کنکاش در مهمترین حوادث تروریستی سالهای اولیه انقلاب
فرارو- بعد از انقلاب اسلامی ایران، گروههای مخالف و جامانده از صحنه سیاست برای به دست آوردن قدرت و آسیب به جمهوری اسلامی شروع به ترور شخصیتهای سیاسی کردند. به گزارش فرارو، در روزهای که حکومت جمهوری اسلامی ایران هنوز در حال...
فرارو- بعد از انقلاب اسلامی ایران، گروههای مخالف و جامانده از صحنه سیاست برای به دست آوردن قدرت و آسیب به جمهوری اسلامی شروع به ترور شخصیتهای سیاسی کردند.
به گزارش فرارو، در روزهای که حکومت جمهوری اسلامی ایران هنوز در حال قدمهای اول بود، گروههایی مانند فرقان و منافقین با ترور شخصیتهای بزرگ مسیر را برای آن سخت و دشوار کردند.ترورهای برنامه ریزی شده شخصیتها از روزهای اول انقلاب آغاز شد و زمانی که هنوز جمهوری اسلامی در حال چکش کاری سیستم خود بود، این اقدامات سخت میرفت تا پایههای تازه تاسیس این نظام را دچار بحران سازد. از همین رو در ادامه به بررسی مهمترین ترورهای صورت گرفته در ایران از ابتدای انقلاب تا سال ۶۱ میپردازیم، زیرا بعد از آن بود که حکومت به صورت قاطعانه با گروهکهای تروریستی مقابله کرد.
ترور مرتضی مطهری؛ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸
در آخرین روزهای نخست وزیری مهدی بازرگان در سال ۱۳۵۸، تشکیل یک گروه شبه نظامی به نام فرقان لرزه به جان ایران و ایرانیان انداخت. رهبری این گروه به عهده طلبهای جوان به نام اکبر گودرزی بود که با حضور روحانیون در سیاست کشورش مخالف بود. او با تاسیس گروهش توانست در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ دستبهکار دلخراش و خطرناکی بزند. در این حادثه اکبر گودرزی و همقطارانش توانستند مرتضی مطهری، یار دیرین امام خمینی را به ضرب گلوله ترور کنند. یک روز پس از این حادثه منتشرشدن نام فرقان تبدیل به یک اسم ترسناک برای مردم شود.
مطهری زمانی که ۱۲ سال بیشتر نداشت، در دوران مخالفت رضاشاه با علما به حوزه علمیه مشهد رفت و شروع به آموختن دروس حوزوی کرد و چند سال بعد برای تکمیل آموختههایش به قم رفت. گفته میشود در این دوران او با فدائیان اسلام و رهبرشان نواب صفوی رابطهای نزدیک داشته است.
او در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر قرآن خود را در تهران برگزار کرد و در همان دوران سخنرانیهای اعتراضیاش را علیه حکومت پهلوی شروع کرد. او در جریان اعتراضات ۱۵ خرداد ۱۳۴۳ یکی از ملازمان آیتالله خمینی بود. بعد از آن بود که مطهری سخنرانیهای خود را در حسینیه ارشاد به همراه دکتر شریعتی برگزار میکرد.بعد از تشکیل گروه فرقان، اعضای این گروه شروع به تفسیرهای متفاوت از آیات قرآن کردند و در جلسات دینی اقدام به عضو گیری مینمودند. آنها در اولین اقدام با انتشار اطلاعیهای، انقلاب ایران را یک کودتای اروپایی میدانستند و رهبری امام خمینی نیز به دستور آمریکا بوده است.
مرتضی مطهری نیز در اقدامی متقابل اعلامیه آنها را نادرست خواند و تفسیرهای آنها از دین را باطل اعلام نمود. در همین زمان جرقههای اولیه ترور مطهری زده شده. اعضای این گروه برای تلافی اعلامیههای صادر شده اقدام به ترورش میکنند. سرانجام بعد از جلسهاش با یدالله سحابی هنگام خروج از منزل در ساعت ۱۰ شب به دست گروه فرقان ترور و در ۱۲ اردیبهشت مرگ او از رادیو و تلویزیون سراسری اعلام میشود.
ترور سپهبد ولیالله قرنی؛ ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸
روز دوشنبه، سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ سرلشگر قرنی رییس ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در حیاط منزلش توسط گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. انگار گروه فرقان کمر همت به ترور افراد طراز اول جمهوری اسلامی ایران بسته بود. بر اساس شواهد موجود تروریستهای فرقان به رهبری حمید نیکنام، چند روز قبل از حادثه، اتاقی را در هتل جم، درست مقابل خانه سپهبد قرنی اجاره کردند و رفت و آمد او را زیر نظر داشتند. تروریستها در فرصت مناسب زمانی که قرنی در حیاط مشغول صحبت با کارگران نقاش بود، ترور ش کردند.
حمید نیکنام، عامل ترور سپهبد قرنی، نحوهی ترور اولین قربانی گروه فرقان را اینگونه توضیح میدهد: «در ابتدا اطلاعات دقیقی نداشتم که چه اتفاقی افتاده، اما گمان میکنم رضا [یوسفی]و محسن [سیاهپوش]برای شناسایی رفته بودند. سعید واحد و علی اسدی نیز در روزهای بعد به محل مراجعه کردند. در روز آخر، من به محل آمدم و دیدم که قرنی در حیاط است. سپس محسن سیاهپوش از هتل خارج شد؛ من و رضا [یوسفی]هم بیرون آمدیم و قرار بود رضا مراقب آن شخص [محافظ سپهبد قرنی]باشد و من به سمت قرنی بروم که در خانهاش باز بود. وقتی به قرنی حمله کردم، متوجه شدم آن شخص در حال بستن در است. من به سمت پایین شلیک کردم و او به زمین افتاد. سپس از محل خارج شدم و جواد [بهرام تیموری آذر]با موتور منتظر بود تا با هم برویم.» فرقان در اعلامیه صادر شده، دلایل ترور را اینگونه اعلام مینماید: «سرسپردگی به امپریالیسم آمریکا و تلاش برای کودتا علیه دین اسلام، همکاری با رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان و بازسازی ارتش»
دلایل انتخاب سپهبد قرنی به عنوان نخستین هدف ترور توسط گروه فرقان، اگرچه بسیاری آن را به مسئله قدرت مرتبط میدانند، اما به نظر میرسد که کینه و نفرت گروههای چپ از سپهبد قرنی ریشهای تاریخی دارد. محمدولی قرنی در زمان تصدی رکن دوم ارتش، شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شناسایی و نابود کرده بود و این موضوعی نبود که گروههای چپ بتوانند به سادگی از آن بگذرند.
ترور محمد مفتح؛ ۲۷ آذر ۱۳۵۸
محمد مفتح صبح روز سه شنبه ۲۷ اذر ۱۳۵۸ در حیاط دانشکده الهیات دانشگاه تهران توسط کمال یاسینی از اعضای فرقان زخمی و به شهادت رسید.دکتر مفتح سومین هدف این گروه بود که در نهایت به آن نیز رسیدند. اکبر گودرزی و گروهش حالا دیگر راه کشتن و فرار را یاد گرفته بود و عطش سیری ناپذیرشان نیز به آنها اجازه هر کاری را میداد. کمال یاسینی درباره نحوه شهادت شعید مفتح در اعترافاتش میگوید: «ما یک روز تعطیل را برای ترور انتخاب کردیم؛ چون جمعیت کمتری آن روز در خیابانها حضور داشتند و تیراندازی برایمان راحتتر بود.»
یاسینی در جایی دیگر از اعترافاتش میگوید: «ما مدت زیادی آیت الله مفتح را زیر نظر داشتیم و میدانستیم محل کارش در دانشگاه اولین جایی است که میرود و بالطبع اگر هم فرار کند به سمت آنجا میرود، به همین دلیل تمام مسیر عبور او را تحت کنترل خود درآورده بودیم. دکتر مفتح بعد از پیاده شدن از ماشینش به سمت محل کارش در حرکت بود که متوجه ما میشود و در لحظه اول پس از شلیک اول شروع به فرار میکند و نیروهای ما نیاز پیاده به دنبالش میروند و درگیریهای بین ما و محافظان دکتر نیز صورت میگیرد؛ اما در نهایت دکتر و محافظانش شهید میشوند.»
در کتاب "ترکیب التقاط و ترور (بررسی عملکرد و اسناد گروه فرقان) " که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، ماشاءالله رحیمی، یکی از اعضای هیئت امنای مسجد قبا، که امامت آن در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به شهید مفتح سپرده شده بود، اشاره میکند که حتی مراسم تشییع شهید مفتح نیز با حواشی همراه بوده است و اجازه دفن به راحتی داده نشد.
انفجار دفتر نخست وزیری؛ ۸ شهریور ۱۳۶۰
محمدرجایی دومین رییس جمهور ایران، ۲۸ روز بیشتر در این سمت نماند در حالی که قبلاً وزیر آموزش و پرورش و نماینده مجلس بود. در دورانی که جمهوری اسلامی به شکل یک حکومت منسجم در میآمد، منافقین شروع به مبارزه مسلحانه علیه آن کردند. مجاهدین خلق که بعدها منافقین نام گرفتند، یکی از گروههای چپگرایی بودند که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشتند. بعد از تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، آنها نیز درصدد احیای سازمان مجاهدین برآمدند و به دنبال کسب قدرت در صحنه سیاسی کشور بودند. آنها معتقد بودند اگر حضورشان نبود، حکومت شاهنشاهی نابود نمیشد. بعد از عزل بنی صدر، حضور مجاهدین در سیاست جمهوری اسلامی نیز تمام شد و آنها حالا دیگر به مخالفان اصلی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شدند.
محمد علی رجایی که خود یکی از منتقدان بنی صدر بود، دوماه بعد از عزلش در رقابت با سایر رقیبانش بیشترین رای را به دست آورد و به مقام ریاست جمهوری رسید. محبوبیت رجایی بیش از هر چیز به سبک زندگی اش برمی گشت و این تصویر و سبک به حدی تاثیر گذار بود که بعدها توسط افرادی مثل احمدی نژاد نیز استفاده شد. رجایی سه روز بعد از تنفیذش، آیت الله محمد جواد باهنر را به عنوان نخست وزیر انتخاب کرد و با خالی شدن میدان از رقبا، دولتی ساخت که با آرمانهای انقلاب اسلامی همخوانی کامل داشت. دکتر رجایی و اعضای دولتش یکی از گزینههای ترور سازمان مجاهدین خلق بودند.
برنامه ترور در ۸ شهریور ۱۳۶۰ اجرا و بر اساس آنچه که بعدها در نشریات مجاهدین خلق چاپ شد، این ترور قرار بود در ۱ مرداد انجام شود، اما به دلیل خروج مسعود رجوی از ایران به تاخیر افتاده بود. در آن حادثه مسعود کشمیری، دبیر شورای امنیت ملی بود و در اخبار او را سومین شهید دولت نامیدند، اما ده روز بعد دادستان کل کشور اعلام کرد او عامل انفجار دفتر نخست وزیری بوده است.
مسعود کشمیری با جاسازی بمب در کیف دستی اش که همیشه به همراه داشت به طور عادی وارد دفتر نخست وزیری شد. او آگاه بود که هیچکس به کیفش نخواهد پرداخت، به همین دلیل بمب را در آن پنهان کرده بود. از آنجا که او منشی جلسه آن روز بود، در کنار دکتر رجایی نشسته و کیفش را به گونهای قرار داده بود که در زمان انفجار، بیشترین آسیب به دکتر وارد شود. کشمیری در وسط جلسه به بهانهای از دفتر خارج و در همان روز از کشور خارج میشود.
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران؛ ۷ تیر ۱۳۶۰
در شبانگاه ۷ تیر ۱۳۶۰ آیت الله بهشتی و ۷۰ نفر از مقامات برجسته سیاسی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.روزنامه کیهان در گزارشی که روز بعد منتشر کرد، نوشت: «در حدود ساعت ۲۱ دیشب، دو بمب قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که به دلیل شدت انفجار، بخشهایی از ساختمان فروریخت و منجر به شهادت دهها نفر از مقامات دولتی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چند وزیر گردید.» این روزنامه سپس به نقل از خبرنگار خود که نیم ساعت پس از انفجار به محل حادثه رسیده بود، ماجرای انفجار را اینگونه روایت کرد: «بیش از نیم ساعت از انفجار گذشته بود که با سرعت خود را به محل حادثه رساندم. صدها نفر از مردم تهران در خیابانهای اطراف دفتر مرکزی حزب جمع شده بودند و آمبولانسها به طور مداوم در حال رفتوآمد بودند. وقتی به نزدیکی محل انفجار رسیدم، امدادگران نخستین افرادی را که زیر آوار مانده بودند، به آمبولانسها منتقل کرده بودند. سقف بتونی دفتر مرکزی حزب به دلیل انفجار فروریخته بود و دهها نفر در زیر آوار مدفون شده بودند.»
روزنامه اطلاعات نیز نوشت: «صحنه واقعاً ترسناک بود. عملیات نجات تا صبح ادامه یافت و سپس مراسم تشییع جنازه آغاز شد و مجلس به حالت تعطیل درآمد. مجاهدین امیدوار بودند که پس از این اقدامات، موقعیت خود را بهبود بخشند، اما نتیجه کاملاً برعکس بود. مردم، به ویژه جوانان حامی منافقین، متوجه شدند که این اعمال ناپسند از سوی آنها انجام شده و به همین دلیل از حمایت خود دست کشیدند.»
مقامات آمریکایی بهشتی را دست راست آیت الله خمینی میدانستند و شاید بتوان همین موضوع را دلیل منافقین برای ترور دانست. تسلط و قدرت سیاسی آیت الله بهشتی به حدی بود که آمریکاییها در حادثه گروگانگیری سفارت او را بهترین گزینه برای مذاکره میدانستند. هاشمی رفسنجانی درباره ترور شهید بهشتی که در کتاب عبور از بحرانها آورده شده است گفته است: «خبر رسید که در دفتر حزب جمهوری اسلامی بمبی منفجر شده و تعدادی شهید شدهاند. این خبر ما را به شدت وحشتزده کرد. در تماسهای بعدی متوجه شدیم که بمب در همان سالن سخنرانی آقای بهشتی منفجر شده است. در آن زمان نزدیک به یکصد نفر از شخصیتهای مهم کشور در آنجا حضور داشتند و ساختمان به شدت آسیب دیده و همه زیر آوار ماندهاند. نیروها مشغول بیرون آوردن شهدا و مجروحان بودند. با تماسها، اخبار به سرعت در تمام شهرها پخش شد. تا ساعت دو بامداد بیدار ماندم و به طور مداوم در حال دریافت اخبار بودم. خبرها بسیار دلخراش بود و حاکی از شهادت دهها نفر بود و در نهایت خبر شهادت آقای دکتر بهشتی برایم بسیار سخت و دردناک بود.»
محمدرضا کلاهی فردی بود که به عنوان کارگر تاسیسات در مقر حزب جمهوری مشغول به کار شده بود متهم و عامل انفجار دفتر حزب بوده است. او برای عادی سازی همه چیز، نیم ساعت مانده به حادثه به بهانه خرید بستنی از دفتر حزب خارج شده بود و فرار را بر قرار در کشور ترجیح داده بود. میزان آسیبهای وارد شده از این ترور بر بدنه جمهوری اسلامی به حدی بود که کشور به حالت فوق العاده در آمد.