به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه، به بهانه انتشار کتاب "چوپان راستگو و دروغگو" از سوی نشر آون، عضو مرکز شماره ۳ اسلامآباد غرب از خودش و کانون نوشت.
علی محمدی هستم، متولد سال ۱۳۹۲، در شهر اسلام آبادغرب به دنیا آمدم. در پنجسالگی در روستای بوربور شیان پیشدبستان رفتم و از همان زمان بود که به شنیدن قصه و داستان علاقهمند شدم و همین که سال اول ابتدایی به مدرسه رفتم و خواندن و نوشتن یاد گرفتهام در مسابقات خلاصهنویسی همان سال شرکت کردم و برنده شدم و لوح تقدیر گرفتم.من برای آن مسابقه خلاصه داستان «حسنی در شهر گلهای آفتابگردان» را نوشتم.
در سال دوم ابتدایی با تشویق آموزگار خوبم آقای قاسمی و معلم پرورشی خانم سمیه صفری شروع به داستاننویسی کردم و خانم صفری یک روز گفت با کانون پرورش فکری کودکان تماس میگیرم چون استعداد داری به کانون مراجعه کن و همین باعث شد که با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکز شماره ۳ آشنا شوم و در کارگاههای داستاننویسی آن زیر نظر آقای میثم رجبی شرکت نمایم و از کتابهای آن استفاده کنم.
در کانون جدا از کارگاه داستاننویسی، نقاشی، قصهگویی، سفالگری، بازی و برنامههای دیگر توسط آقای مسعود میاور مربی مسئول مرکز شماره ۳ اسلامآباد غرب آموزش داده میشود و باعث رشد فکری ما بچهها شده است.
کتاب چوپان راستگو و دروغگو یکی از داستانهایی است که نوشتم و در هشت صفحه چاپ شده و خانم مریم رجبی نقاشیهای آن را کشیده است.
کانون باعث شکوفا شدن استعدادهای ما و پرورش آنها میشود و تا زمان به بار نشستن هر یک از زمینههایی که در آن فعالیت داریم ما را همراهی میکند و من خوشحالم که با کانون آشنا شدم و با عضویت در اینجا توانستهام به مواردی که علاقه دارم دست پیدا کنم.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه، به بهانه انتشار کتاب "چوپان راستگو و دروغگو" از سوی نشر آون، عضو مرکز شماره ۳ اسلامآباد غرب از خودش و کانون نوشت.
علی محمدی هستم، متولد سال ۱۳۹۲، در شهر اسلام آبادغرب به دنیا آمدم. در پنجسالگی در روستای بوربور شیان پیشدبستان رفتم و از همان زمان بود که به شنیدن قصه و داستان علاقهمند شدم و همین که سال اول ابتدایی به مدرسه رفتم و خواندن و نوشتن یاد گرفتهام در مسابقات خلاصهنویسی همان سال شرکت کردم و برنده شدم و لوح تقدیر گرفتم.من برای آن مسابقه خلاصه داستان «حسنی در شهر گلهای آفتابگردان» را نوشتم.
در سال دوم ابتدایی با تشویق آموزگار خوبم آقای قاسمی و معلم پرورشی خانم سمیه صفری شروع به داستاننویسی کردم و خانم صفری یک روز گفت با کانون پرورش فکری کودکان تماس میگیرم چون استعداد داری به کانون مراجعه کن و همین باعث شد که با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکز شماره ۳ آشنا شوم و در کارگاههای داستاننویسی آن زیر نظر آقای میثم رجبی شرکت نمایم و از کتابهای آن استفاده کنم.
در کانون جدا از کارگاه داستاننویسی، نقاشی، قصهگویی، سفالگری، بازی و برنامههای دیگر توسط آقای مسعود میاور مربی مسئول مرکز شماره ۳ اسلامآباد غرب آموزش داده میشود و باعث رشد فکری ما بچهها شده است.
کتاب چوپان راستگو و دروغگو یکی از داستانهایی است که نوشتم و در هشت صفحه چاپ شده و خانم مریم رجبی نقاشیهای آن را کشیده است.
کانون باعث شکوفا شدن استعدادهای ما و پرورش آنها میشود و تا زمان به بار نشستن هر یک از زمینههایی که در آن فعالیت داریم ما را همراهی میکند و من خوشحالم که با کانون آشنا شدم و با عضویت در اینجا توانستهام به مواردی که علاقه دارم دست پیدا کنم.