f:I[55593,["/_next/static/chunks/c86fec7e29638360.js","/_next/static/chunks/f5f233eabd632cbf.js"],"default"] 10:I[22163,["/_next/static/chunks/c86fec7e29638360.js","/_next/static/chunks/f5f233eabd632cbf.js"],"default"] 11:I[59870,["/_next/static/chunks/c86fec7e29638360.js","/_next/static/chunks/f5f233eabd632cbf.js"],"default"] 13:I[74085,["/_next/static/chunks/c86fec7e29638360.js","/_next/static/chunks/f5f233eabd632cbf.js"],"default"] 12:T825,

ششم بهمن امسال گزارش ناپدید شدن مرد میانسال و پسر ۱۶ ساله اش به پلیس اعلام و در جریان تحقیقات تخصصی معلوم شد که آنها آخرین بار با مرد آشنایی به نام اکبر دیده شده‌اند. اکبر دستگیر شد و در بازجویی‌ها به قتل پدر و پسر اعتراف و ادعای عجیبی مطرح کرد. او مدعی شد که با یکی از مقتولان (پدر) از مدت‌ها قبل دوست بوده و این مرد هنگامی که قصد داشته در خانه وی هیپنوتیزم کند و به عالم غیب راه پیدا کند، جانش را از داده است. اکبر گفت: وقتی دوستم جان باخت، از ترس اینکه مرگ او به گردن من بیفتد، پسرش را به قتل رساندم.

به دنبال اعترافات عجیب این مرد، تحقیقات تیم جنایی ادامه داشت تا اینکه مشخص شد که قاتل از مدتی قبل با مقتول دچار اختلافات شخصی بوده و همسر مقتول نیز در جریان این اختلافات بوده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اکبر قصد داشته دوستش را به قتل برساند و برای همین او را به خانه‌اش دعوت کرده بود، اما چون مقتول به همراه پسر نوجوانش به آنجا رفته بود، ناچار شده برای اینکه شاهدی به جا نگذارد، پسر نوجوان را هم به قتل برساند.

بر اساس این گزارش، پس از دستگیری اکبر و فاش شدن راز ناپدید شدن پدر و پسر، مادر خانواده نیز تصمیم گرفته بود به زندگی خود پایان بدهد که موفق نشده و در بیمارستان بستری است. تحقیقات در این پرونده برای مشخص شدن ابعاد پنهان آن ادامه دارد.

14:T825,