کاریکلماتور جدید : آنقدر چاق بود که قلبِ ترازو ایستاد!
۲۳ کاریکلماتور جدید از سرکار خانم هدیه بیات شب آنقدر چشم انتظاری روز را کشید، که موهایش سفید شد! برای آمدن تو، چشمانم را با تار عنکبوت به در دوختم! نابینا بود، ولی دردِ چشمانم را خواند. رفتنت، پاییزیست که...
۲۳ کاریکلماتور جدید از سرکار خانم هدیه بیات
- شب آنقدر چشم انتظاری روز را کشید، که موهایش سفید شد!
- برای آمدن تو، چشمانم را با تار عنکبوت به در دوختم!
- نابینا بود، ولی دردِ چشمانم را خواند.
- رفتنت، پاییزیست که خیابانها را لبریز زوزه درختان کرده است!
- تارهای نفسم را، با پُود خیالِ بودنت میبافم.
- انارها با رفتنِ باغبان، تمامِ باغ را به خون کشیدند!
- زمین آلزایمر گرفت، برای پیدا کردن زندگی دور خودش میچرخد!
- سازِ قلمم، با نوشتن از درد کوک میشود!
- معمارِ زرنگ، خانهاش را در مرکزی قلبم ساخت!
- از بس لاغر بود، در آیینه خجالت میکشید!
- آنقدر چاق بود که قلبِ ترازو ایستاد!
- عاشق سایهای هستم که زیر پایه معشوقهاش طلوع کند!
- قلم هنگام نوشتن از صلح گل میکارد!
- قلم صلح جو، بر کاغذ سرود آزادی را فریاد میزند!
- اسم شیرین، کامِ فرهاد را بیقند شیرین کرد!
- با مداد پاککن نمیشود؛ ذهنیتهای خطخطیشده را پاک کرد.
- دخترانِ افغان در جستجوی تحصیل با بالهای شکسته پرواز میکنند.
- ساعت همیشه عقربه دارد، اما هیچوقت نمیگزد!
- بدون برق نگاهت، تاریکی چراغ زندگیام را خواهد بلعید!
- در قفس تنهایی، بی بالترین پرنده زمین هستم!
- بیتو عمرم جلو رفت، اما دلم در کودکی جا ماند!
- برای آزادی آرزوهایم، پرنده خیالم را ضمانت گذاشتم!
- دل انارها از شوق رسیدن یلدا ترک میخورد!
ادامه مطلب
امیدواریم از کاریکلماتور های جدید بالا خوشتون اومده باشه، پس اشتراک گذاری با دوستانتان فراموش نشه.
در ضمن با انتقادات و پیشنهادات خودتون در زیر همین مطلب ما را بهره مند کنید.
اگر خواستین بقیه ی کاریکلماتورهایی که در شیرین طنز منتشر شده را بخونید و با بقیه ی نویسندگان آشنا بشین به این لینک سر بزنید.
راستی با مراجعه به منوی بالا سمت راست می تونید با بخش های مختلف سایت شیرین طنز آشنا بشید.
قبلاً مطلبی با عنوان «یک گفتوگوی کاریکلماتوری با زندهیاد پرویز شاپور» در شیرین طنز منتشر شده است که خواندان آن خالی از لطف نیست.