خلاصه کتاب جنگ سرد

یک معرفی بسیار مختصر خلاصه کتاب «جنگ سرد» (The Cold War) شامل مطالب مهم کتاب برجسته «رابرت جی. مکماهون» (Robert J. McMahon)، مورخ و استاد آمریکایی تاریخ در دانشگاه ایالتی اوهایو است که در سال ۲۰۰۳ منتشر...
یک معرفی بسیار مختصر
خلاصه کتاب «جنگ سرد» (The Cold War) شامل مطالب مهم کتاب برجسته «رابرت جی. مکماهون» (Robert J. McMahon)، مورخ و استاد آمریکایی تاریخ در دانشگاه ایالتی اوهایو است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد.
مکماهون در این اثر فشرده اما غنی، تصویری جامع از رویارویی چهل و پنج ساله بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی ارائه میدهد. او با نگاهی تحلیلی، ریشههای این منازعه جهانی را بررسی کرده و چگونگی تبدیل آن به یک رقابت ایدئولوژیک، سیاسی، اقتصادی و نظامی فراگیر را توضیح میدهد. نویسنده با زبانی روشن و قابل فهم، بحرانهای کلیدی دوران جنگ سرد همچون بحران موشکی کوبا، جنگ کره، جنگ ویتنام و جنگ افغانستان را تشریح میکند و تاثیر این رقابت جهانی بر کشورهای جهان سوم را نیز مورد توجه قرار میدهد.
از ویژگیهای برجسته این کتاب، رویکرد متوازن آن است که تلاش میکند از نگاه صرفاً آمریکامحور یا غربمحور به وقایع پرهیز کند و دیدگاههای متنوعی را درباره علل، ماهیت و پیامدهای جنگ سرد ارائه دهد.
بخشی از کتاب جنگ سرد:
«فروپاشی اتحاد شوروی در دسامبر ۱۹۹۱، نقطه پایانی دراماتیک بر چهار دهه و نیم رقابت جهانی میان ابرقدرتها بود. نظام بینالمللی دوقطبی که بر اساس تقابل ایدئولوژیک، سیاسی و نظامی بین شرق و غرب شکل گرفته بود، اکنون جای خود را به نظمی نوین میداد که در آن ایالات متحده به تنها ابرقدرت جهان تبدیل شده بود. اما آنچه در پسزمینه این رویداد تاریخی قرار داشت، مجموعهای پیچیده از عوامل داخلی و خارجی بود که به تدریج پایههای قدرت شوروی را فرسوده و در نهایت منجر به فروپاشی آن شده بود. سیاستهای اصلاحی گورباچف، موسوم به گلاسنوست و پروسترویکا، که با هدف احیای اقتصاد راکد شوروی و کاستن از تنشهای جنگ سرد آغاز شده بود، در عمل به آزاد شدن نیروهایی انجامید که کنترل آنها از توان رهبری شوروی خارج بود. ناسیونالیسم در جمهوریهای مختلف اتحاد شوروی، مطالبات فزاینده برای دموکراسی، مشکلات عمیق اقتصادی و کاهش ترس از سرکوب، همگی دست به دست هم دادند تا روند فروپاشی را شتاب بخشند.
با پایان یافتن جنگ سرد، بسیاری از مفروضات بنیادین که سیاست بینالملل را برای نیم قرن شکل داده بودند، دچار تحول اساسی شدند. تهدید جنگ هستهای جهانی به طور چشمگیری کاهش یافت، رقابت تسلیحاتی پرهزینه پایان یافت و بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی فرصت یافتند تا مسیر جدیدی را در توسعه سیاسی و اقتصادی خود برگزینند. با این حال، میراث جنگ سرد به شکلهای مختلف در نظام بینالمللی باقی ماند. مناطقی که زمانی صحنه نبردهای نیابتی بین ابرقدرتها بودند، اکنون با چالشهای جدیدی مانند منازعات قومی، مذهبی و مرزی روبرو شدند که در دوران تقابل شرق و غرب سرکوب شده یا به حاشیه رانده شده بودند.»
خلاصه کتاب «جنگ سرد» (The Cold War) شامل مطالب مهم کتاب برجسته «رابرت جی. مکماهون» (Robert J. McMahon)، مورخ و استاد آمریکایی تاریخ در دانشگاه ایالتی اوهایو است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد.
مکماهون در این اثر فشرده اما غنی، تصویری جامع از رویارویی چهل و پنج ساله بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی ارائه میدهد. او با نگاهی تحلیلی، ریشههای این منازعه جهانی را بررسی کرده و چگونگی تبدیل آن به یک رقابت ایدئولوژیک، سیاسی، اقتصادی و نظامی فراگیر را توضیح میدهد. نویسنده با زبانی روشن و قابل فهم، بحرانهای کلیدی دوران جنگ سرد همچون بحران موشکی کوبا، جنگ کره، جنگ ویتنام و جنگ افغانستان را تشریح میکند و تاثیر این رقابت جهانی بر کشورهای جهان سوم را نیز مورد توجه قرار میدهد.
از ویژگیهای برجسته این کتاب، رویکرد متوازن آن است که تلاش میکند از نگاه صرفاً آمریکامحور یا غربمحور به وقایع پرهیز کند و دیدگاههای متنوعی را درباره علل، ماهیت و پیامدهای جنگ سرد ارائه دهد.
بخشی از کتاب جنگ سرد:
«فروپاشی اتحاد شوروی در دسامبر ۱۹۹۱، نقطه پایانی دراماتیک بر چهار دهه و نیم رقابت جهانی میان ابرقدرتها بود. نظام بینالمللی دوقطبی که بر اساس تقابل ایدئولوژیک، سیاسی و نظامی بین شرق و غرب شکل گرفته بود، اکنون جای خود را به نظمی نوین میداد که در آن ایالات متحده به تنها ابرقدرت جهان تبدیل شده بود. اما آنچه در پسزمینه این رویداد تاریخی قرار داشت، مجموعهای پیچیده از عوامل داخلی و خارجی بود که به تدریج پایههای قدرت شوروی را فرسوده و در نهایت منجر به فروپاشی آن شده بود. سیاستهای اصلاحی گورباچف، موسوم به گلاسنوست و پروسترویکا، که با هدف احیای اقتصاد راکد شوروی و کاستن از تنشهای جنگ سرد آغاز شده بود، در عمل به آزاد شدن نیروهایی انجامید که کنترل آنها از توان رهبری شوروی خارج بود. ناسیونالیسم در جمهوریهای مختلف اتحاد شوروی، مطالبات فزاینده برای دموکراسی، مشکلات عمیق اقتصادی و کاهش ترس از سرکوب، همگی دست به دست هم دادند تا روند فروپاشی را شتاب بخشند.
با پایان یافتن جنگ سرد، بسیاری از مفروضات بنیادین که سیاست بینالملل را برای نیم قرن شکل داده بودند، دچار تحول اساسی شدند. تهدید جنگ هستهای جهانی به طور چشمگیری کاهش یافت، رقابت تسلیحاتی پرهزینه پایان یافت و بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی فرصت یافتند تا مسیر جدیدی را در توسعه سیاسی و اقتصادی خود برگزینند. با این حال، میراث جنگ سرد به شکلهای مختلف در نظام بینالمللی باقی ماند. مناطقی که زمانی صحنه نبردهای نیابتی بین ابرقدرتها بودند، اکنون با چالشهای جدیدی مانند منازعات قومی، مذهبی و مرزی روبرو شدند که در دوران تقابل شرق و غرب سرکوب شده یا به حاشیه رانده شده بودند.»