خلاصه کتاب از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم
معرفی کتاب از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم: خلاصه کتاب «از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم» (What I Talk About When I Talk About Running) حاوی نکات کلیدی خودزیستنامهایست که توسط هاروکی موراکامی (Haruki...
معرفی کتاب از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم:
خلاصه کتاب «از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم» (What I Talk About When I Talk About Running) حاوی نکات کلیدی خودزیستنامهایست که توسط هاروکی موراکامی (Haruki Murakami)، نویسنده مشهور ژاپنی در سال ۲۰۰۷ به زبان ژاپنی منتشر شد و در سال ۲۰۰۸ به انگلیسی ترجمه گردید. این کتاب روایتی صمیمی و عمیق از تجربیات موراکامی در زمینه دویدن و نویسندگی است.
موراکامی در این کتاب از سال ۱۹۸۲ میگوید، زمانی که تصمیم گرفت همزمان دو تغییر بزرگ در زندگیاش ایجاد کند: نویسنده تماموقت شود و دویدن را به طور جدی شروع کند. او با لحنی صادقانه و گاه طنزآمیز، از چالشهای جسمی و ذهنی دویدن میگوید و اینکه چطور این ورزش به بخشی جداییناپذیر از زندگی و نوشتن او تبدیل شده است.
بخشی از کتاب از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم:
«من معمولاً حوالی ساعت سه بعد از ظهر میدوم. از آنجایی که نویسندهام و برای خودم کار میکنم، میتوانم برنامه روزانهام را هر طور که میخواهم تنظیم کنم. صبحها پشت میز مینشینم و مینویسم، و وقتی کارم تمام شد، میدوم. این برنامهی ساده و منظمی است که سالهاست از آن پیروی میکنم. وقتی مینویسم، تمرکز زیادی میکنم، و دویدن بعد از ظهر به من کمک میکند تا ذهنم را خالی کنم. در طول این سالها، این دویدنهای روزانه تبدیل به چیزی فراتر از یک عادت شدهاند. حالا دیگر بخشی از شخصیت من هستند، بخشی از هویت من. همانطور که نویسندگی بخشی از وجود من است.
مردم اغلب از من میپرسند نوشتن رمان چه حسی دارد. برای من نوشتن رمان خیلی شبیه دویدن ماراتن است. احتمالا این تشبیه برای کسی که نه رمان نوشته و نه ماراتن دویده، چندان معنایی نداشته باشد. اما برای من کاملا معنادار است: هر دو نیازمند انرژی، صبر و تنهایی طولانیمدت هستند. شما باید در مسیری طولانی، قدم به قدم پیش بروید، و هر روز باید این مسیر را ادامه دهید. هیچ راه میانبری وجود ندارد. وقتی به خط پایان نزدیک میشوید، خستگی تمام وجودتان را فرا میگیرد. اما باید به دویدن ادامه دهید. باید از آن خط عبور کنید. و روز بعد، دوباره باید کفشهای دوتان را بپوشید و به دویدن ادامه دهید. نویسندگی هم همینطور است. هر روز باید پشت میز بنشینید و بنویسید. مهم نیست که چقدر خستهاید یا چقدر احساس میکنید که نمیتوانید. فقط باید این کار را انجام دهید.»
خلاصه کتاب «از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم» (What I Talk About When I Talk About Running) حاوی نکات کلیدی خودزیستنامهایست که توسط هاروکی موراکامی (Haruki Murakami)، نویسنده مشهور ژاپنی در سال ۲۰۰۷ به زبان ژاپنی منتشر شد و در سال ۲۰۰۸ به انگلیسی ترجمه گردید. این کتاب روایتی صمیمی و عمیق از تجربیات موراکامی در زمینه دویدن و نویسندگی است.
موراکامی در این کتاب از سال ۱۹۸۲ میگوید، زمانی که تصمیم گرفت همزمان دو تغییر بزرگ در زندگیاش ایجاد کند: نویسنده تماموقت شود و دویدن را به طور جدی شروع کند. او با لحنی صادقانه و گاه طنزآمیز، از چالشهای جسمی و ذهنی دویدن میگوید و اینکه چطور این ورزش به بخشی جداییناپذیر از زندگی و نوشتن او تبدیل شده است.
بخشی از کتاب از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم:
«من معمولاً حوالی ساعت سه بعد از ظهر میدوم. از آنجایی که نویسندهام و برای خودم کار میکنم، میتوانم برنامه روزانهام را هر طور که میخواهم تنظیم کنم. صبحها پشت میز مینشینم و مینویسم، و وقتی کارم تمام شد، میدوم. این برنامهی ساده و منظمی است که سالهاست از آن پیروی میکنم. وقتی مینویسم، تمرکز زیادی میکنم، و دویدن بعد از ظهر به من کمک میکند تا ذهنم را خالی کنم. در طول این سالها، این دویدنهای روزانه تبدیل به چیزی فراتر از یک عادت شدهاند. حالا دیگر بخشی از شخصیت من هستند، بخشی از هویت من. همانطور که نویسندگی بخشی از وجود من است.
مردم اغلب از من میپرسند نوشتن رمان چه حسی دارد. برای من نوشتن رمان خیلی شبیه دویدن ماراتن است. احتمالا این تشبیه برای کسی که نه رمان نوشته و نه ماراتن دویده، چندان معنایی نداشته باشد. اما برای من کاملا معنادار است: هر دو نیازمند انرژی، صبر و تنهایی طولانیمدت هستند. شما باید در مسیری طولانی، قدم به قدم پیش بروید، و هر روز باید این مسیر را ادامه دهید. هیچ راه میانبری وجود ندارد. وقتی به خط پایان نزدیک میشوید، خستگی تمام وجودتان را فرا میگیرد. اما باید به دویدن ادامه دهید. باید از آن خط عبور کنید. و روز بعد، دوباره باید کفشهای دوتان را بپوشید و به دویدن ادامه دهید. نویسندگی هم همینطور است. هر روز باید پشت میز بنشینید و بنویسید. مهم نیست که چقدر خستهاید یا چقدر احساس میکنید که نمیتوانید. فقط باید این کار را انجام دهید.»