درباره مینی سریال جدید نتفلیکس چه میدانیم؟
به گزارش دیباچه به نقل از Time، این نشریه در مطلبی به مینی سریال جدید نتفلیکس به نام سِنا (Senna) پرداخت. لازم به ذکر است که مطلب زیر بخشهایی از داستان این مینی سریال را لو میدهد.در این مطلب آمده است: در ۱ می ۱۹۹۴، در شروع دور ششم...
به گزارش دیباچه به نقل از Time، این نشریه در مطلبی به مینی سریال جدید نتفلیکس به نام سِنا (Senna) پرداخت. لازم به ذکر است که مطلب زیر بخشهایی از داستان این مینی سریال را لو میدهد.
در این مطلب آمده است: در ۱ می ۱۹۹۴، در شروع دور ششم گرندپری سان مارینو ایتالیا، آیرتون سنا داسیلوا ۳۴ ساله با ماشین مسابقهای ویلیامز که به تازگی طراحی شده بود، با سرعت ۱۴۵ مایل در ساعت به دیوار بتنی برخورد کرد. بعداً در همان روز، این راننده فرمول ۱ که سه قهرمانی را در این مسابقات داشت، در بیمارستانی محلی فوت کرد و سراسر جهان و کشور زادگاهش برزیل را شوکه کرد.
این رویداد اولین سکانس کوتاه سریال سنا را تشکیل میدهد، مینیسریال شش قسمتی جدید نتفلیکس، که بیشتر زندگی مسابقهای و صعود او به اوج دوران ورزشش را نشان میدهد.
سنا، در روند دستیابی به بالاترین عناوین در پیست مسابقه، یکی از معدود رانندگانی شد که از خود ورزش فراتر رفت؛ او هم یک سوپراستار جهانی بود و هم یک قهرمان ملی برای برزیلی ها، که هر بار که سوار ماشینش میشد و درب کلاه خود را پایین میانداخت، دور تلویزیون جمع میشدند. وقتی او رانندگی میکرد، همه تماشا میکردند.
در سرتاسر سریال، وینسنته آموریم، خالق و کارگردان، روایتی از سلبریتی افسانهای و نردبان چالش برانگیزی را که برای رسیدن به اوج ورزش بالا رفت، ارائه میدهد.
مانند بسیاری از ورزشکاران نخبه، سنا که توسط گابریل لئونه، به تصویر کشیده شده، عشق اولیه به مسابقه را به ارث برد و آن را با شخصیت مصمم انعطاف ناپذیر خود هماهنگ کرد و در عین حال میل بی وقفه برای بهترین بودن که روابط او با خانواده، هم تیمیها و رقبا را نشان داد. او از سطوح مختلف مسابقات با پیروزی خارج میشد و در نهایت در سال ۱۹۸۴ به فرمول ۱ راه یافت. سِنا در صندلی راننده فرمان فوق العادهای داشت، در هر فرصتی تهاجم از خود نشان میداد و ثابت کرد که میتواند در هر سطحی در برابر هر حریفی پیروز شود.
اگر مستند جذاب و برنده جوایز سال ۲۰۱۰ آصف کاپادیا با عنوان سِنا را تماشا کنید، ممکن است بخشی از داستان سریال را بدانید.
اگرچه این مینی سریال بسیاری از لحظات زندگی سِنا را دراماتیزه میکند، اما برخی از بخشهایی از زندگی سِنا را که کاپادیا کنار گذاشته است، پر میکند، از جمله اولین ازدواج سنا، اوایل دوران مسابقه او در بریتانیا، و پیچیدگیهای رقابت او با راننده فرانسوی آلن پروست.
سه دهه پس از مرگ نابهنگام سنا، راننده برزیلی هنوز به طور گسترده به عنوان یکی از بهترین (و سریع ترین) رانندگان تاریخ مسابقات فرمول ۱ شناخته میشود.
مسیر افتخار سِنا
سنا حتی در کودکی عطش نامنظمی برای رانندگی داشت و در سن ۱۳ سالگی شروع به مسابقه دادن با ماشینهای کارتینگ کرد. موفقیت اولیه او را برانگیخت تا در سال ۱۹۸۱ به بریتانیا نقل مکان کند، با ماشینهای واقعی مسابقه دهد و موتوراسپرتهای فرمولا را دنبال کند.
در حالی که سنا، در تلاش برای طی کردن یک مسیر حرفهای بود، زادگاهش برزیل در بحبوحه یک دیکتاتوری نظامی ۲۱ ساله بود که بیشتر کشور را در فقر فرو برد. با افزایش بیکاری، موفقیتهای سنا بسیاری از ساکنان برزیل را امیدوار و غرور کرد.
در طول سریال، آموریم و جولیا رزنده به عنوان دستیار کارگردان، گهگاه در عناوین مختلف روزنامهها و گزارشهای تلویزیونی، و در خلال چند نگاه اجمالی به پدر و پسر برزیلی که هنگام مسابقه سنا به تلویزیون هجوم میآورند، نگاهی هم مبارزه اقتصادی و سیاسی برزیل میاندازند.
بیشتر زمان دو قسمت اول سنا رشد او به عنوان یک راننده در انگلستان را نشان میدهد. اگرچه تاکتیکهای تهاجمی و اولین برد او باعث خوشحالی تیمش نشد، اما سنا قهرمان سری فرمول فورد در اولین سال حضورش شد.
سنا در ابتدا بازنشسته میشود تا همسرش لیلیان و والدینش را که میخواهند او کسبوکار خانوادگی را در دست بگیرد، راضی کند، اما موفقیت آنی او را به انگلستان میکشاند. طولی نمیکشد که او زندگی در برزیل را رها میکند، از لیلیان جدا میشود و به بالا رفتن از نردبان فرمول ادامه میدهد.
در میانه مهاجرت سنا بین تیمها و سطوح مسابقه، آموریم برخی از پیشداوریها در مورد ورزشکاران لاتین را برجسته میکند. پس از اینکه سنا قهرمان F۳ شد، تیمهای فرمول ۱ - به ویژه لوتوس – به او توجه میکنند. اما بدون توجه به زمانهای قابل توجه او، اکثر مدیران از نگاه منصفانه به سنا خودداری میکنند. یکی از مدیران ارشد امپریال توباکو، حامی عنوان لوتوس، میگوید: او انگلیسی نیست.
در نهایت، سنا با تیم تولمن (Toleman)، یک تیم مسابقهای کوچکتر که طراحی یا موتور ماشینی برای رقابت با برندهای برتر F۱ نداشت، همکاری کرد. با این حال، در سال اول، مهارتهای خود را به جهانیان ثابت کرد. سنا پس از موفقیت اولیه گفت: این مانند یک مخدر است. وقتی آن را تجربه کردید، همیشه به جستجوی آن ادامه میدهید.
نبرد شروع شد
ثبت هیجان و خطر فرمول ۱ و جمع کردن آن بر روی صفحه نمایش کوچک دشوار است، اما آموریم به طور موثری احساس درون کابین راننده را نشان میدهد.
او با تکیه بر موسیقی متن موتورهای شتابدهنده و تعویض دنده، به طرز ماهرانهای تصاویر آرشیوی از مسابقات را با کلوزآپهای فوقفوکوسشده دوربین خودش میگیرد. CGI و ماشینهای واقعی را با هم ترکیب میکند تا با سرعت و حرکات سِنا هماهنگ شوند.
در نقاطی از مسابقات قهرمانیاش، این برزیلی تجربه رانندگی را طوری توصیف میکند که انگار «در بعد دیگری» بوده و سنا با انرژی انتزاعی و جنبشی به آن بعد خارج از بدن متعهد میشود.
هنگامی که سنا ابتدا در تولمن به یک راننده پر جنب و جوش تبدیل و سپس در تیم لوتوس به یک راننده تهدید آمیز بود، آلن پروست فرانسوی چهره مطرح دنیای مسابقه در تیم مک لارن بود.
این زوج به زودی رقابتی دیدنی را به وجود آوردند، اگرچه رابطه سرد آنها تا زمانی که در سال ۱۹۸۸ در مک لارن هم تیمی شدند، تغییر نکرد. نبرد سنگین آنها تا سال ۱۹۸۹ شروع نشد، زمانی که سنا طی یک شروع مجدد، پروست را در پیست ایمولا پشت سر گذاشت.
پایان پیش بینی شده
در آغاز فصل مسابقه ۱۹۹۴، سنا میتوانست یک تراژدی را در افق پیشبینی کند.
در آن زمان، او از خودروی ویلیامز خود (که اخیراً سیستم تعلیق و گیربکس اتوماتیک خود را به دلیل ممنوعیت گسترده از دست داده بود) ناراضی بود و به آسفالت پیست سن مارینو اعتماد نداشت.
نگرانیهای او قبل از مسابقه آخرش در مسابقات مقدماتی جمعه افزایش یافت، زمانی که راننده روبنس باریچلو، دوست و همکار برزیلی سنا، ماشین خود را واژگون کرد و به مانع لاستیک برخورد کرد، تا جایی که نیاز به انتقال هوایی به بیمارستان داشت که در آنجا تشخیص داده شد که بینی او شکسته و کبود شده است. روز بعد، راننده اتریشی رولند راتزنبرگر، پس از برخورد به یک مانع بتنی به دلیل نقص بال جلو، بلافاصله جان خود را از دست داد.
سنا حس بد این لحظات را احساس کرد. در قسمت پایانی، او از رئیس فرمول یک خواست تا گرندپری را به تعویق بیاندازد و این یکی از موارد متعددی بود که برزیلی نسبت به مقررات ایمنی ابراز نارضایتی کرد و رهبری فرمول ۱ را زیر سوال برد.
در نهایت، این تراژدیها سنا را از رقابت منصرف نکرد. در یک صحنه مهم قبل از مسابقه، دکتر سنا، سید واتکینز، از او میپرسد که چرا باید به مسابقه ادامه دهد و نمیتواند "آن را رها کند و به ماهیگیری برود. " سنا پاسخ میدهد: "سید، چیزهای خاصی وجود دارد که ما کنترلی روی آنها نداریم. من نمیتوانم ول کنم، باید ادامه دهم.» پس از مرگ او، فرمول ۱ تلاشهای جدیدی را برای بهبود اقدامات ایمنی خود انجام داد، که شامل محدودیتهایی برای آیرودینامیک بدنه خودروها و محدودیت سرعت پیت لین بود.
در نتیجه، ۲۱ سال بین مرگ سنا و ژول بیانکی که در سال ۲۰۱۵ بر اثر جراحات وارده در جایزه بزرگ ژاپن درگذشت، فاصله داشت.
اما میراث سنا فراتر از مسیر است. پس از مرگ او، خانوادهاش موسسه خیریه آیرتون سنا را تأسیس کردند. یک بنیاد خیریه که او میخواست با خواهرش، ویویان، قبل از رقابت در سال ۱۹۹۴ تشکیل دهد. مکانی واحد برای تمرکز بر آموزش و توسعه انسانی برای نسل آینده.
امروز، ویویان رئیس سازمان غیرانتفاعی است و به یاد برادرش به جوانان محروم کمک میکند.
ترجمه از : محمدحسن گودرزی