دروغ های بزرگ تاریخ: 10 دروغی که به نام تاریخ باور کردیم
تاریخ یکی از جذابترین و در عین حال پیچیدهترین مباحث موجود است. برای بسیاری از ما تاریخ چراغ راه آینده است، اما آیا واقعا چنین است و تاریخ چراغی روشن است؟ راهنمای مطالعه...
تاریخ یکی از جذابترین و در عین حال پیچیدهترین مباحث موجود است. برای بسیاری از ما تاریخ چراغ راه آینده است، اما آیا واقعا چنین است و تاریخ چراغی روشن است؟
همه ما دوست داریم پاسخ این پرسش مثبت باشد، اما چنین نیست. تاریخ گاه گمراهکنندهترین آموزگاران و سر منشا جهل و تاریکی است. در تاریخ دروغهای بسیاری است که در لباس حقیقت ما را فریب میدهند.
این دروغها نهتنها در کتب درسی تدریس میشوند، بلکه گاهی در سینما، رسانهها و حتی در مکالمات روزمره نیز بهعنوان حقیقتی مسلم و داستانی غرور آفرین یا آموزنده پذیرفته میشوند.
در این مقاله از چطور قصد داریم به ۱۰ دروغ تاریخی مشهوری بپردازیم که هنوز هم بسیاری از مردم دنیا به آنها باور دارند و آنها را حقیقتیهای قطعی میپندارند.
۱. کریستوفر کلمب آمریکا را کشف کرد
یکی از معروفترین دروغهای تاریخ، نسبت دادن کشف آمریکا به کریستوفر کلمب است. کلمب با سفرهای خود به دنیای جدید، به قارهای رسید که از هزاران سال پیش مردمان بومی آمریکایی ساکن آن بودند. اما نکته جالب اینجاست که کلمب حتی نخستین اروپایی نبود که به قاره آمریکا پا گذاشت. این مقام به لایف اریکسون، کاوشگر وایکینگ، تعلق دارد که بیش از ۵۰۰ سال قبل از کلمب در شمال آمریکا مستعمرهای تأسیس کرده بود. بهطور کلی، اگر بخواهیم واقعیت را بگوییم، کلمب نه اولین کاشف این قاره بود و نه بهتنهایی نقش عمدهای در کشف آن داشت، اما از بقیه خوششانستر بود.
۲. توماس ادیسون لامپ الکتریکی و برق را اختراع کرد
نام توماس ادیسون با اختراع لامپ الکتریکی گره خورده است، اما حقیقت این است که ادیسون نه برق را اختراع کرد و نه مخترع اولین لامپ الکتریکی بود. در حقیقت، او تنها یکی از چندین چند مخترعی بود که بر روی این اختراعات کار میکردند. نیکولا تسلا، یکی از همدورهایهای او، اختراعات اسی و مهمی در زمینه جریان متناوب (AC) و موتورهای الکتریکی انجام داد که تأثیر زیادی بر صنعت برق گذاشت. از سوی دیگر، لامپ رشتهای که بهعنوان اختراع ادیسون شناخته میشود، پیش از او توسط جوزف سوآن در انگلستان طراحی شده بود. این باور که ادیسون برق را اختراع کرد، تنها سادهسازی یک ماجرای تاریخی پیچیده است.
۳. محاکمات «جادوگری سالِم» درباره جادو و جادگری بود
محاکمات جادوگری سِیْلِم یکی از تاریکترین و ترسناکترین فصلهای تاریخ آمریکا بهشمار میرود. با این حال، تصویری که از این محاکمات بهعنوان «اعدام زنان بیگناه به جرم جادوگری» در ذهن مردم وجود دارد، تا حدود زیادی تحریف شده است. حقیقت این است که این محاکمات نتیجه ترکیب پیچیدهای از ترسهای مذهبی، تنشهای سیاسی و انتقامهای شخصی بود.
بسیاری از از زنان مشهور به جادوگر اعدام شدند، نه سوزانده. نکته مهم این است محاکمات بیشتر از آنکه درباره باور به جادوگری باشند، از نفرتها و هراسهای اجتماعی و فرهنگی ناشی از ناآگاهی و بحرانهای زمانه بودند.
۴. آبراهام لینکلن بردهها را آزاد کرد
آبراهام لینکلن، رئیسجمهور آمریکا در دوران جنگ داخلی، مشهور به آزادکننده بردهها است. با این همه واقعیت این است که اعلامیه آزادی بردگان (Emancipation Proclamation) که در سال ۱۸۶۳ به امضا رسید، در واقع هیچ بردهای را آزاد نکرد. این اعلامیه تنها برای ایالاتی که در حال شورش علیه اتحادیه بودند، معتبر بود و تا تصویب اصلاحیه ۱۳ در سال ۱۸۶۵، بردهداری در ایالات متحده بهطور رسمی لغو نشد. در نتیجه در حالی که لینکلن نقشی کلیدی در پایان دادن به بردهداری ایفا کرد، باید بدانیم که نباید تمام مسئولیت این تغییر را به دوش او انداخت.
۵. دیوار بزرگ چین از فضا قابل دیدن است
یکی از افسانههای بزرگ تاریخ به شرق دور و دیوار چین باز میگردد. بسیاری میگویند دیوار چین از فضا قابل دیدن است، اما این موضوع حقیقت ندارد. اگرچه دیوار بزرگ چین یک دستاورد عظیم مهندسی بشری است، اما از فضا قابل دیدن نیست. شما تنها در شرایط خاص و با تجهیزات پیشرفته میتوانید دیوار چین را از فضا ببینید.
این باور غلط و دروغ بزرگ در واقع بیشتر محصول تبلیغات رسانهای است و هیچگونه شواهد علمی مبنی بر صحت آن وجود ندارد.
۶. ماری آنتوانت گفته بود «بگذارید کیک بخورند»
عبارت معروف «بگذارید کیک بخورند» که به ماری آنتوانت نسبت داده شده است، یکی از دروغهای بزرگ تاریخ است. او اغلب بهعنوان یک ملکه ابله و بیخبر از وضعیت مردم به تصویر کشیده میشود، اما هیچ شواهد تاریخی معتبری مبنی بر اینکه او چنین عبارتی گفته باشد وجود ندارد.
این عبارت در اصل از سوی یکی از شاهزادگان فرانسوی که قبل از سلطنت ماری آنتوانت زندگی میکرد، گفته شده است. در واقع، این جمله بیشتر یک دروغ بزرگ است.
۷. ناپلئون کوتوله بود
افسانههایی که ناپلئون را بهعنوان یک مرد بسیار کوتاه قامت یا کوتوله معرفی میکند، یکی از بزرگترین دروغهای تاریخ است. ناپلئون قدی به اندازه ۱۶۵ سانت داشت که کمتر از متوسط قد مردم زمان خود نبود. او هرچند قد بلند نبود، اما کوتاه قامت هم به حساب نمیآمد. این باور اشتباه عمدتاً ناشی از تفاوتهای در سیستمهای اندازهگیری قد در فرانسه و بریتانیا است. از سوی دیگر، پروپاگانداهای بریتانیایی که ناپلئون را بهعنوان یک فرد کوچک و ضعیف به تصویر میکشیدند، به گسترش این تصویر غلط کمک کردند.
۸. اولین جشن شکرگزاری یک گردهمایی صلحآمیز بین مهاجران و بومیان آمریکا بود
تصویری که از اولین جشن شکرگزاری در آمریکا به ذهن میرسد، معمولاً یک جشن صلحآمیز بین مهاجران و بومیان آمریکاست. اما حقیقت این است که این جشن هیچگاه چنین صفا و آرامشی نداشت. مهاجران یک فصل برداشت موفق جشن گرفتند، در حالی که بومیان آمریکا از دست دادن سرزمینهای خود و آسیبهای ناشی از استعمار را تجربه میکردند. بنابراین، اولین جشن شکرگزاری، هرچند که ضیافتی با حضور هر دو گروه بود، اما یک رویداد کاملاً هماهنگ و صلحآمیز نبوده است.
۹. جنگ داخلی آمریکا بر سر حقوق ایالات بود
بسیاری از مردم تصور میکنند که جنگ داخلی آمریکا بر سر حقوق ایالات بود، اما واقعیت این است که اصلیترین عامل این جنگ، بردهداری بود. ایالات جنوبی برای حفظ نظام بردهداری خود از اتحادیه جدا شدند و جنگ بهمنظور حفظ اتحادیه و در نهایت پایان دادن به بردهداری شروع شد.
۱۰. مهاتما گاندی یک شخصیت مقدس بود
مهاتما گاندی همواره بهعنوان یک رهبر بزرگ و مبارز بدون خشونت شناخته شده است، اما واقعیت این است که او شخصیتی بسیار پیچیدهتر از آنچه که بسیاری میپندارند، داشت. گاندی نظرات بحثبرانگیزی درباره سیستم کاست یا همان طبقات اجتماعی هند داشت و برخی از رفتارهای او نسبت به اعضای خانوادهاش نیز زیر سوال بوده است. علاوه بر این، او در دورهای که در آفریقای جنوبی زندگی میکرد، به نژادپرستی علیه سیاهپوستان متهم شد.
تاریخ: دروغهایی در لباس حقیقت
این ۱۰ دروغ تاریخی تنها نمونهای از بسیاری از افسانهها و تصورات غلطی است که همچنان در مدارس و رسانهها تدریس میشوند. برای داشتن درک دقیقتر از تاریخ، باید به چنین افسانههایی شک کنیم و درک عمیقتری از وقایع تاریخی داشته باشیم. این کار نه تنها ما را با واقعیتهای تاریخی بیشتر آشنا میکند، بلکه به ما این امکان را میدهد که درک بهتری از دنیای امروز و روابط انسانی پیدا کنیم.
منبع: thepremierdaily