آیا انتقال هماهنگ شده قدرت در سوریه می تواند این کشور را نجات دهد؟


آیا انتقال هماهنگ شده قدرت در سوریه می تواند این کشور را نجات دهد؟

چند ساعت پس از پایان جلسه ایران و روسیه وترکیه و پنج کشور عربی در دوحه بشار الاسد تصمیم گرفت تا قدرت را واگذار کند و سوریه را ترک کند.

علیرغم اینکه مخالفین بشار الاسد چند موفقیت تاکتیکی به دست آوردند اما همه ناظران متفق القول بودند که ارتش سوریه دستور مقابله با آنها را نداشت و داشت مواضع خود را یکی یکی و با آرامش تحویل می داد.
بدیهی است اگر ارتش سوریه دستور مقابله داشت اوضاع به این شکل رقم نمی خود و سوریه میتوانست با شرایط بسیار بحرانی ای که غیر قابل تصور بود مواجه شود و تبدیل به مرکز بحران برای کل منطقه گردد.
بر کسی هم پوشیده نبود که ایالات متحده و اسرائیل به دنبال آن بودند که سوریه را وارد یک بحران طولانی مدت کنند.
هدف این بود که سوریه به چیزی شبیه افغانستان، لیبی و یا یمن تبدیل شود و گروه های متخاصم تا ابد الدهر با هم درگیر بمانند.
به نظر می رسد به همین دلیل کشورهای منطقه و کشورهای ذینفع در سوریه تصمیم گرفتند تا به دنبال راهکاری باشند تا این توطئه آمریکایی اسرائیلی را خنثی کنند و تنها راه این بود که بشار الاسد از قدرت کناره گیری کند و نخست وزیر قدرت را دست بگیرد و انتخابات در این کشور برگزار شود و هر شخصی که توسط مردم انتخاب شود در این کشور حکومت کند.
اصلی ترین مشکل بشار الاسد این بود که از ابتدا خودش تصمیم به حکومت کردن نداشت و تصمیم داشت که به عنوان یک چشم پزشک در جایی خارج از سوریه ( انگلیس یا فرانسه) زندگی کند و قضا و قدر موجب آن شد که وی مجبور شود به سوریه برگردد و در حالی که تجربه ای در سیاست نداشت بخواهد در سیاست کشوری پر تلاطم طبابت سیاسی کند.
با توجه به اینکه بشار الاسد و همسرش تحصیل کرده غرب بودند تصور می کردند که راه شکوفایی سوریه در آن است که از جبهه شرق به غرب جابه جا شود و بشار الاسد تلاش کرد با تصوراتی که از حکومت در غرب داشت در سوریه حکومت کند در حالی که ساختار فرهنگی و اجتماعی سوریه آماده آن نبود که چنین نوع حکومت کردن را بپذیرد وبه یکباره همه چیز از دست او در رفت.
وی حتی برای اینکه بتواند این خواسته را محقق کند روابط خود با رئیس جمهوری ترکیه رجب طیب اردوغان را تحکیم بخشید و امیدوار بود از طریق ترکیه بتواند جایی در دل غرب باز کند و به قول معروف آنقدر اینها با هم صمیمی شده بودند که صبحانه را در دمشق و شام را در استانبول با هم می خوردند.
بشار الاسد حتی برای اینکه حسن نیت خود به ترکیه را نشان دهد عبد الله اوجلان که بزرگترین دشمن ترکیه بود را تحویل ترکیه داد.
اما وی از این نکته غافل بود که در عالم سیاست دوستی و برادری و رفاقت معنی ندارد و فقط منافع است که نقش اول را بازی می کند و در حالی که وی تلاش داشت به اردوغان نزدیک شود ترکیه در حال همکاری با مخالفان برای سرنگونی او بود.
از همان ابتدا که شورش ها در منطقه درعا در سوریه شروع شد بشار الاسد با تناقض در رفتار ها برای مقابله با این شورش ها مواجه شد و متوجه نبود که این شورش ها در حد اعتراضات داخلی مردم در یک روستا و یا شهر کوچک نیست بلکه پشت آن توطئه ای بزرگتر برای سوریه چیده شده.
بنا بود که موج آنچه از آن به عنوان بهار عربی نام برده می شد به سوریه برسد و سوریه به پایگاه اخوان المسلمین برای سرنگونی بقیه کشورهای عربی تبدیل شود.
البته کشورهای عربی هم دست روی دست نگذاشتند و با ورود به ماجرا تلاش داشتند جلوی موفقیت اخوان را بگیرند و طرفداران خودشان را به قدرت برسانند.
اوضاع سوریه بیش از آنچه تصور می شد به هم ریخت.
درگیری نفوذ میان ترکیه و کشورهای عربی بر سر سلطه بر اهل تسنن از یک طرف، درگیری نفوذ میان ایران و ترکیه و کشورهای عربی بر سر نفوذ در منطقه از طرفی دیگر و درگیری نفوذ میان آمریکا و روسیه و غرب و شرق از سوی دیگر همه در سوریه نقش بسته بودند.
اسد تقریبا دو سال با مخالفان درگیر بود و مخالفان که از حمایت بسیار گسترده برخوردار بودند هر روز مناطقی از سوریه را تصرف می کردند و ایران هم تلاش می کرد به جای اینکه یک طرف در ماجرا باشد میان حکومت بشار الاسد و مخالفان میانجی گری کند اما با توجه به اینکه مخالفان از جاهای مختلف خط می گرفتند این میانجی گری ها بی فایده بود و در نهایت مخالفان به 400 متری قصر ریاست جمهوری رسیدند و ایران مجبور شد برای نجات بشار الاسد ورود کند چون مخالفان رسما اعلام کرده بودند که هدف اصلی شان ایران و حزب الله است.
علیرغم اینکه ایران و روسیه به بشار الاسد کمک کردند تا قدرت را در کشور پس بگیرد اما اسد حاضر نشد از این فرصت برای انجام اصلاحات استفاده کند و دوباره به فکر آن افتاده بود که این دفعه از کانال برخی کشورهای عربی با غرب بسازد و باز هم در همان تله قبلی افتاد، یعنی در حالی که داشت با غربی ها کانال می زد اینها داشتند بر علیه او توطئه می چیدند که وی را سرنگون کنند و سوریه را به مرکز بحران منطقه تبدیل کنند.
به این ترتیب می توان تصور کرد که متحدین اصلی اسد تشخیص دادند که این راه به جایی نمی رسد و برای نجات سوریه باید وارد مرحله جدیدی شوند به گونه ای که با تفاهمات بین المللی بتوان شرایطی برای انتقال مسالمت آمیز قدرت در سوریه را فراهم کنند و سوریه به مرکزی برای تهدید منطقه تبدیل نشود.
حال امید است که این انتقال قدرت با آرامش انجام شود و سوریه تبدیل به جایی برای تهدید امنیت منطقه نشود وگرنه نباید تصور کرد که یک گروه در سوریه تمام قدرت را در دست دارد و می تواند بر بقیه حکومت کند و ممکن است سوریه به یکباره تبدیل به چیزی شود شبیه لیبی و یا یمن که گروه های متخاصم به صورت بی پایان با هم درگیر هستند.

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

علت درد پاشنه پا چیست؟ / رایج ترین علل، انواع و بهترین روش درمان