چالش‌های تبلیغ دین در عصر حاضر؛ از اهمیت تفقه تا تاثیررسانه در فضای مجازی


چالش‌های تبلیغ دین در عصر حاضر؛ از اهمیت تفقه تا تاثیررسانه در فضای مجازی

تبلیغ دین به عنوان یکی از ارکان اساسی در انتقال آموزه‌های اسلامی، جایگاهی ممتاز در میان وظایف دینی دارد. با این وجود، چالش‌هایی همچون نبود فهم دقیق از دین، سازوکارهای ضعیف تبلیغی و تاثیرات فضای مجازی، مسیر تبلیغ دین را با موانع جدی مواجه کرده است.

عصر امروز، عصر اطلاعات، رسانه و روایت هاست و فناوری های نوین ارتباطی به صورت گسترده در دسترس و مورد استفاده عموم مردم قرار گرفته است. در این عرصه، پیام آوران و راویان برای بازنمایی واقعیات تلاش می کنند و هر روایت و پیامی بتواند بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشد میتواند توجه مردم را به سمت خود جلب کند؛ یکی از کارکردهای رسانه، آموزش، تبلیغ و ترویج پیام های دینی است و بستر رسانه می تواند کانونی برای حرکت مردم در راستای دین، بیداری اسلامی و کارکردهای عبادی، سیاسی، تبلیغی، آموزشی، تربیتی امت اسلامی باشد. در همین راستا بر آن شدیم با هدف بررسی چالش های تبلیغ دین در عصر حاضر، گفتگویی را یکی از کارشناسان عرصه تبلیغ دین داشته باشیم. پرسش ها و پاسخ های حجت الاسلام و المسلمین سید فهیم موسوی کارشناس حوزه تبلیغ دین است:

سید فهیم موسوی : در خصوص تاثیر رسانه و تبلیغات بر مسائل فرهنگی و اجتماعی، با تأکید بر اهمیت اصولی بودن در تبلیغات، به نکاتی کلیدی درباره تغییرات فرهنگی و اجتماعی و همچنین تعاملات رسانه‌ای در فضای مجازی اشاره کرد. موسوی در این مصاحبه به بررسی چالش‌ها و فرصت‌های فضای مجازی و همچنین ضرورت توجه به فقدان‌های فرهنگی برای ایجاد محتوای مؤثر پرداخته و بر لزوم حرکت رسانه‌ها در راستای اصول و ارزش‌های اصیل تأکید کرد.

مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید:

در حوزه تبلیغ، نظر شما در مورد جایگاه و اهمیت آن چیست و چگونه تبلیغ باید با تفقه و فهم دقیق دین همراه باشد؟ آیا در حال حاضر تبلیغ در ایران با مشکلاتی مواجه است؟

سید فهیم موسوی: تبلیغ یکی از اهدافی است که خداوند در قرآن برای مؤمنان ذکر کرده و به هیچ وجه یک امر فرعی نیست. قرآن کریم جایگاه خاصی برای تبلیغ قائل است. در سوره توبه آمده است:

«وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَکَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»

“و (هنگامی که رسول فرمان خروج برای جنگ دهد) نباید مؤمنان همگی بیرون روند (و رسول را تنها گذارند) پس چرا از هر طایفه‌ای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن علم دین مهیا نباشند تا قوم خود را چون به نزدشان بازگشتند بیم رسانند، باشد که (از نافرمانی خدا) حذر کنند. “

این آیه به این معناست که فهم دقیق دین و تفقه جزو بخش‌های اساسی دین است، نه تنها فقه اصطلاحی که به معنای احکام و قوانین شریعت است. تفقه یعنی فهم عمیق از کل دین، و تبلیغ باید در راستای همین فهم دقیق صورت بگیرد. وقتی افراد به قوم خود بازمی‌گردند، باید آنچه را که آموخته‌اند به درستی تبیین کنند و تبلیغ کنند. در واقع، این یکی از مسئولیت‌های انبیا بوده است.

مسأله مهم این است که در برخی مواقع، این دو بعد یعنی تفقه و تبلیغ به‌درستی کنار هم قرار نمی‌گیرند. بعضی از افراد تنها مشغول فهم دقیق دین هستند و تبلیغ را یک امر فرعی می‌دانند، در حالی که لازمه تبلیغ ، همین فهم دینی صحیح است. البته در ایران، به‌ویژه پس از انقلاب، تبلیغ از اهمیت زیادی برخوردار شده و به آن توجه ویژه‌ای شده است، هرچند که در عمل با مشکلاتی در ساز و کارهای اجرایی مواجه هستیم.

در حال حاضر، جماعت تبلیغ اهل سنت که گاهی با سفرهای پرمشقت و جدی مشغول به این کار هستند، در مقایسه با تلاش‌های تبلیغی ما بسیار جدی‌تر و مؤثرتر به نظر می‌رسد.ما در عملیاتی کردن تبلیغ از جماعت تبلیغ اهل سنت در کشورهای دیگر مانند پاکستان و هند عقب‌تر هستیم. آنها با اشتیاق و فداکاری مثال‌زدنی فعالیت می‌کنند و با وجود کمبود امکانات، تبلیغ را به‌صورت جدی انجام می‌دهند و برایشان اولویت دارد. مثلاً می‌بینید که چگونه اعضای جماعت تبلیغ اهل سنت از قطارها آویزان می‌شوند یا در مکان‌های مختلف به تبلیغ می‌پردازند،در حالی که تبلیغات ما غالباً محدود به منابر شده و در آنجا هم در برخی مواقع بسیاری از مؤلفه‌های تأثیرگذاری از جمله علم و بیان درست، نادیده گرفته می‌شود.اگر چه منبر بهترین و اصیل ترین وسیله برای تبلیغ هست لکن از حیث کمی باید درکنارش به ابزار جدید هم به اندازه خودش اهمیت داده بشود.

اما خطر بزرگ‌تر زمانی است که فردی که در عرصه تبلیغ فعال است، پشتوانه علمی و تفقه و برداشت درست از دین نداشته باشد. این نوع تبلیغ می‌تواند به «اسلام کاریکاتوری» منجر شود. اگر تبلیغ بدون آگاهی دقیق از دین باشد، بسیار خطرناک‌تر از زمانی است که تبلیغ به‌طور کلی کنار گذاشته شود و یا به صورت درست انجام نشود . یک مبلغ،حداقل باید نسبت به گزاره‌های دینی و اصول اولیه آن‌ها آگاهی کامل داشته باشد. من در یکی از بیانات رهبر معظم انقلاب که سال ۸۹ در یک روزنامه میخواندم که “طلبه باید حداقل ۲۰ سال اصالت درس داشته باشد” یعنی اگر طلبه تبلیغ میکند باید آن تبلیغ در ضمن درس و تحصیل باشد و تبلیغ و کارهای دیگر زیر مجموعه این درس باشد.اما الان متاسفانه کسانی هستند که مبلغند و وقت درس خواندن برای خود قائل نمی شود،اتصال به منبع جزو شروط حیات علمی و تبلیغی یک مبلغ هست.

پس در نتیجه درس و تبلیغ دو بال هستند که در کنار هم باید عمل کنند. گاهی تبلیغ بدون درک صحیح و بدون دقت در اصول علمی، می‌تواند آسیب‌ دین التقاطی را رقم بزند.مانند آنچه در گروه‌هایی همچون داعش یا وهابی_سلفی دیده می‌شود. این‌گونه مشکلات بیشتر ناشی از برداشت نادرست از مبانی علمی مهم مثلا صفات خبری خداوند است.

گزاره‌های دینی صرفا یک عبارتی با معنای تحت اللفظی عربی نیست بلکه ریشه در اصول و مبانی دینی و ماخوذ از مبانی متقن است. شخص باید حداقل نسبت به مبانی دینی آگاهی کافی داشته باشد تا بتواند درک صحیحی از آموزه‌های دینی داشته باشد. به عنوان مثال، جمله امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در خطبه اول نهج البلاغه این است که ‘کَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفَاتِ عَنْهُ’ یعنی بالاترین درجه اخلاص نسبت به خداوند متعال این است که برای خدا هیچ‌گونه صفتی در نظر نگیریم. این موضوع اولین شبهه در توحید است: آیا خدا صفت دارد یا ندارد؟ اگر خدا صفت ندارد، صفات ثبوتیه چیست؟ صفات کمال و صفات جمال چگونه تعریف می‌شوند؟

افراد باید توانایی تشخیص و تقریر دقیق این مسائل را داشته باشند که آیا این منظور نفی صفات ممکنات است یا نفی صفات زائد بر ذات یا نفی صفات نائب از ذات؟ برای درک صحیح این مسائل، آگاهی از نظر اشاعره و اهل حدیث و معتزله و دیگر مکاتب فکری ضروری است. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در ادامه این جمله برای خداوند صفاتی قائل می‌شوند، اما نکته اصلی این است که ما از اولویات معارف دین باید آگاهی کافی داشته باشیم. به طور مثال، در ساده‌ترین گزاره‌های دینی مانند ‘قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ’ باید بدانیم که این قول از سوی خداوند است یا پیغمبر آن را نقل کرده است.

مسائل جدید هم مانند ‘آیا قرآن حاصل وحی است یا عین وحی؟’ یا تفاوت میان ‘احد’ بودن خدا و ‘واحد’ بودن خدا،باید با ابتناء بر این گبانی پاسخ داده شود. اگر آگاهی کامل از این مباحث نداشته باشیم، نمی‌توانیم تبلیغ درست و مؤثری داشته باشیم. بنابراین، برای تبلیغ صحیح، باید از آگاهی کامل نسبت به اصول دینی برخوردار باشیم.

بحث‌های تلفیقی کلامی و فلسفی را اگر مبلغ نداشته باشد، چه اتفاقاتی ممکن است رخ بدهد؟

سید فهیم موسوی: فرق بین علوم حوزوی یا تحلیل دینی یا حتی تطبیق دینی با غیر در آن است که برای اینکه طرح یک گزاره دینی که منطبق با همه مباحث دینی باشد، منوط به این هست که از این علوم به حد کفایت داشته باشیم. شخص اگر می‌خواهد یک آیه قرآن را بحث کند، باید بداند که این آیه در چه فضای تاریخی،با په سببی،با چه تفسیر و تاویلی و ظرافت های ادبی و معنوی صادر شده است. باید تفسیر آن آیه را بشناسد که نیازمند علم تفسیر است. همچنین باید روایات را، چه روایات شیعه و چه روایات اهل سنت، بشناسد. بداند که آیا این آیه معارضاتی در قرآن دارد یا ندارد. این آیه ممکن است که با آیه دیگری تعارض ظاهری داشته باشد. به عنوان مثال، در قرآن آمده است که «الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ»، که اشاره به استوای خداوند بر عرش دارد. اما می‌دانیم که استوا از خصوصیات ماده است و خداوند متعال از هر ماده‌ای مبرّا است. پس برای حل این معضلات، باید درک کاملی از تاریخ آیات و محدوده ی تفسیر و لغت و …آن‌ها داشته باشیم.

حالا با توجه به فضای نوین رسانه‌ای و فضای مجازی، به نظر شما آیا اسلام کاریکاتوری تولید نمی‌شود و باعث بازتولید آن نمی‌شود؟

سید فهیم موسوی: کاریکاتوری بودن تبلیغی گزاره دینی را می‌توان در دو بعد بررسی کرد. یکی بعد محتوای کار است که این موضوع مربوط به فهم التقاطی است. کسانی که فقط در یک حوزه خاص مانند حدیث تمرکز داشتند و در کنار آن کلام، فقه، اصول و سایر ابزار لازم را مسلط نیستند. کسانی که فقط فلسفه می‌خوانند و از دیگر علوم دینی آگاهی ندارند یا کسانی که فقط حدیث می‌خوانند و قرآن را کنار می‌گذارند. این نوع برخورد با گزاره‌های دینی، بخش قابل توجهی از محتوای دینی کاریکاتوری را شکل می‌دهد. بخش دیگر اسلام کاریکاتوری مربوط به قالب و شکل کار است. بیان و نحوه ارائه مطالب نیز می‌تواند باعث گردد تا اسلام به شکلی کاریکاتوری جلوه کند. در حال حاضر ما در هر دو زمینه دچار مشکل هستیم. چیزی که می‌تواند این مشکل را حل کند، احیای اصالت کار طلبگی است.

ما از موضوعات اصیل خود هر روز فاصله می‌گیریم. لجنه تبلیغی ما از اصالت خود فاصله گرفته است. اگرچه فضای رسانه‌ای امروز بسیار مهم است. رسانه‌های جدید مانند موشن گرافی، اینفوگرافی، کلیپ‌های کوتاه، تدوین و پاسخ به شبهات جذابیت‌هایی برای یک عده دارند، اما باید پرسید آیا این روش‌ها در آینده هم مؤثر خواهند بود؟ آیا 50 سال بعد هم همین شیوه‌ها کارایی خواهند داشت؟ در شیعه، ما بنیان تبلیغی اصیلی داریم که منحصر به خودمان است و آن منبر است. تقریباً سایر مذاهب و کشورهای دیگر از چنین بنیانی برخوردار نیستند.

اما در مقایسه با رسانه‌های دیگر مانند کلیپ‌های یک دقیقه‌ای، مستند، موشن گرافی و نماهنگ، کارهایی که ما در حوزه تبلیغ انجام می‌دهیم عملاً با آنها در سطحی پایین‌تر قرار می‌گیرد. رسانه‌ها و ابزارهای جدید دست برتر را در اختیار دارند و در این رقابت، کارهای ما در برابر آنها کم‌رنگ می‌شود. نکته‌ای که مهم است این است که رسانه‌ها باید در خدمت تقویت اصالت تبلیغی و منبر باشند. اگر شما بیشتر با کلیپ‌های یک دقیقه‌ای مواجه شوید، در این کلیپ‌ها مخاطب شما از پشت صفحه به شما نگاه می‌کند و شما در یک دقیقه نمی‌توانید مطالب دینی را به طور کامل و درست منتقل کنید، چون مطالب دینی یک منظومه پیوسته است که نیاز به زمان کافی دارد. همچنین در برابر رسانه‌هایی مثل یوتیوب و اینستاگرام با جلوه‌های ویژه و ابزارهای قوی، کلیپ‌های کوتاه ما ممکن است تاثیری نداشته باشد. علاوه بر این، در فضای مجازی مخاطب نمی‌تواند از شما سوال بپرسد یا شبهه‌ای مطرح کند و شما هم قادر به پاسخ‌دهی و ایجاد ارتباط انسانی نیستید. اینجا منبر برتری دارد. منبر یک ارتباط واقعی و زمان‌دار با مخاطب ایجاد می‌کند که در آن مخاطب و گوینده در لحظه ارتباط مستقیم برقرار می‌کنند و مطالب به طور عینی نه ذهنی و لفظی منتقل می‌شود.

منبر است که می‌توان مطالب را با اوج و فرود متناسب ارائه کرد. جایی که باید احساس مخاطب تحریک شود، احساسات برانگیخته می‌شود و جایی که نیاز به برهان است، استدلال‌ها ارائه می‌شود. حتی اگر بگویید که مخاطب منبر محدود است، باید بدانید که همان مخاطب محدود ممکن است به واسطه یک جلسه چندین شبهه در ذهنش برطرف شود و به سمت رفتارهای صحیح حرکت کند.

حالا شما بهتر از هر کسی می‌دانید که نگرش بر رفتار تاثیر می‌گذارد و رفتار نیز بر نگرش تاثیر دارد. نظر شما در مورد این موضوع چیست؟

سید فهیم موسوی: در مورد ارتباط بین بینش، نگرش و رفتار باید بگویم که این سه به هم متصل هستند. تقریباً چیزی که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده، روش دعوت و تبلیغ است که ترکیبی از بینش و نگرش است. در آیه‌ای آمده است:

«ادعُ إِلىٰ سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ وَالمَوعِظَهِ الحَسَنَهِ وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبیلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدینَ»

“با حکمت و اندرز نیکو به راه خدا دعوت کنیم و با روش‌هایی که نیکوتر است، با دیگران استدلال و مناظره کنیم. خداوند می‌فرماید که او از همه بهتر می‌داند که چه کسی از راه راست گمراه شده و چه کسی هدایت یافته است. “

بنابراین، وقتی از بینش و نگرش صحبت می‌کنیم، در واقع در ادامه‌ی این آیه می‌توانیم بحث رفتار سازی را مطرح کنیم. همان‌طور که در آیه آمده است یعنی باید با بهترین روش‌ها با دیگران گفتگو کنیم تا رفتار و نگرش آنها تغییر کند.

بین بینش و نگرش و کنش ارتباط روشنی هست.

اما در روش‌های تبلیغی امروز و اسلوب‌های منبری، این نکته اهمیت دارد که شما باید بتوانید پیام خود را به‌گونه‌ای منتقل کنید که برای تمامی مخاطبان یا حتی یک نفر، با این سه نکته بینش،نگرش و کنش اثرگذاری داشته باشد.

شما حتماً نظریه نمایش را در روانشناسی رسانه شنیده‌اید. این نظریه می‌گوید که آنچه که به‌ظاهر در رسانه‌ها می‌بینید، لزوماً اصالت ندارد و در پشت آن، مفاهیم و اهداف دیگری نهفته است. در بحث فرهنگ شهرت، این نظریه به‌ویژه در مورد سلبریتی‌ها به‌عنوان ابزاری برای تولید محتوا توسط حکومت‌ها و ساختارهای فرهنگی و صنایع فرهنگی کاربرد دارد. با این توضیحات، سوال من این است که آیا تبلیغات مجازی با استفاده از این نظریه نمایش، اسلام کاریکاتوری شده را باز تولید می‌کند یا نه؟

سید فهیم موسوی: اگر تبلیغات و رسانه‌ها در راستای تقویت اصالت باشند، بله، ممکن است تا حدی موفق باشند، اما باید به این نکته توجه کرد که این فقط یک نمایش است و تا جلوه کار،چهره شخص و کاراکتر در آن محوریت دارد. مهم است که این تغییرات به‌صورت پایدار و ماندگار ایجاد شوند. تغییرات مقطعی و موقتی نمی‌تواند تاثیر عمیق و بلندمدت داشته باشد.

به‌عنوان مثال، چند سال پیش مدلی به نام “حجاب استایل” بسیار رایج شد و بسیاری از افراد آن را دنبال کردند، اما اکنون می‌بینیم که بسیاری از کسانی که از این استایل استفاده می‌کردند، حجاب خود را کنار گذاشته‌اند. این نشان‌دهنده‌ی این است که تغییرات فرهنگی باید در نگاه کلان و در بستر طولانی‌مدت تحلیل شود، نه به‌صورت مقطعی و لحظه‌ای.

مهم‌تر از همه، اگر شما تمام تلاشتان را بر روی یک ابزار رسانه‌ای خاص بگذارید و انتظار داشته باشید که تاثیر زیادی بگذارد، این انتظاری بیش از حد است. اثرگذاری این رسانه‌ها ممکن است در یک محدوده‌ی خاص و در یک مخاطب خاص محدود باشد، خصوصاً در شرایطی که بحران‌های بزرگ مانند حادثه مهسا امینی یا بحران‌های اجتماعی، سیاسی یا جنگی به‌وجود آید. این بحران‌ها می‌توانند تمام آنچه را که در رسانه‌ها ساخته‌اید از بین ببرند.

اما اگر کار شما ریشه‌دار باشد، یعنی اگر شما به‌طور اصیل و مبتنی بر مبانی دینی کار کنید، این کار همواره می‌تواند تاثیرگذار باشد. همان‌طور که در قرآن در خصوص تبلیغ پیامبر آمده است:

«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ»

“محمد رسول خداست و کسانی که با او هستند، سخت بر کافران و رحیم و مهربان نسبت به یکدیگرند. آن‌ها در تورات و انجیل مانند کشاورزی هستند که جوانه‌ای از آن بیرون می‌آید، سپس آن را تقویت می‌کند تا رشد کند و محکم و استوار شود و کشاورزان را به شگفتی درآورد.”

این آیه به ما می‌آموزد که کار فرهنگی باید ریشه‌دار و بلندمدت باشد. اگر کار تبلیغی بر اساس اصول و ریشه‌های محکم دینی باشد، مانند زراعتی که جوانه می‌زند و سریع رشد می‌کند، نتیجه‌اش نیز سریع و تاثیرگذار خواهد بود. در مقابل، اگر به جای تمرکز بر ریشه‌ها و اصول، بر لایه‌های سطحی و نمایش‌های زودگذر تمرکز کنیم، این کار حتی در مقابل بحران‌ها و چالش‌ها نمی‌تواند پایدار بماند.

در نهایت، اگر شما هدفمند و با درک نیازهای واقعی مردم، محتوای دینی را به‌طور اصیل به آن‌ها ارائه دهید، این پیام‌ها به‌سرعت اثر خود رادر اصیل ترین لایه شخصیتی فرد خواهند گذاشت. چرا که آن‌ها پاسخ به “فقدان‌ها” و “نیازهای درونی” مردم هستند. اگر این خلا ایجاد نشود، هیچ محتوا یا پیامی نمی‌تواند اثرگذاری عمیق و پایدار داشته باشد.

در کار رسانه‌ای، وقتی می‌خواهیم تغییراتی ایجاد کنیم، باید نظام مسائل را تعریف کنیم. برای مثال، در فضای مجازی باید چالش‌ها، فرصت‌ها و قوانین را مشخص کنیم و در همین چهارچوب حرکت کنیم. اما احساس می‌کنم در حوزه فقدانی که شما اشاره کردید، این نظام مسائل به درستی انجام نمی‌شود. نظر شما چیست؟

سید فهیم موسوی: بله، دقیقا. در ماجرای مهسا امینی، ما یک فردی را در جلسه‌ای از افرادی که ایده دارند فرستادیم، اما باورنکردنی است که ۲۰ نفر از دغدغه‌مندان فرهنگی کشور نسبت به مسائل مهسا امینی توجیه نبودند.بیشترین کاری که دوستان کردتد این بود که گفتند: ما خودمان یکبار در مدرسه پاسخ به شبهات را گفته‌ایم، و همه قبول کردند. اما سکوت در برابر این بحران به معنای قبول آن است؟ آیا در این موقعیت، خلائی که باید پر شود، در نظر گرفته شده است؟ اینکه محتوای شما باید پاسخ به این فقدان باشد، خیلی مهم است.

کاری که انبیا و رسل می‌کنند این است. شما اصحاب ائمه را ببینید که بعضا جزو مخالفین ایشان بودند. برای مثال، از اصحاب اجماع امام کسانی مانند احمد بن ابی نصر بزنطی، از اصحاب امام صادق هشام بن حکم و سکونی و نوفلی و بسیاری دیگر که از مخالفین بودند، از طریق فقدان به وجدان رسیدند. همین فقدان است که کار را تمام می‌کند.

من باید در محتوای تبلیغی‌ام چیزی ارائه بدهم که به آن خلأ اصیل پاسخ دهد. این خیلی مهم است. وقتی این خلا را ایجاد می‌کنیم، هم کار تبلیغی ما سریع اثر می‌گذارد و هم اینکه ریشه‌ای و پایدار است. البته درست است که شاید یک نفر مثل سلمان فارسی شود، اما یک نفر هم می‌تواند یک کشور را تغییر دهد، مثل صهیب رومی که روم را تکان داد. رسانه‌ها باید در خدمت این اصول اصیل باشند، نه اینکه برای خودشان استقلال قائل شوند.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

چرا کودکان به اندام‌ جنسی خود دست می‌زنند؟