متهمان با دریافت پول میلیاردی از داماد طمعکار، مادرزن و خواهرزن او را خفه کرده و به قتل رسانده بودند.

مردی جوان یک سال قبل به پلیس گزارش داد نامزدش و مادر نامزدش به قتل رسیده‌اند. او گفت: من و نامزدم، مریم، همکار هستیم. صبح روز حادثه او سر کار نیامد. خیلی نگران شدم. تماس گرفتم، اما جواب نداد. با مادرش تماس گرفتم. او هم جواب نداد و من برای این‌که بدانم چه اتفاقی افتاده است، مقابل خانه آنها رفتم. وقتی رسیدم دو مرد را دیدم که داشتند از بالای دیوار آپارتمانی که همسرم و مادرش در آن زندگی می‌کردند، پایین می‌پریدند. وقتی پرسیدم شما چه کسی هستید، گفتند آبگرمکن واحد طبقه چهار خراب بود، برای تعمیر آمدیم، اما در باز نشد از دیوار خارج می‌شویم. طبقه چهارم جایی است که نامزد من زندگی می‌کرد. فهمیدم دروغ می‌گویند. سعی کردم جلوی خروج آنها را بگیرم، اما روی من چاقو کشیدند و بعد فرار کردند. به محض این‌که به طبقه چهار رفتم، با جسد روبه‌رو شدم.

پلیس جسد مریم و مادرش، فرشته، را به پزشکی قانونی انتقال داد. نامزد مریم گفت: پدر مریم مرد ثروتمندی بود. او اموال زیادی داشت و فقط ماهانه ۵۰۰ میلیون تومان از اجاره بهای املاک او به حساب بچه‌هایش می‌آمد. در دوران کرونا، ملیکا، خواهر مریم، با مردی به نام شهاب ازدواج کرد. خانواده مخالف این ازدواج بودند، اما ملیکا ازدواج کرد و این اختلاف ادامه داشت. شهاب مشکل مالی داشت و ملیکا از مادرش می‌خواست اموالش را بدهد و پول بیشتری می‌خواست، اما بجز این مساله تا جایی که من می‌دانم آنها هیچ مشکل دیگری نداشتند.

پلیس در تحقیقات متوجه شد مبلغ ۴ میلیارد تومان از حساب شهاب به حساب صاحب یک رستوران واریز شده است. همین سرنخی بود تا ماموران به عاملان قتل برسند. وقتی صاحب رستوران به نام اکبر بازداشت شد، گفت: پول را شهاب به من داد تا به دو نفر بدهم و آنها مادر و خواهرزنش را بکشند و ارثیه افسانه‌ای پدرزنش فقط به همسرش برسد. من هم دو نفر را به شهاب معرفی کردم. بعد آنها با شهاب صحبت کردند و بعد از قتل هم پول را به حساب من ریخت تا سهم خودم را بردارم و پول را به به دو قاتل دیگر هم بدهم.

ماموران دو مرد دیگر و شهاب را بازداشت کردند. حمید ۳۰ ساله که کارگر رستوران اکبر بود، لب به اعتراف گشود و گفت: مقتولان شب قبل از حادثه به شهاب گفته بودند ماشین لباسشویی خانه خراب شده است. او هم از من و پیام خواست در پوشش تعمیرکار وارد خانه شویم. ساعت حدود ۹ صبح بود که زنگ طبقه چهارم را زدیم و خودمان را تعمیرکار ماشین لباسشویی معرفی کردیم و وارد ساختمان شدیم. زمانی‌که به واحد طبقه چهارم رسیدیم، مریم در را رویمان باز کرد. مادرش در اتاق خواب در حال استراحت بود. دختر جوان که نزدیک شد یکی از ما دست‌مان را روی دهانش گذاشتیم و با روسری او را خفه کردیم. بعد سراغ مادر مریم در اتاق خواب رفتیم و او را هم به قتل رساندیم. موقع خروج از خانه، چون با سیستم خانه آنها آشنا نبودیم نتوانستیم در را باز کنیم. به همین خاطر از دیوار فرار کردیم. ۲ میلیارد تومان سهم من و پیام بود که اکبر آن را به حساب‌مان واریز کرد. بعد ما متوجه شدیم شهاب با اجیر کردن ما قصد داشت ارثیه‌ای را که به همسرش می‌رسد تصاحب کند و سپس همسرش را هم سر به نیست کند.

با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و وکیل ملیکا به عنوان تنها ولی دم درخواست قصاص قاتلان را مطرح کرد. وقتی نوبت به متهمان رسید، آنها یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و توضیحات خود را ارائه دادند. حمید و پیام به تشریح ماجرا پرداختند و گفتند با وسوسه دریافت پول قبول کردند مادر و دختر را بکشند.

وقتی شهاب روبه‌روی قضات ایستاد، اجیر کردن دو آدمکش را نپذیرفت و گفت: بعد از مرگ پدرزنم بر سر تقسیم ارث با مادر و خواهر همسرم اختلاف داشتیم. به همین خاطر از اکبر کمک گرفتم و او دو کارگر را به خانه پدرزنم فرستاد تا مادر و خواهرزنم را بترسانند. من قصد کشتن آنها را نداشتم و حمید و پیام خودشان دست به جنایت زدند.

اکبر وقتی در جایگاه ویژه ایستاد، گفت: من اصلاً نمی‌دانستم شهاب قرار است حمید و پیام را برای قتل اجیر کند. من آنها را به یکدیگر معرفی کردم و گمان می‌کردم شهاب فقط قصد دارد خانواده همسرش را بترساند.

در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، حمید و پیام را به خاطر مشارکت در دو قتل هر کدام را به دو بار قصاص محکوم کردند. شهاب نیز به ۲۰ سال زندان محکوم شد. همچنین اکبر نیز به حبس محکوم شد.