خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: چاپ مجله کیهان بچهها از ۶ دیماه ۱۳۳۵ آغاز شد و امسال به ۶۹ سالگی قدم گذاشت. از این جهت باید توجه داشت که ادامه حیات یکمجله تخصصی برای کودکان و نوجوانان نکته مهمی در فضای مطبوعات و ادبیات کشور است.
بهمن پگاه راد نویسنده ادبیات داستانی کودک و نوجوان که خود در دهه ۱۳۴۰ به وقت نوجوانی، چند سال خواننده این مجله بوده و پس از انقلاب برای رهایی این مجله از بند مطالب ترجمه، به تالیف داستان در این مجله پرداخت، بهتازگی اکنون با انتشار «سالهایی که برای دهه شصت و هفتادیها داستان نوشتم» دوباره علاقه و دلبستگی خود را به این نشریه نشان داده است. پگاه راد میگوید سه جلد دیگر از مجموعه اشاره تا سال آینده منتشر میشوند.
۶۹ سالگی کیهانبچهها بهانه خوبی بود تا با این نویسنده کودک و نوجوان گپ و گفتی داشته باشیم.
مشروح این گپ کوتاه در ادامه میآید؛
* آقای پگاه راد کیهانبچهها اکنون قدم به ۶۹ سالگی گذاشته است.
بله. چاپ این مجله طی این سالها یک نمونه ایرانی و حتی بینالمللی است.
* چرا؟
شاید بنیانگذاران این مجله یعنی «جعفر بدیعی» که اصالتاً شیرازی بوده و عباس یمینی شریف شاعر شیرین سخن کودکان هرگز فکرش را نمیکردند زمانی کیهان بچهها حتی تا پایان عمر خودشان حیات داشته باشد، چون آن زمانها و قبل از انتشار کیهان بچهها، دهها نشریه برای کودکان به چاپ میرسید که عمر آنها حتی به یکی دو سال هم نمیرسید، اما این مجله در بعد از انقلاب با یک توان مضاعفی که از سوی نویسندگان، تصویرگران و شاعران به کار گرفته شد، کار بزرگی انجام داد. یعنی همگی دست به دست هم دادند و با پشتیبانی یک خواست عمومی و همگانی، به این مجله که در آستانه تعطیلی بود، کمک کردند و حیاتی مجدد به آن دادند تا امروز که مجله به مرز سنی ورود به ۶۹ سالگی خود رسیده و در آستانه ۷۰ سالگی قرار گرفته است، که البته همین طور که گفتیم در ایران و دنیا نمونه است؛ یعنی نظیر داشتنش در دنیا نوعی خواب و خیال است.
* پس از این نویسندگان، شاعران و تصویرگرانی که آستین بالا زدند و ناجی کیهان بچهها شدند یادی کنیم!
البته همه کمک کردند؛ از داستاننویسان گرفته تا شاعران و تصویرگران شناخته شده از نسلهای دهه ۳۰ تا زمان انقلاب که بعضی حتی در سنین ابتدایی دهه سوم عمر خود بودند. اجازه دهید من از کسی به عنوان اول یا دومی در کمک به کیهان بچهها نام نبرم، اما از افراد نخست، میتوان به محمدرضا سرشار، جعفر ابراهیمی، مصطفی رحماندوست، وحید نیکخواه آزاد، هوشنگ مرادی کرمانی، داریوش نوروزی، فیروزه گل محمدی، شهلا بارفروش، شراره وظیفه شناس، مجید راستی محمد تهرانی، علیرضا آقا بالایی، حوری بختیاری، فریبا مستفید، سلمان بابایی، بهار طاهرپور وخیلیهای دیگر از این دست و در دوران سردبیری زنده یاد امیرحسین فردی که به مدت ۳۱ سال به طول انجامید.
سپس نیروهای تازهای به کمک آمدند؛ از جمله الکس گورگیزروسی تبار ساکن ایران و بقیه دوستان همچون حسین فتاحی، شکوه قاسم نیا، احمد غلامی، حمید ریاضی، رسول فلاحپور، سوسن طاقدیس، ناصر کشاورز، محمدرضا شمس، عبدالرحمان دیه جی، طیبه صالحی، افسانه شعبان نژاد، عبدالرحمان اونق، مرتضی امین الرعایا مجیدراستی، علیرضامتولی، محمدعلی بنیاسدی، فریبا کلهر، بیوک ملکی، طاهره ایبد، حمیدرضا کاتب، فروزنده خداجو، خسرو باباخانی، نقی سلیمانی، کاظم اخوان، فریدون عموزاده خلیلی، مجید راستی، علی خدایی، احمد وکیلی، اکبر نیکان پور، مهرداد غفار زاده، حمید محمدی، محمد میرکیانی، مجید عمیق، متین پدرامی، داوود غفارزادگان، داوودامیریان، شهرام شفیعی، محمد عزیزی، محمدرضا اصلانی، رضا امیرخانی، ناصر نادری، محمد ناصری، عبدالمجید نجفی، علی خدایی، کریم نصر، احمد امین نظر، کیومرث امیر خسروی، سید سجاد سعادتی، اکبر نیکانپور، احمد وکیلی، فریبا افلاطونی، مژگان شیخی، سیاوش ذوالفقاریان، احمد خدادوست، گرجی، مجید ملا محمدی، مهرداد غفارزاده، حسین ابراهیمی، خسرو خبیری، فهیمه حسینزاده، منیژه تقیزاده، فهیمه حاج شمسایی، رفیع افتخار، اعظم کاوه، مجید راستی، نسیم نوروزی، احمد کاروی و خیلیهای دیگر که متاسفانه نامشان در ذهن من نیست.
قسمتی از این اسامی در جلد دوم سالهایی که برای دهه شصت و هفتادیها داستان نوشتم، آمده است، اما شاید یاد کردن از این همه اسم که در طول سالها و یا گاهگاه به یاری کیهان بچهها شتافتهاند، به مثابه مشت نمونه خروار باشد وگرنه به نظرم همه نویسندگان در طول حیات خود حداقل یک یا دو مطلب یا داستان، در این مجله دارند.
میشود از خیلیهای دیگر یاد کرد و تیم جدید کیهان بچهها به مدیریت محمدحسین صلواتیان و همراهان وی، در دهه گذشته چون علی دانشور، محمدعلی صلواتیان، سعید رزاقی، غلامرضا بکتاش، محمد حسین فلاح و دیگر یاران جوان.
* در پایان از دو کتاب «یک عکس دسته جمعی» و «بهار نارنجهای خانه بغلی» هم صحبت کنیم!
از الف تا ی این دو کتاب داستانهایی است که در دهههای ۶۰ و ۷۰ برای دوستداران کیهان بچهها در این مجله نوشتم. در قسمتی از این دو کتاب، به بیان خاطراتم در سالگردهای مجله پرداختهام که در مجموع قسمتی از آنها در دو جلد اول و دوم و قسمتی دیگر در جلد سوم به چاپ میرسد. داستانها نیز هر یک، حال و هوای جداگانهای دارند که خواندن آنها یاد و خاطرات دوران جوانی دهههای ۶۰ و ٧٠ را زنده میکند و شاید خواندنشان برای نسلی که امروز پدرها و مادران جامعه هستند و حتی نوجوان و جوانهایی که این دوران را ندیدهاند، خاطره انگیز باشد.
داستانها و خاطراتم از کیهان بچهها در جلد سوم به پایان میرسند و در جلدهای چهارم و پنجم به دیگر داستانهایم که در صفحه دانشآموز روزنامه «خبر جنوب» شیراز یا ضمیمههای آفتابگردان و دوچرخه روزنامه همشهری، مجله سروش نوجوان، شاهد کودکان و نوجوانان و … چاپ شده، خواهم پرداخت.