بابانوئل / داستان واقعی یک مرد مهربان !
در این مطلب با ما همراه باشید تا داستان واقعی بابانوئل مردی که بسیار مهربان بود را برای شما تعریف کنیم . این مطلب توسط مجله هنری دلگرم ساخته شده است . از انتشار آن بدون ذکر منبع جدا خودداری کنید.
چگونه نیکلاس مقدس تبدیل به بابانوئل شد؟
در قرن سوم میلادی، در زمان امپراطوری روم باستان، زمانی که راهبی به نام سنت نیکولاس در دهکدهای کوچک در فلات آناتولی یا همان (ترکیه امروزی) زندگی میکرد.
نیکلاس از کودکی یتیم شده بود و ثروت فراوانی از خانوادهاش به ارث برده بود. اما برخلاف بسیاری از همعصرانش، او از این ثروت برای خود استفاده نمیکرد.
نیکلاس، که عمیقاً به کمک به دیگران باور داشت، روزها و شبها را به یاری فقرا، یتیمان و نیازمندان میگذراند. او بهخصوص در مورد کودکان حساس بود. وقتی میدید که کودکی شب را با شکم گرسنه به صبح میرساند یا به دلیل سرمای زمستان بدون لباس کافی در خانه میماند، قلبش از درد به تپش میافتاد.
در یکی از شبهای زمستانی، نیکلاس متوجه شد که خانوادهای در دهکده همسایه نمیتوانند جهیزیه دخترشان را فراهم کنند. در آن زمان، جهیزیه مهم بود و بدون آن، بسیاری از دختران نمیتوانستند ازدواج کنند. نیکلاس، که نمیخواست این خانواده خجالتزده شود، در سکوت، یک کیسه طلا را به خانه آنها برد و از دودکش پایین انداخت. صبح که خانواده بیدار شدند و کیسه طلا را پیدا کردند، غافلگیر و سپاسگزار شدند.
از آن پس، نیکلاس به این روش ناشناس ادامه داد. او شبانه از خانهای به خانه دیگر میرفت و هدایا یا کمکهایی را که نیازمندان لازم داشتند، در سکوت به آنها میرساند. هیچکس نمیدانست این مرد مهربان چه کسی است، تا اینکه یکی از اهالی روستا او را دید و راز نیکلاس آشکار شد.
خبر اعمال نیکلاس به سرعت در سراسر منطقه پخش شد. او به کاهن اعظم در کلیسا منصوب شد و به دلیل رفتارهای مهربانانهاش به "نیکلاس مقدس" مشهور شد.
پس از مرگش، مردم او را بهعنوان یک قدیس میشناختند و داستانهایش نسل به نسل منتقل شد.
اما چگونه نیکلاس مقدس تبدیل به بابانوئل شد؟
در ابتدا جشن کریسمس جشنی بود که در فضای باز برگزار می شد، انواع نوشیدنی ها سرو می شد و جشن تا حدودی خشن بود و خبری هم از هدیه آوردن موجودات جادویی و افسانه ای نبود. اما از اوایل قرن نوزدهم کم کم کریسمس تبدیل به جشنی خانوادگی با تأکید بر سنت نیکولاس می شد. تعدادی از نویسندگان و شاعران در کتاب های خود سنت نیکولاس را به صورت مردی که پیپ می کشد و روی پشت بام خانه ها با سورتمه سر میخورد و به کودکان هدیه می دهد تصویر کردند. البته این تصاویر در کتاب های مختلف، متفاوت بود و اواخر قرن نوزدهم بود که سَنتا یا بابانوئل به صورت یک مرد بالغ در لباس قرمز با لبه های خز سفید شناخته شد که در قطب شمال زندگی می کند و سورتمه ای سوار می شود که گوزن ها آن را می کشند.
امروز، وقتی مردم بابانوئل را بهعنوان نماد کریسمس جشن میگیرند، شاید ندانند که او زمانی مردی واقعی بود؛ مردی که ایمان داشت حتی کوچکترین اعمال محبت میتوانند دنیا را تغییر دهند.