خسته شدن مردم کشورهای غربی از سیاست تحریم ها
شاید تروریسم اقتصادی ایالات متحده و کشورهای غربی که امروزه به نام تحریم های اقتصادی معروف است روی کشورهای تحریم شده تاثیر بگذارد اما اینگونه نیست که کشورهای تحریم کننده از آن در امان باشند.
ماه اکتبر گذشته جنبشی ضد تحریمها علیه روسیه در آلمان تحت عنوان جنبش "تحریمها را متوقف کنید" تشکیل شد. این جنبش در پی یک مطالعه از شهروندان آلمانی اعلام کرد شاخص خستگی این شهروندان از تحریمها ضد روسیه، چین و ایران نمره ۹ از مجموع ۱۰ نمره را ثبت کرده است.
یعنی 90 درصد مردمان کشورهای اروپایی مخالفت خود با سیاست هایی که آمریکا کشورهای اروپایی را وادار کرده از آن تبعیت کنند مخالف می باشند.
ساده بگویم، شاید بسیاری از مردم آمریکا از کم سوادی در بحث سیاست بین الملل رنج می برند و شهروندان کشورهای اروپایی سطح درکشان از مسایل بین المللی بیشتر است، ولی انتخابات اخیر ایالات متحده نشان داد که مردم آمریکا هم از تاثیر این تحریم ها بر اقتصاد آمریکا به ستوه آمده اند و خودداری آنها به رای دادن به کاندیدای دمکرات ها و یا حتی رای دادن آنها به کاندیدای مخالف دمکرات ها نشان داد که افزایش فشارهای اقتصادی روی آنها تاثیر گذاشته.
شاید بسیاری از آمریکایی ها متوجه نباشند که این فشارهای اقتصادی از کجا نشأت می گیرد اما قطعا برخی متوجه هستند که دلیل اصلی اش راه اندازی جنگ های مختلف در شرق اروپا و غرب و شرق آسیا و هزینه کرد های سرسام آورد دولت بایدن در این جنگ ها یک دلیل اصلی این ماجرا است و پولهای مالیات دهندگان آمریکایی، و البته کشورهای غربی، که باید برای رفاه حال مردم این کشورها هزینه شود خرج جنگ شده و همه اش به جیب لابی های قدرت مخصوصا اسلحه سازی رفته.
دلیل بزرگ دیگر این مشکلات اقتصادی این است که ایالات متحده با تحریم هایی که بر علیه کشورهای دیگر اعمال کرده، مثلا ایران و روسیه و ونزولا، موجب ان شده که قیمت نفت در بازارهای جهانی بالا برود و عملا انعکاس این قیمت ها روی قیمت انرژی و تولید خودش را نشان می دهد.
می توان گفت خرج کردن پول مالیات دهندگان تاثیر سریع دارد و سیاست تحریم کشورهای دیگر تاثیر متاخر دارد ولی عملا امروزه شاهد آن هستیم که مردمان این کشورها با پوست و گوشت خود نتیجه این تحریم ها را احساس می کنند.
در سرمای شدید زمستان مردمان کشورهای اروپایی مجبور هستند در سرما بلرزند چون اگر بنا باشد که برای گرمای خانه های خود انرژی بیشتر مصرف کنند چیزی حدود ده برابر آنچه قبل از جنگ در اوکراین و جنگ در خاورمیانه پرداخت می کردند باید پرداخت کنند و اکثریت مردم کشورهای اروپایی توان پرداخت این ما به التفاوت را ندارند.
بدیهی است افزایش قیمت انرژی همانگونه که روی هزینه تولید کالا در ایالات متحده تاثیر گذاشته روی هزینه تولید کالا در کشورهای اروپایی هم تاثیر گذاشته و عملا شهروندان این کشورها مجبور هستند کالایی را که قبل تر نصف قیمت امروزی خریداری می کردند دو برابر قبل خریداری کنند.
یعنی هم هزینه هایشان رفته بالا و هم اینکه مجبور هستند که سختی های زیادی را تحمل کنند.
البته که سیاستمدارانی که این سیاست های تحریمی را مصوب یا اجرا می کنند این هزینه ها و یا سختی ها را تحمل نمی کنند چون یا با رانت به وجود آمده و سوء استفاده های مالی از این رانت ها جبران می کنند یا اینکه با هزینه دولت و مالیات دهندگان زندگی می کنند.
آنچه مسلم است این می باشد که مردمان کشورهای غربی امروزه دیگر تاب تحمل فشارهای ناشی از کشورهای دیگر را ندارند و خواهان تغییر هستند.