شعر طنز چهارشنبه سوری : چارشنبه سوری کهنه کجا و نو کجا؟

جناب آقای علیرضا تیموری شعر طنز چهارشنبه سوری را برای شیرین طنز ارسال کرده اند که در ادامه می خوانید : 🔥🔥💥💥چهارشنبه سوری 💥💥🔥🔥چارشنبه سوری است و هر طرف میدان جنگجان خود بردار و در رو ای عزیز شوخ و شنگاین طرف باروت و...
جناب آقای علیرضا تیموری شعر طنز چهارشنبه سوری را برای شیرین طنز ارسال کرده اند که در ادامه می خوانید :
🔥🔥💥💥چهارشنبه سوری 💥💥🔥🔥
چارشنبه سوری است و هر طرف میدان جنگ
جان خود بردار و در رو ای عزیز شوخ و شنگ
این طرف باروت و دینامیت و گاز و فشفشه
آن طرف تر آبشار و بمب و کپسول و فشنگ
دود و آتش، کهکشان و چلچله یا فرفره
مشعل و پروانه و چرخ فلک یا تکه سنگ
پیرمردی خواست از آن سوی کوچه بگذرد
خورد پیشش یک ترقه، هر دو پایش گشت لنگ
این طرف مرد جوانی صورتش گشته سیاه
بچه در آغوش مادر می کند او ونگ ونگ
بمب گویا خورده بر ماشین یک بیچاره ای
آمده پایین موتور همراه چرخ و میل لنگ
این طرف آتش گرفته خانه مستاجری
منفجر شد خانه با ترکیب اکلیل و سرنگ
نیست راه در رویی از معرکه در کوچه ها
عرصه بهر مردمان شهر هم گردیده تنگ
این یکی انگشت و آن یک دست خود را قطع کرد
آمده از آسمان بر فرق یک مردی کلنگ
با صداهای مهیبی یک زن از جایش پرید
گشت او دیوانه و مجنون و گیج و بس مشنگ
لشگر داعش تو گویی آمده در شهرها
حمله با خمپاره کرده یا مسلسل یا تفنگ
بهر اطفای حریق و آتش و دود و شرار
آمده آتش نشان با آب پاش و هم شلنگ
یا برو در پشت بام و یا درون خانه ات
جان خود بردار و در رو گر تو می باشی زرنگ
دوست داری جان خود را در خیابان ها مرو
باید از میدان گریزی بی تامل بی درنگ
گر دو پا داری دو تا هم قرض گیر و در برو
همچو یک آهو بدو از زیر چنگال پلنگ
این همه مصدوم و کشته سالیان سال رفت
باز هم تکرار گردد قصه شهر فرنگ
درس عبرت گر نگیرد از حوادث این بشر
بایدش بر سر خورد هم سنگ و تیر و هم خدنگ
چارشنبه سوری کهنه کجا و نو کجا؟
زشت گردیده رسوم کهنه و خوب و قشنگ
نظرات خود را درباره ی شعر طنز چهارشنبه سوری بنویسید.