ار شوند؛ همانگونه که برای نمونه استان اصفهان یکی از برجسته ترین نواحی معین تهران و چند استان دیگر درحوالی خود میباشد وبارها در حوادث غیر مترقبه این توانایی بالفعل وبالقوه را به نمایش گذاشته است زیرا از نظر سپرده های بانکی اشخاص حقیقی و حقوقی و گردش آن مقام دوم کشور و از جهت صنایع سنگین و مادری همچون ذوب آهن؛ فولاد مبارکه و انرژی اتمی در مرتبه اول قرار دارد در حالیکه لقب استان برخوردار را هم به اشتباه لپی بعضی از مسئولان کلان یدک میکشد که میتوان به جرات گفت ضمن همه این تواناییها ودیگر امتیازات منحصر به فردش، نقش کلیدی در تامین نیازهای پایه را به عهده گرفته است، اما همچنان از نظر رفاهی در پایینترین درجه قرار دارد تا نقدینگیهای ذخیره و پس انداز شده متعلق به آحاد جامعه در شبکه بانکی کشور صرف ارائه تسهیلات در دیگر استانها و بخصوص پایتخت شود که علت اصلی آن ضعف تجربی و عدم پی گیری در نمایندگان منتخب سهمیه مجلسی آن در گذشته و حال است و از همین سو است که برگزیده و انتخاب میشوند و اکثرشان اگرچه تحصیلات عالیه دانشگاهی و بعضاً حوزوی دارند اما بگونه ای دانسته یا بی خبر؛ رانتها هم در انتخابشان دخیل بودهاند و از این جهت ضمن نمایندگی مردم؛ در مواردی که باید احقاق حق عمومی کنند؛ کوتاه می آیند تا این منطقه همان نقشی را از نظرمدیران کلان کشور داشته باشد که عربستان برای آمریکا بهمراه دارد ! تا حاکمیت؛ اکثر مدیران بالادستی و کلیدی را از میان مردم همین استان برگزیند تا ظرفیت مضاعفشان را به جای تلاش در اصفهان؛ صرف دستگاههای متنوع پایتخت کنند و زمانی که شیره شان کشیده شده اعاده گردند! نیم نگاهی به مدیران کلیدی و کلان در سه قوه مقننه یعنی اداره این نهاد ی قوه قضائیه در راس آن وقوه مجریه در بدنه اکثر وزارت خانه ها وهمچنین مسئولیت های استراتژیکی چون سازمان انرژی اتمی دلایل متقنی بر این ادعاست تا در این سو استان اصفهان همچنان غیر برخوردار باقی بماند که اگر نبود اراده و پشت کار اقشار مختلف آن قطعاً نمیتوانست نقش استان معین را برای پایتخت و دیگر استانهای همسایه و همجوار داشته باشد. امروز طیف جدیدی در دولت به چراغ نیمه روشن دست به کار خانه تکانی نیروهای بجا مانده از دولت سیزدهم شدهاند که متولی شهیدش طی سه سال توانست ره صد ساله را به کمک همین افراد سه ساله طی کند که البته ادامه این اقدام به نوعی می تواند مخاطراتی را در پیشرفت طرح های زیربنایی داشته باشد زیرا نتیجه جابجایی هر یک از این افراد در بدنه قوه مجریه؛ مانند بیرون کشیدن یک به یک آجرها از میان دیواری بلند است تا فرو نشست را به همراه داشته باشد! نمونه این اقدام در وزارت کشور انتصاب و اعزام استاندار جدید اصفهان است که بیش از 5 سال علاوه بر انجام طرح های اثر گذار در بخش عمرانی آن وزارت خانه با حفظ سمت یک تنه ریاست سازمان شهرداری ها ودهیاری های کشوررا هم که کمتر از مسئولیت یک وزارت خانه نیست عهده دار بود و ادامه نگرانی ها از این جهت است که بعید نباشد نوبت دیگر مدیران کلیدی در زیر مجموعه وزارتخانه های راه وشهر سازی و میراث فرهنگی، گردشگری و انرژی اتمی هم برسد! اما آنچه این روزها برای برون رفت اصفهان از چالشهای متعددی که زیر سایه آرم بی خاصیت استان برخوردار اهمیت دارد، هماهنگی در بستر مدیریتهای آن است تا استاندار جدید، هوشیار باشد طی هفت سالی که از اصفهان دور بوده و بر اثر فشارهای کاری در یزد و پایتخت، شاید این واقعیت را نداند حداقل طی سه سال و اندی گذشته، انگشت شمار کسانی در پشت پرده و با چراغ خاموش و دست خالی از نبودن درآمدهای قبلی توانستهاند حداقل کلان شهر را از هر نظر پایدار نگه داشته و در موادی ارتقاء دهند و ضمن آن کمکهای فکری و لجستگی و ابزاری هم به بسیاری از شهرستانهای استان ارائه دهند. بنابراین میطلبد فرصت را غنیمت شمرده تا در حالی که مدیر استان و والی آن هستند؛ همچون شاگردی به مکتب استادی بروند که طی این سه سال و اندی؛ ضمن حصرهایی که در کسوت مدیریت کلان شهر اندوخته اند؛ حاصل تجربیات به دست آمده را برون رفت از معضلات موجود و پرکرده حفره های ناشناخته با ایجاد یک تیم دونفره حل و فصل نمایند زیرا گونهای از آنها در مرحله بحران هستند. آقای استاندار شما بهتر میدانید اولین شهردار در کسوت رئیس بلدیه این شهر حاج میرزا محمد خان کلانتر بین سالها 1295 تا 1297 بود و پس از آن 37 نفر دیگر تا به امروز این مسئولیت را داشتهاند و شما هم یکی از آنها بودهاید که در اینجا برای خالی نبودن عریضه تنها به اسامیشان به ترتیب اشاره میشود و در این میان انصافاً میتوان علی قاسم زاده را علیرغم همه کاستیها؛ نمونهای از هر نظر کامل دانست؛ در حالیکه اکثر اوقات شورای اسلامی شهر را در کنار خود نداشت و سقوط درآمدهای شهرداری از نظر رکود ساخت و سازهای کلان و فرسوده شدن امکانات شهری از جمله حمل و نقل؛ با توجه به نقصان و کمبودها که نیاز به جایگزینی داشتند؛ قسمت های قابل اعتنایی از آنها اجرایی شد چنانکه در حال حاضر حدود هزار پروژه در حال انجام است تا بسیاری از استخوانهایی که توسط شهرداران قبلی زیر زخمهای کلان شهر گذاشته شده بود بیرون کشیده شود. در پایان ضمن امید به وفاقی حقیقی که بین دو مدیر استانی و شهری برقرار میگردد بد نیست اشارهای هم داشته باشیم به اسامی 37 شهردار این شهر از آغاز تا به امروزکه از حاج میرزا محمد علی خان کلانتر در سال 1295 شروع واینگونه تا امروز ادامه می یابد؛ محمد جواد خوانساری؛ حجت الاسلام شیخ الاسلام؛ میرزاده عشقی؛ حبیب الله خان؛ میرزا رفیع رفیعی؛ رضا الهامی؛ علی اصغر تیموری؛ مجتبی دولت آبادی؛ محی الدین کاشانی؛ زین العابدین صدری؛ علی صدیق قاضی نور؛ باقر مدنی پور؛ علی محرابی؛ حبیب اشراقی؛ شاپور مختاری؛ مهدی ملکی؛ رضا همایونی؛ فریبرز نوذری؛ رضا سجادی؛ سعید حجازی؛ جهانگیر کیا؛ اکبر مقامی؛ بهمن رضا نیا؛ سید اسماعیل نواب صفا؛ رضا آزمایش؛ آنامان غنی زاده؛ سید حسین علوی؛ عبد الحسین سیف الهی؛ حسن درخشنده پور؛ محمد حسن ملک مدنی؛ حمید نیک کار؛ محمد رضا عظیمیان؛ محمد علی جوادی؛ سید مرتضی سقائیان نژاد؛ مهدی جمالی نژاد؛ قدرت الله نوروزی؛ وامروز علی قاسم زاده در کنار شهرداری از قبل که حالا والی استان است در یک جبه واحد قرار گرفته اند تا هوشیارانه تیمی دونفره و متشکل برای حذف چالش های موجود تشکیل دهند. حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت